نمی‌توان انکار کرد پذیرش معتادان بازپروری شده به آغوش جامعه دشواری‌های زیادی دارد، برای آنکه آنها بتوانند به آغوش جامعه بازگردند و همچنین شرایطی برای آنها ایجاد شود که وارد بازار کار شوند، شانس‌های خیلی زیادی ندارند.

سلامت نیوز: نمی‌توان انکار کرد پذیرش معتادان بازپروری شده به آغوش جامعه دشواری‌های زیادی دارد، برای آنکه آنها بتوانند به آغوش جامعه بازگردند و همچنین شرایطی برای آنها ایجاد شود که وارد بازار کار شوند، شانس‌های خیلی زیادی ندارند. 

به گزارش سلامت نیوز به نقل از فرهیختگان، کمک‌کننده اصلی به معتادان برای بازگشت به جامعه مددکاران اجتماعی هستند. آنها هستند که باعث جلب اعتماد جامعه به افرادی می‌شوند که روزی انگشت اتهام تمام جنایت‌ها به سوی آنها نشانه رفته بود. در تمام جوامع مددکاران اجتماعی به عنوان حلقه اصلی ارتباط میان جامعه و معتادان عمل می‌کنند. 

این در حالی است که خیلی از ما نمی‌دانیم که ترک اعتیاد در واقع قدم اول بازگشت به زندگی است. جامعه‌پذیر کردن افراد و توانمند‌سازی آنها برای مقابله با مصائب و مشکلات از مهم‌ترین بخش‌ها و شاید مهم‌ترین مساله‌ای است که افراد پس از ترک اعتیاد با ‌آن مواجه می‌شوند. 
این هفته رئیس سازمان بهزیستی کشور در گفت‌وگو با خبرگزاری‌ها عنوان کرده بود که بر اساس آخرین آمار ارائه شده 13 هزار معتاد بعد از پاک شدن وارد چرخه بازتوانی و بازار کار شده‌اند. همایون هاشمی اظهار کرد: پنج درصد از تمام منابع خود را در حوزه حمایت‌های اجتماعی برای معتادان پاک شده و خانواده‌های آنها تخصیص می‌دهیم که تاکنون نتیجه‌بخش بوده است. بر اساس آخرین آمار جمع‌آوری شده سال 91، 13 هزار معتاد بهبودیافته را وارد چرخه بازتوانی و بازار کار کردیم. 

اما چند نفر از معتادان شانس این را دارند که پس از پاک شدن وارد چرخه عادی زندگی بشوند؟ بسیاری از خانواده‌ها حاضر نیستند حتی فرزندان خود را بعد از بازپروری به آغوش بپذیرند. بسیاری از معتادان در مرحله اعتماد بعد از اعتیاد، ‌راهی را که هنوز آغاز نکرده‌اند دوباره بازمی‌گردند. آنها که هنوز از نظر روحی آمادگی رویارویی با مشکلات را ندارند، ‌نمی‌توانند به تنهایی با مشکلات خود مبارزه کنند. 

هومان نارنجی‌ها، کارشناس اعتیاد به نقش مهم مددکارانی اشاره می‌کند که وظیفه بازگرداندن معتاد به جامعه را بر دوش خود دارند. نارنجی‌ها می‌گوید: «بر همین اساس مهم‌ترین ماموریت مددکار زمانی رقم می‌خورد که معتاد باید بازگردد و این همان رمز بهبود و ماندگاری در بهبود معتاد را رقم می‌زند. ما باید ایجاد‌کننده شرایطی باشیم که یک مددکار در تمام مراحل ترک در کنار معتاد قرار بگیرد. او باید برای معتاد شرایط اعتماد‌سازی جامعه را فراهم کند و بدون این جلب اعتماد فرد معتاد به هیچ جایی راهی نخواهد برد. برای همین است که فکر می‌کنم مردم نیز باید در بازتوانی معتادان مشارکت کنند، چرا که تا مردم به معتاد اعتماد نکنند، ‌پروژه‌ای که ما اسم آن را اجتماعی‌سازی گذاشته‌ایم کاری از پیش نخواهد برد.»

عزت فرد معتاد را از بین نبریم

حقیقت امر این است که عدم پذیرش معتاد بازتوانی شده از سوی خانواده و اجتماعی که در آن زندگی می‌کند، یکی از دلایل اصلی است که معتادان نمی‌توانند جایگاهی را به دست بیاورند که پیش از اعتیاد داشته‌اند و شاید همین سرخوردگی از اجتماع باعث شود که دوباره فرد معتاد به دام اعتیاد برگردد. اعتیاد به مواد مخدر از مهم‌ترین معضلات اجتماعی است و به دلیل گستردگی دامنه آسیب باعث می‌شود که نه فقط فرد معتاد، بلکه اطرافیان او گرفتار آسیب‌های این مساله بشوند. 

دکتر سیدحسن موسوی‌چلک، ‌رئیس بخش مددکاری معتادان سازمان بهزیستی  با اشاره به اینکه بعد از اینکه فرد معتاد بازتوانی می‌کند، نیازمند کمک جامعه است، می‌گوید: «همه ما باید به عزت و غرور فرد پاک‌شده توجه ویژه داشته باشیم، وقتی فرد را در هر جر و بحث کوچک به گذشته‌اش ارجاع می‌دهیم، وی تصور می‌کند که تحت هیچ شرایطی نمی‌تواند منزلت اجتماعی خود را بازیابد و این همه زجر کشیدن هیچ فایده‌ای برای او نخواهد داشت.

مساله کار هم از مهم‌ترین معضلات افراد معتاد است،آنها مخصوصا اگر سابقه کیفری هم داشته باشند، خیلی سخت می‌توانند در بازار کار جایی برای خود پیدا کنند و عدم استقلال مالی و توهین‌هایی که گاه و بی‌گاه با آن روبه‌رو می‌شوند، باعث می‌شود که نیاز به ماده‌ای را در خود احساس کنند که برای لحظاتی هم که شده آنها را از تلخی زندگی رها می‌کند و این همان آتشی است که دوباره جان فرد معتاد را در بر می‌گیرد و او را به کام اعتیاد و گاهی هم به کام مرگ می‌کشاند.» موسوی‌چلک در ادامه می‌افزاید: «من باز هم تاکید می‌کنم که باید عزت فرد بهبودیافته را لحاظ کنیم. همان‌طور که فردی مریض می‌شود و تمام حمایت‌های اطرافیانش را متوجه می‌شود، قطعا فرد معتاد نیز نیازمند این حمایت است تا بتواند به زندگی بازگردد و این نیازمند آن است که ما فرد معتاد را درست مانند یک بیمار تلقی کنیم. همین توجه به عزت فرد معتاد است که چرخه درمانی او را برای بازگشت به زندگی تکمیل می‌کند. اگر فراموش نکنیم که یک معتاد چگونه می‌تواند دوره رنج جانکاه ترک را سپری کند، قطعا برای ما فرد قابل احترامی خواهد شد.»

کمی بالاتر از میدان جمهوری، تولیدی لباس کوچکی است و در همشهری آگهی درخواست یک کارگر ساده خانم را چاپ کرده است. صبح تلفنی صحبت کرده‌ام و برای ساعت یک ظهر با صاحب تولیدی قرار می‌گذارم. او مرد بدی به نظر نمی‌رسد. حدودا 50 ساله با محاسنی بلند و شوخ‌طبع. سنم را می‌پرسد و سابقه کاری می‌خواهد. به او می‌گویم که تا چهار سال پیش که کار می‌کردم در یک خیاطی در خیابان مولوی وسط‌کار بوده‌ام و از خیاطی و دوخت و دوز سردرمی‌آورم. دیپلم خیاطی دارم و مجردم و با مادر و برادرم زندگی می‌کنم. آقای صاحب‌کار دلیل چهار سال دوری از کارم را می‌پرسد و می‌گوید که از شنبه می‌توانم با حقوق مطابق وزارت کار مشغول شوم. بعد از کمی مکث می‌گویم که معتاد بوده‌ام و کارت ترک اعتیاد هم دارم... مرد کمی سرش را بالا می‌گیرد و نگاهم می‌کند. سعی می‌کنم خودم را خوشحال نشان دهم و ممنون باشم که کاری پیدا کرده‌ام.

صاحب‌کار می‌گوید: «باید اجازه بدهید که با شریکم صحبت کنم. البته از صداقت شما ممنونم. اما اینکه ترک کرده‌اید را باید حتما تایید کنیم. اگر شریکم قبول کرد حتما با شما تماس می‌گیرم...»
تصور کنید چند نفر از معتادان بازتوانی شده چوب این صداقت را در روز می‌خورند؟

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha