به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه بهار ؛ اما پذیرفتن بیماری اولین قدم در درمان خواهد بود. روحیه خوب و نگرش خوشبینانه همراه با امید، میتواند در مبارزه با بیماری حتی شدیدترین نوع آن مانند سرطان، HIV مثبت و اختلال قلبی- عروقی یاریرسان و مهم باشد. روشی که نگرش خوشبینانه از طریق آن به اشخاصی که دچار اینگونه بیماریها هستند، یاری میرساند و کمک به انطباقپذیری بهتر و سریعتر با شرایط موجود میکند که اگر این مهم اتفاق بیفتد حداقل از گسترده شدن و پیشرفت بیماریها ممانعت میشود. از سوی دیگر افراد خوشبین و امیدوار همکاری بهتر و بیشتری در مداخلات درمانی پس از آشکار شدن بیماری از خود نشان میدهند.
مشکلات روانشناختی همراه با سرطان
با وجودی که امروز تشخیص سرطان دیگر معادل مرگ حتمی و قریبالوقوع محسوب نمیشود ولی آگاهی از ابتلا به آن هنوز اضطراب و افسردگیهای شدید و عمیق را برای بیمار و خانوادهاش باعث میشود زیرا هنوز سرطان تداعیگر مرگ برای انسان قلمداد میشود. تنشزا بودن سرطان تنها به این دلیل نیست که تداعیگر مرگ است بلکه این بیماری، عوارض دیگری نیز دارد که بر روند زندگی تاثیر مخرب بر جای میگذارد که اهم آن عبارتند از: تنشزا بودن تشخیص سرطان، مشکل بودن فرآیند درمان که با درد و تغییرات جسمانی مانند ریختن مو، بدشکلی بدنی و احساس خستگی زیاد همراه است. هزینه بالای درمان، تاثیری که بیماری بر اعضا و ساختار خانواده میگذارد که میتواند با احساس گناه شدید در وی همراه شود و بیمار را نگران مشکلاتی کند که برای خانواده به وجود آورده است.
عوارض روانی که بیماری سرطان میتواند در فردی به وجود بیاورد به عوامل متعددی بستگی دارند مانند سن بیمار، نوع سرطان، بدخیم یا خوشخیم بودن آن، محلی که درگیر سرطان شده، میزان حمایتهای اجتماعی فرد، تاریخچه روانپزشکی یعنی وضعیت سلامتی روانی فرد قبل از بروز بیماری، مهارتهای ارتباطی و میزان روابط صمیمی که دارد، وضعیت تاهل و شیوههای کنار آمدن و حل مشکل، جایگاههای اجتماعی- اقتصادی، قومیت و جنسیت.
از آنجاییکه آگاهی از ابتلا به بیماری سرطان برای فرد ضربهای روانی است، فشار روانی بسیار زیادی ایجاد میکند و تاثیری که در زندگی فرد از هر جهت میگذارد بسیار زیاد است و از سوی دیگر درمان سرطان، درمانی تهاجمی است و مشکلات جسمانی و درد زیادی ایجاد میکند و باعث میشود شخص از نظر روانی شکننده و بسیار آسیبپذیر باشد و همین میتواند تاثیر مستقیم بر درمان بگذارد و مانع از تاثیرگذاری آن شود یا میزان آن را کاهش دهد. به همین جهت توجه به درمانهای روانشناختی از عناصر مهم درمان این بیماری است.
مشکلات روانشناختی که همراه با سرطان میتواند اتفاق بیفتد شامل بیخوابی، مشکلات جنسی، خستگی روانی، سطوح مختلف افسردگی (گاهی همراه با خودکشی)، انواع اضطراب، اختلالات سازگاری، انکار، شرم، خشم، حالتهای شبهروانپریشی، مشکلات ارتباطی در روابط بین فردی، مشکلات شخصیتی و اختلالات مربوط به مواد و روان آشفتگی (دلیریوم) میشود. اضطراب و افسردگی شایعترین مشکلات روانی است که ابتلا به سرطان برای افراد به وجود میآورد و گاهی فرد یک دوره سوگواری را طی میکند.
و اما درمانهای روانی
هدف تمام درمانهای روانشناختی کمک به بیمار برای کنار آمدن با سرطان است زیرا کنار آمدن به بیمار کمک میکند تا بتواند با مشکلات هیجانی مخصوصا هیجانات منفی و فکری حاصل از بیمار انطباق بهتری پیدا کرده، تاثیر آنها را کاهش دهد تا از این طریق فشار روانی کمتر شود.روشهای گوناگونی برای کنار آمدن وجود دارد. برای مثال «کنار آمدن مسالهمدار» که شامل اقدام مستقیم برای حل مساله یا جستوجوی اطلاعاتی است که با راهحل مساله مرتبط و روش دیگر «کنار آمدن هیجانمدار» است که شامل تلاش برای کاستن از واکنشهای هیجانی منفی به فشار روانی است.
این روشها را «روش درمانی حل مساله» مینامند که به بیمار سرطانی کمک میکند احساس کنترل را افزایش داده تا بیمار بتواند با خیل زیاد مشکلات حاصل از بیماری از مشکلات روزمره تا افسردگی مواجه شود. آموزش این روش برای مراقبان این بیماران نیز سودمند است زیرا آنان نیز با حجم زیاد از فشار روانی مواجه هستند. تلاش در تمام روشها کمک به بیمار است تا بتواند نگرش خوشبینانه همراه با امید را درخود تقویت کند. احتمال آنکه، اشخاص خوشبین به رفتارهای کاهشدهنده خطر بپردازند، در درمانهای تجویزشده همکاری کنند، انگیزه برای ادامه آنها داشته باشند و بتوانند از مشکلات روانی فاصله بگیرند بسیار بیشتر است و همین امر به پیشرفت درمان کمک زیادی میکند.
روشهای درمانی گوناگونی مانند «مدیریت فشار روانی» که خود شامل روشهای گوناگونی است، جود دارد:
الف) کاهش برانگیختگی- به شخص آرمیدگی عضلانی و روشهای دیگر برای آرامش جسمانی را آموزش میدهند.
ب) بازسازی شناختی- باورهای فرد را درباره بیماری، خود، درمان و... بررسی کرده و باورهایی را که غیرمنطقی و آسیبزا هستند و تولید افکار و عواطف منفی ناسالم میکنند تغییر میدهند.
ج) آموزش مهارتهای رفتاری- مهارتهایی را که فرد ندارد و در زندگی روزمره خصوصا پس از بیماری مشکل ایجاد میکند به بیمار آموزش میدهند.
د) رویکرد تغییر محیطی- حمایت محیطی عامل بسیار مهمی در درمانهاست. حمایت محیطی انجام کار خوب نیست بلکه انجام کاری است که در کنار آمدن بیمار میتواند سودمند باشد و باعث کاهش عناصر مشکلآفرین محیطی است.
مجموع این مداخلات، مداخلات جسمانی، روانی و اجتماعی هستند که بر احساس مسلط بودن فرد بر شرایط و آموزش مهارتهای لازم برای مقابله با بیماری و عوارض آن متمرکز است. روشهای دیگر نیز وجود دارند که از یک یا چند مورد آن میتوان استفاده کرد مانند: حساسیتزدایی تدریجی، مواجهسازی با روشهای مختلف، آگاهی دادن درباره درمان، روند و تبعات آن، آموزش برای مقابله با کاهش درد، آموزش هیپنوتیزم جهت کاهش اضطراب، رواندرمانی، گروهدرمانی همراه با بیماران دیگر.
نظر شما