غمی سنگین در چشمانش دیده می‌شود، دیگر نه دستی دارد و نه پایی تا به دنبال احقاق حقش برود. عدالت گویا او را از یاد برده و روزگار نیز.

رضا دیگر نمی‌خندند، یاری‌اش کنیم
سلامت نیوز : همه چیز از آخرین روز از اولین ماه سال 88 شروع شد، رضا کیکاج نژاد،  کارگر شرکت  سامان محیط که کار تولید آسفالت و اجرای رویه جاده‌ها را به کارفرمایی سینا گلزاری برعهده داشت هنگامی که  در حال تخلیه آسفالت‌ها در محل مورد نظر بود به علت شکم دادگی سیم‌های برق 33 هزار ولت کنار جاده  ناگهان اتاقک کامیون به برق فشار قوی کنار جاده اتصالی می‌کند،  لرزشی سخت او را در بر می‌گیرد و بر اثر شدت فشار برق گرفتگی به میان جاده پرتاب می‌شود.

چشمانش را در بیمارستان اندیمشک باز می‌کند، آنجا ماندگار نمی‌شود و به بیمارستان طالقانی اهواز منتقلش می‌کنند و بعد از سه روز او را با پزشک و پرستار و با هواپیما به بیمارستان سوانح سوختگی امام موسی کاظم(ع) اصفهان منتقل می‌شود.


رضا کیکاج نژاد بارها و بارها در این بیمارستان تحت عمل‌های مختلف جراحی قرار گرفت، در این اعمال جراحی که برای قطع اندام‌ها و ترمیم حفره‌های عمیقی که  درست به شکل قرینه در زیر بغل‌ها، پهلوها،  زیر زانوها و سمت کلیه‌ها او ایجاد شده بود حداقل ده بار بیهوشی عمومی را تجربه کرد و بعد از آن نیز برای شتسشو و کنترل عفونت اندام‌های تحتانی یک بیهوشی دیگر را نیز تجربه کرد، ساعد دستان راست و چپش و پای راست و چپ او قطع شد تا او زنده بماند.










اما کاش این ماجرای تلخ به همین جا ختم می‌شود، غم  سنگین چشم‌های رضا کیکاج نه از نداشتن دست و پا که از نامهربانی‌های عدالت است.

دل او که در کوچه پس کوچه‌های انتهای خیابان سینای اندیمشک به همراه همسر مهربان و دو فرزندش زندگی مستاجری را می‌گذارنند در آن ایام سخت، خوش بود به دیه‌ای که قرار بود بر طبق حکم دادگاه که  اداره برق  و رضا کیکاج نژاد را هرکدام به میزان سی درصد و کارفرما را به میزان 40 درصد مقصر این حادثه اعلام کرده بود به او و خانواده‌اش تعلق بگیرد.



اما شرکتی که رضا سلامتی‌اش را در آن از دست داد به حکم اعتراض کرد و با پیگیری‌های فراوانی که کرد، بعد از دو سال از گذشتحادثه و زمانی که هر دو طرف، یعنی کارفرما و همچنین اداره برق نواقص خود را برطرف نموده‌اند،  رضا کیکاج  100 درصد مقصر شناخته ‌شد.



همسر رضای 31 ساله فرهنگی است ، او فداکارانه در این دو سال هم پرستار همسرش بود و هم نان آور خانواده‌، این همسر مهربان می‌گوید برای خودم هیچ نمی‌خواهم تنها امیدم و تلاشم این است که همسرم روی پای خود بایستد.

تلاش همسر و پدر رضا تهیه هزینه پروتزهایی است که شاید با وجود آنها بتوانند بار دیگر لبخند را بر لبان همسر و فرزند خود ببینند، اما افسوس....

هنگامی که خواستم از رضا کیکاج عکس بگیرم به جای مسئولین خجالت کشیدم و در دل هزار بار آرزو کردم که روزی این همسر و پدر را با لبانی خندان و ایستاده بر دو پا هرچند مصنوعی باشد ببینم،  مگر نمی‌شود من و شما هر کدام به سهم خود کمکی کنیم برای التیام این زخم عمیق که هزینه ای بالغ بر 100 میلیون تومان دارد، شاید دوباره رضا بخندند با همت هموطنان ما...

دوستان عزیزی که مایل به کمک هستند از طریق پرداخت الکترونیکی بانک پارسیان (http://www.parsian-bank.com/ )میتوانند به شماره کارت : 5894631203295555 بانک رفاه به نام رضا کیکاج نژاد اقدام کنند.




گزارش و عکس : احمد عامری - اهواز

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha