این امر اگرچه نامقبول است ولی تمارض این سربازان قابل درك است. اما برخی اشخاص بهقدری ظاهری بیمارگونه بهخود میگیرند كه گویی در حال احتضارند.
این كار ممكن است برای جلب همدردی دیگران و توجه و دلسوزی آنان بهخود باشد اما هر چه هست خود بیمار انگاری از اصطلاحطبی قدیمی هیپوكوندوریا مشتق شده است و در طبقهبندی پزشكی جزءاختلالات شبهجسمی است.
ویژگی عمده این افراد شكایات مختلف درباره بیماریهای بدنی است؛ شكایاتی كه به الگوی مرضی منطقی محدود نمیشود. مثلا ممكن است از نوعی ناراحتی و درد غیرعادی از ناحیه سینه، سر، قلب، پا و... شكایت كنند.
آنان معمولاً نمیتوانند نشانههای مرضی خود را شرح دهند. مثلاً ممكن است از درد معده شكایت كنند ولی با سؤالات دقیقتر معلوم شود كه درد واقعی نیست.
از دیگر نشانههای این بیماران، همچنین میتوان به این نكته اشاره كرد كه این افراد از خوانندگان دائمی مجلات پزشكی هستند. مستعد رنج بردن و احساس ناراحتی كردن از هر بیماری جدیدی كه درباره آن میشنوند یا میخوانند، از دیگر نشانههای این بیماران است.
اگر شما جزو این دسته از افراد هستید یا كسانی را در دور و بر خود سراغ دارید كه مدام در حال ناله كردن و مراجعه به پزشك هستند، توصیه ما را درباره خواندن این مطلب جدی بگیرید.
مبتلایان خود بیمارانگاری مترصد نشانههای بارزی هستند كه توجه سریع پزشكان را بهخود جلب كنند.آنان به قدری در اندیشه رسیدن به هدف خود هستند كه متوجه خطرات احتمالی اعمالشان نمیشوند و بر این باورند كه بهطور جدی بیمارند و نمیتوانند بهبود یابند.
این افراد اگر تهدید به پیگرد قانونی شده و كذب بودن ادعایشان مشخص شود یا حمایتهای اجتماعی از این اشخاص گرفته شود، بحران دیگری میسازند تا مجدداً نظرات حمایتگرانه دیگران را بهخود جلب كنند.
ترس یا اضطرابی كه در اكثر افراد مبتلا به بیماریهای واقعی وجود دارد، در آنان دیده نمیشود. در بعضی موارد یك واكنش خود بیمارانگاری ممكن است براساس یك آسیب بدنی واقعی باشد كه اغراق آمیز شده و هسته مركزی زندگی بیمار را تشكیل داده است.
آنان معمولاً یك اشتغال ذهنی مرضی درباره هضم و دفع دارند و اطلاعات دقیقی درباره رژیم غذایی، یبوست، اسهال و موضوعهای مربوط به آن ارائه میدهند.
بعضی از آنان آخرین درمانهای پزشكی روز را از طریق مطالعه روزنامهها و مجلات عادی و اخیراً اینترنت به دست آورده و بسیاری از داروها را بدون در نظر گرفتن سود و زیانهای جانبی آنها مورد استفاده قرار میدهند.
از نظر شخصیتی، آنان بیشتر عواطف منفی دارند و اغلب، افراد ناراضی و خودملامتگری هستند كه نه خودشان را دوست دارند و نه دیگران را. در دوران كودكی بیشتر در اماكن نامطلوب بزرگ شدهاند و والدین مهربانی نداشتهاند و احتمالاً سابقه تحمل خشونت فیزیكی یا سوء رفتار جنسی را میتوان در آنها مشاهده كرد.
پزشكان نیز در حرفه خود مانند دیگران میخواهند بیمارانشان را راضی كنند. اگر بیماری بگوید:« حتماً چیزی هست، برای اینكه هنوز درد دارم. »پزشكان همه تلاش خود را برای راضی كردن او به كار میگیرند و دستور آزمایشهای بیشتری را میدهند. برای دكترها اغلب پذیرفتن آن دشوار است كه كسی تمارض كرده یا از نشانههای دروغین شكایت كند.
نشانههای بیماری
مهدی قراچه داغی در باره این بیماری نظرات جالبی دارد: یا ادعایشان به كلی ساختگی است مانند اینكه بیماری بگوید از پشت درد شدید رنج میبرد در حالیكه این درد وجود نداشته باشد یا مبالغهآمیز است؛ بهطوری كه بیمار سر درد ملایمی داشته باشد ولی بگوید میگرن دارد.
شبیهسازی بیماری، مانند اینكه بیمار با گذاشتن شیء مصنوعی در دهان تظاهر به خونریزی كند یا از روی غرض بیماری برای خود ایجاد كند، از دیگر نشانههای خود بیمار انگاری است. باید توجه داشت كه اغلب بیماران ساختگی اشخاصی مانند سایرین هستند كه به مهر و محبت احتیاج دارند.
تنها تفاوت آنها با اشخاص سالم در این است كه آنها راه درست دریافت مهر و توجه را پیدا نمیكنند و از این جهت تنها راه چاره را در این میبینند كه بهخود آسیب بزنند و در شكل بیمار قرار بگیرند.
شیوع و سیر بیماری
شیوع این اختلال تقریباً بین ۳ تا ۱۴ درصد است كه در هر دو جنس زن و مرد به یك اندازه وجود دارد و بالاترین میزان شیوع آن بین ۲۰ تا ۳۰ سالگی است. این بیماری سیر مزمنی دارد و ممكن است چندین سال طول بكشد و حتی بیماران بستری شدنهای مكرر و تكرار آزمایشهای گوناگون را خواستار هستند.
آنان هیچ گاه قانع نمیشوند كه بیمار نیستند، بنابراین از پزشك متنفر میشوند و او را ترك میكنند و نزد پزشك دیگری میروند.
علل بیماری
دكترحسین آزاد، آسیب شناس اجتماعی علت این بیماری را در ۳ چیز میداند: بسیاری از تجربیات ابتدایی ممكن است فرد را برای ظهور واكنشهای خود بیمار انگاری بعدی آماده سازند.
از مهمترین آنها مواجه شدن با مدلهای معیوب والدین و توجه بیش از اندازه والدین به آنان است. مثلاً وقتی والدین درباره سرفه یا هر چیز دیگر نگران باشند، كودك نیز به نوبهخود میآموزد كه به این اختلالات با اغراق بنگرد.
دوم، یك فرد مستعد، آماده تجربه واكنشهای خودبیمارانگاری بهخصوص در سالهای چهل و پنجاه زندگی است، زیرا مجبور است بپذیرد كه نیمی از عمر وی سپری گشته و الگوهای زندگی او چه خوب و چه بد تعیین شدهاند. وقتی احساس میكند كه امیدهای او با شكست مواجه شدهاند و احتمالاً اوضاع شغلی و زناشویی خود را ناخوشایند میبیند، واكنشهای خودبیمارانگاری ظاهر میشوند.
آخرین آن تقویت و تثبیت الگوی خود بیمارانگاری است. این الگوها به فرد كمك میكند كه از استرسها و موقعیتهای ناخوشایند زندگی اجتناب ورزند و در عین حال از همدردی و پشتیبانی دیگران بهرهمند شوند بهطور كلی، مكانیسم جابهجاسازی در این اختلال نقش مهمی ایفا میكند.
درمان
این افراد معمولاً نسبت به معالجه مقاوماند، زیرا باید به بیماری خود اعتقاد داشته باشند تا بتوانند از استرسهای مشكل خود در زندگی اجتناب ورزند. به همین دلیل وقتی به آنها گفته میشود كه از نظر بدنی سالم هستند آمادهاند كه درمان را قطع كنند.
روشهای اصلاح رفتار و سایر روشهای درمانی جدید (بیوفیدبك) میتوانند ابزارهای مفیدی برای كمك به این افراد به حساب آیند. درمان دارویی اضطراب و افسردگی در این افراد كمككننده است و باید ۳ ماه ادامه داشته باشد.
روان درمانی نیز میتواند مؤثر باشد ولی بسیاری از این افراد چندان اعتقادی به آن ندارند و این درمان را كامل نمیكنند. پزشكان باید با زبان ساده و قابلفهم با آنها صحبت كنند زیرا استفاده از اصطلاحات تخصصی پزشكی آنان را مضطرب میكند. ولی باید بدانیم كه بهترین روش درمان، پیشگیری است.
اگر بتوانیم راههایی بیابیم كه از شدت نیاز و نومیدی كه بسیاری از مردم با آن روبهرو هستند بكاهیم و نیاز اشخاص به توجه و محبت را مرتفع كنیم به احتمال زیاد از شدت و دامنه اختلال كاسته میشود.
یافتن بیماری در اینترنت
به گفته دكتر پور افكاری پزشكان با نوع جدیدی از بیماری برخورد كردهاند به نام سایبر كوندیازیس؛ یعنی خودبیمارانگاری تحتتأثیر اینترنت.
این بیماری بیشتر در میان افرادی شیوع دارد كه برای كسب اطلاعات بیشتر درباره بیماریها، بهداشت و مراقبتهای پزشكی پای ثابت سایتهای اینترنتی هستند كه برای كسب آگاهی از نوع بیماریها آنها را در سایتها جستوجو میكنند؛ اما چون شناخت صحیحی نسبت به بیماریها ندارند معمولاً علائم را اشتباه میگیرند و گمان میكنند دچار آن بیماری شدهاند و خود درمانی میكنند.
در اكثر موارد این بیماری زمانی رخ میدهد كه یكی از اعضای خانواده یا دوستی به بیماری مبتلا شده و فرد برای یافتن دلیل یا درمان آن در كتابها یا مجلات و اینترنت جستوجو میكند و بعد از مدتی به این نتیجه میرسد كه نشانههای بیماری در او هم وجود دارد و دچار افسردگی و آشفتگی میشود.
نظر شما