سلامت نیوز : یک استاد جامعه شناسی ورزشی معتقد است: «خشونت وپرخاشگری در فوتبال تقریباً از آغاز رواج این رشتهی ورزشی وجود داشته است. در كشورهای مختلف پدیدهی خشونت طرفداران فوتبال تحت تأثیر عاملهای گوناگون نمایان شده است بررسی تجربهی مربوط به رفتار پرخاشگرایانه و خشونتآمیز تماشاگران ورزش فوتبال در نقاط مختلف دنیا نشان می‌دهد كه الگوی رفتاری واحدی برآنان حاكم نیست. آنچه كه بیش از هر چیز دراین تجربهها مشخص است الهامپذیری الگوهای رفتاری خشونتآمیز طرفداران فوتبال از ساختارهای كلان اجتماعی و فرهنگی  حاكم برجوامع گوناگون است. بر خلاف بسیاری ازكشورها، در ایران تاكنون رفتار طرفداران فوتبال به معضلی اجتماعی بدل نشده است وتنها در چارچوب محیط ورزشگاهها تجلی یافته است. از طرف دیگر، یافتهها ومشاهدات مربوط به رفتار و حركات خشن و پرخاشجویانهی طرفداران فوتبال در ایران حاكی از این است كه بخش عمدهای از این رفتار و حركات در مقولهی پرخاشگری كلامی ‌جای می‌گیرد و شكل مرسوم خشونتهای فیزیكی كه در سایركشورها تحت تأثیرعاملهای مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی وسیاسی مانند مذهب، قومیت، طبقهی اجتماعی وغیره بین طرفداران فوتبال رایج است، در بین آنان بسیار به ندرت رخ می‌دهد و در صورت وقوع نیز تابع عاملهای دیگری است«.

متن گفت و گوی شفقنا با دکتر محمدمهدی رحتمی جامعه شناس، پژوهشگر حوزه جامعه شناسی ورزشی، نویسنده کتاب "جامعه‌شناسی خشونت ورزشی"  و عضو هیات علمی دانشگاه گیلان به شرح ذیل اسست:

*آقای دکتر در ابتدا تعریفی جامعه شناسانه ای از خشونت و پرخاشگری ورزشی ارائه بدهید و بفرمایید چه نوع رفتاری در جامعه ورزشی رفتار پرخاشگرانه توصیف می شود و آیا می توان این نوع رفتارها در ورزش را طبیعی قلمداد کرد؟

رحمتی: در یک تعریف کلی می‌توان خشونت را هر نوع آسیب زدن به دیگری، شامل تهدید، اهانت، دشنام، توهین و یا صدمه فیزیکی به صورت عمدی معرفی کرد که وجه عملی آن پرخاشگری نامیده شده و تقسیم‌بندی‌های زیادی در مورد آن صورت گرفته است. در یکی از این تقسیم‌بندی‌ها، خشونت امری بازتابی یا ابزاری شناخته می‌شود. بازتابی از این جهت که آن را بازتابی عاطفی می‌دانند. یعنی فرد به واسطه احساس نگرانی و در پاسخ به مسأله‌ای، مرتکب خشونت می‌شود. مثلاً بازیکن در پاسخ خطایی که روی او انجام می‌شود، اقدام به خطا می‌کند. از سوی دیگر در خشونت ابزاری، فرد خشونت را به عنوان ابزاری برای رسیدن به هدف می‌بیند. البته در دسته‌بندی دیگری، خشونت‌ها را به دو نوع واقعی و آیینی تقسیم می‌کنند. در این خصوص گفته می‌شود خشونت آیینی مثل غرش حیوانات است و تماشاگرهای مسابقات ورزشی نیز اغلب خشونت‌هایی به این صورت دارند که این با خشونت واقعی متفاوت است. در این زمینه اشاره ای به چارچوب نظری پژوهش خود با عنوان تئوری "ناکامی پرخاشگری" در ورزش می کنم که بر اساس این تئوری، وقتی فردی در مسیر رسیدن به هدف با مانع روبرو می‌شود، اقدام به پرخاشگری می‌کند و در این پژوهش جامعه آماری ما طرفداران دو تیم استقلال و پرسپولیس بودند و در میان آنها، حدود 284 نمونه گرفته شد. با توجه به نسبت‌ها، 60 درصد نمونه طرفداران پرسپولیس و سایرین طرفدار استقلال بودند.

در کل جمعیت نمونه، بیش از 97 درصد مجرد بودند و میانگین سنی آنها حدود 19 سال بود. سطح تحصیلات نیز در حد دیپلم مشخص شده که البته اقتضای این گروه سنی است. شاخص‌های ناکامی‌ این طرفداران، مواردی چون نرسیدن به ورزشگاه، عملکرد بد بازیکنان، خطای حریف روی بازیکن تیم خودی، استنباط داوری غلط در مورد تیم مورد علاقه، شکست تیم مورد علاقه و در نهایت، عدم دسترسی به امکانات رفاهی و خدماتی مناسب تعیین شد و بر پایه آنها نتایج جالبی به دست آمد. از سوی دیگر، پرخاشگری و خشونت از هم تفکیک شده و پرخاشگری را تحقیر، توهین و شعارهای ناپسند تعریف نمودیم و خشونت را با سه شاخص درگیری فیزیکی، پرتاب اشیا، تخریب اموال ورزشگاه و اتوبوس‌های شرکت واحد مورد سنجش قرار گرفت.فرضیه کلان ما در این بررسی این است که ناکامی طرفداران تیم‌های فوتبال در دستیابی به اهداف ورزشی‌شان، منجر به انجام اعمال پرخاشگرانه‌ می‌شود. این فرضیه را هر بار با یکی از جنبه‌های بروز ناکامی مورد بررسی قرار دادیم و در انتها یک بار هم به صورت جمعی آن را آزمون کردیم. نتیجه آن از نظر آماری این است که بیشترین میزان احساس ناکامی در برابر شکست تیم مورد علاقه است. پس از آن خطای بازیکن حریف، قضاوت داور، بازی نامناسب تیم ناکامی حضور در ورزشگاه و در نهایت عدم وجود امکانات رفاهی به ترتیب در ایجاد احساس ناکامی تأثیرگذار بوده‌اند.

*آقای دکتر بیشتر خشونت های ورزشی رایج در بین تماشاگران ورزش بخصوص فوتبال در جامعه ما به نظر می رسد از نوع کلامی  است،  این وضعیت در کشورهای مختلف به چه شکلی است و دلایل بروز این نوع رفتارها را چگونه تبیین می کنید؟

رحمتی: خشونت و پرخاشگری در فوتبال تقریباً از آغاز رواج این رشتهی ورزشی وجود داشته است، اما با وجود سابقه طولانی آن، توجه به منشاء و عاملهای بروز رفتار خشونتآمیز بین طرفداران تیمهای فوتبال از دههی 1960 میلادی نظر جامعهشناسان را به خود جلب كرد. در كشورهای مختلف پدیدهی خشونت طرفداران فوتبال تحت تأثیر عاملهای گوناگون نمایان شده است. در انگلستان طبقهی اجتماعی، در اسكاتلند و ایرلند فرقهگرایی مذهبی، در اسپانیا ملّیگرایی و تكثّر قومی و در ایتالیا اختلاف، تبعیضهای اقتصادی و اجتماعی از عوامل تأثیرگذار در شكلگیری معضل خشونت طرفداران فوتبال محسوب می‌شوند. میزان تأثیرگذاری متغیرهای فردی و شخصیتی و نیز عاملهای جامعهشناسانه كه می‌توانند به تبیین خشونت و اوباشگری طرفداران فوتبال در كشورهای مختلف مبادرت نمایند، تقریباً نامشخص است. بررسی تجربهی مربوط به رفتار پرخاشگرایانه و خشونتآمیز تماشاگران فوتبال در نقاط مختلف دنیا نشان می‌دهد كه الگوی رفتاری واحدی برآنان حاكم نیست. آنچه كه بیش از هر چیز دراین تجربه ها مشخص است الهام پذیری الگوهای رفتاری خشونت آمیز طرفداران فوتبال از ساختارهای كلان اجتماعی و فرهنگی حاكم برجوامع گوناگون است. مرور تحقیقات انجام شده به روشنی نشان میدهد كه در جوامع مختلف می‌توان الگوهای كنشی و رفتاری متفاوتی را ملاحظه كرد. اما آنچه كه می‌توان از تجربههای رفتاری تماشاگران فوتبال در نقاط گوناگون دنیا استنباط نمود این است كه وجود برخی از عناصر در فرهنگهای حاكم برجوامع مختلف می‌تواند در حالت كلی تبیینكنندهی وجود تفاوتهای مورد اشاره باشد.با این حال شباهتهای نیز میتوان میان الگوهای خشونت و پرخاشگری طرفداران فوتبال در گوشه و كنار دنیا مشاهده نمود.

به عنوان مثال، الگوهای شكلگیری خشونت و اوباشگری فوتبال در كشورهای مختلف نشان می‌دهد كه چنین رفتارهایی ابتدا در سطح رقابتهای باشگاهی و داخل ورزشگاهها شكل می‌گیرد و سپس دامنهی آن به محیطهای خارج از ورزشگاهها و جامعه كشیده می‌شود.این در حالی است که  بررسی رفتار خشونتآمیز و پرخاشجویانهی طرفداران فوتبال در ایران، در عین دارا بودن برخی شباهتهای ظاهری، از نظر ساختاری تفاوتهایی اساسی با دیگر كشورها نشان می‌دهد. بر خلاف بسیاری ازكشورها، در ایران تاكنون رفتار طرفداران فوتبال به معضلی اجتماعی بدل نشده است وتنها در چهارچوب محیط ورزشگاهها تجلی یافته است حتی در همین حیطه نیز شدت و دامنهی حركات و رفتار پرخاشجویانه و خشونتآمیز طرفداران فوتبال در مقایسه با دیگر كشورها بسیار خفیف ارزیابی می‌گردد و در معدود مواردی كه دامنهی خسارتهای فیزیكی بالا وقابل توجه بوده (مانند حادثهی دیدار دو تیم پرسپولیس و پاس در سال 1360)، بیش از عاملهای ساختاری و نهادی، نقش و تأثیر عاملهای وضعیتی برجسته و چشمگیر بوده است. از طرف دیگر، یافتهها ومشاهدات مربوط به رفتار و حركات خشن و پرخاشجویانهی طرفداران فوتبال در ایران حاكی از این است كه بخش عمدهای از این رفتار و حركات در مقولهی پرخاشگری كلامی ‌جای می‌گیرد و شكل مرسوم خشونتهای فیزیكی كه در سایركشورها تحت تأثیرعاملهای مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی وسیاسی مانند مذهب، قومیت، طبقهی اجتماعی وغیره بین طرفداران فوتبال رایج است، در بین آنان بسیار به ندرت رخ می‌دهد و در صورت وقوع نیز تابع عاملهای دیگری است  به عنوان مثال، یكی از رایجترین نمونههای رفتار خشونتآمیز طرفداران فوتبال در شهر تهران معطوف به خشونت علیه اموال عمومی است و در اغلب موارد اتوبوسهای شركت واحد كه مبادرت به جابجائی طرفداران فوتبال می‌كنند در معرض این نوع خشونت و خرابكاری قرار می‌گیرند.

* شما در کتاب خود تحت عنوان "جامعه‌شناسی خشونت ورزشی" پژوهشی گسترده ای بر روی رفتارهای تماشاگران ورزش انجام دادید، در صورت امکان اشاره ای به نتایج آماری این بررسی نموده و آن را به اختصار بیان کنید.

رحمتی: در بررسی انجام شده روی نوع رفتارهای تماشاچیان ورزشی،  یک عامل مربوط به جنبه‌های رفتاری مشخص شد و عامل دیگر شعارهای تحقیرآمیز و زننده بر علیه بازیکنان حریف و دیگران را در بر می‌گرفت که آن را به عنوان خشونت کلامی مطرح کردیم و در مجموع 26درصد واریانس را تبیین کرد. در این زمینه، ما تا حد امکان سعی کردیم نمونه‌گیری دقیقی در طول شش ماه انجام دهیم. بررسی‌ها در این مدت نشان داد که نزدیک به 60 درصد تماشاگران به طور کلی فاقد هر گونه رفتار پرخاشگرانه کلامی هستند. حدود 10 درصد آنها خیلی کم، 14 درصد متوسط، 15 درصد زیاد و حدود 1 درصد به میزان خیلی زیاد این رفتار را از خود نشان می‌دهند. از سوی دیگر، در مورد شعارها نیز 47 درصد شعارها با مضمون حمایت عاطفی از تیم، بازیکن یا شخصیت مورد نظر است. 37 درصد آنها، نوعی مضمون تحقیرآمیز دارند و 16 درصد شعارهای زننده هستند. در مورد خشونت فیزیکی هم 24 درصد افراد این رفتار را از خود نشان نمی‌دهند اما 32 درصد در حد کم، 26 درصد متوسط و 17 درصد در سطح زیاد یا خیلی زیاد دست به خشونت فیزیکی می‌زنند. با ترکیب این دو شاخص مشخص شد که 22 درصد تماشاگران فاقد هر نوع رفتار خشن هستند. 32درصد آنها خیلی کم به چنین رفتارهایی مبادرت می‌ورزند، 20 درصد در حد متوسط، 16 درصد زیاد و حدود 10 درصد خیلی زیاد خشونت کلامی یا فیزیکی از خود نشان می‌دهند. در مورد نسبت انجام رفتارهای پرخاشگرانه نیز حدود 65 درصد به شعار بر علیه تیم حریف اکتفا می‌کردند. 20 درصد، به تخریب اموال ورزشگاه، 17 درصد درگیری با هواداران تیم مقابل و 7 درصد به خراب کردن صندلی اتوبوس‌ها، شعارنویسی خیابانی و پرتاب اشیا می‌پرداختند. از سوی دیگر، 90 درصد پرسش‌شوندگان گفته‌اند که این رفتارها را به صورت جمعی و با مشارکت افراد دیگر انجام می‌دهند. اما از آنجا که این رفتارها همه ناپسند شمرده می‌شوند، در مورد آنها امکان سوال مستقیم وجود نداشت و به همین دلیل، از شیوه‌های فرافکن استفاده شد.

از سوی دیگر، پاسخ‌گویان نیز در دو دسته فاقد خشونت و دارای خشونت طبقه‌بندی شدند. پاسخ‌گویان دارای خشونت اولین عامل بروز رفتارهای خشن را ناکامی تیم مورد علاقه خود دانسته‌اند و عوامل بعدی را امکانات رفاهی ورزشگاه، تربیت نامناسب و محیط فرهنگی نامساعد معرفی کرده‌اند. پاسخ‌گویان غیر خشن نیز ناکامی را عامل سوم و تربیت نامناسب را عامل اول بروز این رفتارها شمرده‌اند. عامل دوم از دید آنها، خودنمایی در ورزشگاه معرفی شده و بعد از آن هم مقوله سیاسی را ذکر کرده‌اند. از سوی دیگر، 70 درصد اعلام کرده‌اند که خشونت بعد از بازی رخ می‌دهد. 15 درصد زمان اصلی خشونت‌ها را هنگام بازی و 14درصد قبل از بازی و عمدتاً به واسطه امکانات رفاهی ورزشگاه، مسأله خرید بلیط و ورود به ورزشگاه و نظایر آن ذکر کرده‌اند. البته باید گفت در میان فرضیات مورد آزمون، تأیید شده که دو شاخص ناکامی، شامل داوری و شکست تیم، روی متغیر خشونت و همچنین متغیر ترکیبی خشونت و پرخاشگری تأثیر مستقیم داشته‌اند. به گفته او، از میان 87 درصد از افرادی که بعد از شکست تیمشان احساس ناکامی زیاد می‌کنند، 55 درصد رفتارهای منفعلانه نشان می‌دهند، 25 درصد تشویق را ادامه داده و 8 درصد به بازیکنان و مسئولان تیم مورد علاقه و 5 درصد به بازیکنان و مسئولان تیم حرف بد و بیراه گفته‌اند. 4 درصد نیز به وسایل ورزشگاه حمله کرده یا با طرفداران تیم مقابل درگیر شده‌اند و حدود 3 درصد به داور توهین کرده‌اند که در مجموع می‌توان گفت در مقابل این شرایط، 80 درصد هیچ رفتار خشنی انجام نداده‌اند. حدود 16 درصد پرخاشگری کم و 4 درصد خشونت فیزیکی نشان داده‌اند.

*راهکارهای کاهش رفتارهای خشونت آمیز و پرخاشگرانه تماشاگران ورزش چیست؟

رحمتی: تقریبا تمامی رفتارهای خشونت آمیز تماشاچیان ورزش، پس از خاتمهی مسابقات و هنگام بازگشت از ورزشگاه به نقاط مختلف شهر تهران انجام می‌شود. اما در همین مورد نیز توجه به برخی نكات قابل تأمل است وآن اینكه معمولاً برای خروج تماشاگران از ورزشگاه تمهیدات مناسبی اتخاذ نمیشود و اكثر اتوبوسهایی كه برای جابجائی طرفداران فوتبال مورد استفاده قرار می‌گیرند از نوع اسقاطی و مدل پائین می‌باشند و همین امر یكی از چند عامل مهم نارضایتی طرفداران فوتبال از امكانات و تسهیلاتی است كه هنگام حضور در ورزشگاه بر رفتار آنان تأثیر منفی می‌گذارد و باید گفت برخوردهای گاه و بی گاه طرفداران فوتبال در ایران هیچگاه ارتباطی با تفاوتهای دینی، قومی و طبقاتی ندارد واصولاً چنین تفاوتهائی نه تنها در ورزش، بلكه در سایر عرصه های اجتماعی و فرهنگی نیز تبدیل به تعارض و تخاصم نشده است. تجربهی پژوهشی من نشان میدهد كه طرفداران تیمهای فوتبال در شهر تهران را افرادی تشكیل می‌دهند كه با طرفداری از دو تیم پرسپولیس و استقلال برای خود هویتهای ورزشی خلق می‌كنند و این هویتها از عاملها و عناصر متمایزكنندهی اجتماعی و فرهنگی تأثیر نمی‌پذیرند و با توجه به یافتههای پژوهشی در بارهی عاملهای مؤثر بر پرخاشگری وخشونت ورزشی طرفداران فوتبال در شهر تهران می‌توان نتیجه گرفت كه اختلال وسوء كاركرد در متغیرها و عاملهایی كه بر فرایند جامعه پذیری مؤثر هستند سبب افزایش میزان گرایش طرفداران به ارتكاب رفتار و حركات پرخاشجویانه وخشونتآمیز ورزشی می‌گردد.

برخی از این متغیرها مانند مكانیسمهای كنترل و نظارت والدین، تنش در محیط خانواده، و ارتباط با بستگان و خویشاوندان دارای سابقهی جرم و كج روی ناظر بر فرایند جامعهپذیری اولیه می‌باشند و دلالت بر اهمیت نهاد خانواده و كاركرد آن در شكلگیری رفتارهای مذكور دارند و برخی دیگر از متغیرها مانند گروه متغیرهای مربوط به بحرانها و وقایع زندگی، و ارتباط با دوستان و همالان دارای سابقهی جرم و كج روی كه بر متغیر وابسته یعنی رفت ارهای خشن و پرخاشجویانه ورزشی تأثیر معنادار دارند.و برخی عوام دیگر مانند مكانیسمهای ارتباط با باشگاه مورد علاقه، ارتباط با رسانههای ورزشی، ارتباط اجتماعی و ورزشی خود طرفداران با یكدیگر جزو عاملهایی محسوب می‌شوند كه به همراه عاملهای دیگر مانند سازگاری بین اهداف ورزشی و ابزارهای تحقق آنها و رضایت از امكانات و تسهیلات ورزشگاه، عناصر كاركردی ساختار فعالیت طرفداران فوتبال را شكل می‌بخشند. در نهایت اینكه، برخی عاملها مانند اهمیت وحساسیت نتیجهی بازی، حركات و اعمال خشونتآمیز و پرخاشجویانهی بازیكنان در هنگام برگزاری بازیها و كیفیت داوری تنها به صورت موردی و با توجه به وضعیت و شرایط حاكم بر بازیها بر میزان خشونت و پرخاشگری ورزشی طرفداران تأثیر می‌گذارند.

بر اساس یافته‌های پژوهش من، می‌توان گفت که ناکامی طرفداران تیم‌های فوتبال لزوماً به پرخاشگری منجر نمی‌شود و عوامل دیگری نیز در این امر تأثیرگذارند. تحقیقات انجام شده در ایران نشان می‌دهند که کمتر از 10 درصد ناکامی‌ها به پرخاشگری منجر می شوند و عموماً در کنار این مسأله، گزینه‌های دیگری هم وجود دارند که الگوی نقش، نشانه‌ها و نمادها، تکرار ناکامی و مشاهده نتایج ناکامی‌زا از جمله این موارد هستند. با این وجود، بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه، در مورد برخی شکل‌های رفتاری، همچنان تئوری ناکامی پرخاشگری می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد؛ اما نه به صورت کاملاً مطلق. مثلاً مشاهده می‌شود که به محض اینکه تماشاچیان استنباط خطای داوری دارند، برخوردهای بسیار نامناسبی بروز می‌دهند. البته باید توجه داشت که حرکت‌هایی که بازیکنان در داخل زمین انجام می‌دهند، هم می‌توانند باعث عکس‌العمل‌های خاص تماشاگران شوند. از سوی دیگر کارهایی که منجر به ایجاد مانع در رسیدن به اهداف ورزشی می‌شوند نیز در این میان تأثیرگذارند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha