یکشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۳ - ۱۲:۵۸

ما باید همان زمان که 7 ساله بودیم و برای بار نخست به مدرسه می رفتیم ، می توانستیم در « زنگ های تفریح » ، افرادِ سندرمِ داون و دیگر افرادِ متفاوت از نظرِ ذهنی را در همان مدرسه ی خودمان ببینیم ، در همان مدرسه و در کلاس هایی متفاوت و جُدا .مدرسه ها یکجا و کلاس ها جُدا .همه با هم یک جا .کمترین نتیجه اش دیدار ها و دوستی ها و خاطره ها در « زنگ های تفریحِ » ما بینِ کلاس ها بود .

عکس/ فواد هم باید بتواند بخندد

سلامت نیوز:ما باید همان زمان که 7 ساله بودیم و برای بار نخست به مدرسه می رفتیم ، می توانستیم در « زنگ های تفریح » ، افرادِ سندرمِ داون و دیگر افرادِ متفاوت از نظرِ ذهنی را در همان مدرسه ی خودمان ببینیم ، در همان مدرسه و در کلاس هایی متفاوت و جُدا .مدرسه ها یکجا و کلاس ها جُدا .همه با هم یک جا .کمترین نتیجه اش دیدار ها و دوستی ها و خاطره ها در « زنگ های تفریحِ » ما بینِ کلاس ها بود .


باید همان موقع به چشم هایمان و مغزهایمان و قدرتِ قضاوتمان یاد می دادیم که « تفاوت » وجود دارد و « تفاوت » ساده است و سخت و تلخ نیست و همان موقع یاد می گرفتیم که دو مبحث ، بدونِ استفاده از کلماتی همچون « بالا و پایین » و یا « کم و زیاد » می توانند در کنارِ هم باشند و فقط و فقط و فقط متفاوت باشند و بس و همین.نه یکی کم باشد و نه دیگری زیاد و نه یکی بالا باشد و نه دیگری پایین.فقط متفاوت باشند.اکنون قرار است یاد بگیریم ؟ اکنون دیر نیست ؟

مدرسه ی استثناییِ هفت طبقه ی تازه احداث ؟ ویژه ی افرادِ استثنایی ؟ مدارسِ استثنایی ؟ افرادِ استثنایی ؟ افرادِ « کم توان » و « پُر توان » معنایش چیست ؟ تقسیم بندی انسانها بر اساس « بهره ی هوشی » ؟؟ اِسکانِ افراد در مدارسِ جداگانه بر اساسِ قدرتِ ذهنیِ متفاوت ؟ تا کنون همین کار را کرده ایم ، OUTPUT آن چه بوده است ؟ نتیجه ای که گرفته ایم چیست ؟


این « اعتماد به نفس ِ » تصمیم گیری های همه جانبه و در تمامِ ابعادِ ما انسانهای 46 کروموزومی برای دیگر افرادِ متفاوت با ما چه متفاوت در زمینه ی قدرتِ ذهن و چه بهره ی هوشی ، از کجا می آید ؟


کلاسِ سوم دبستان که بودم ، پدرم برای برادرم یک کره ی جغرافیاییِ بزرگ خرید. برادرم که از اتاقش بیرون می رفت ، آرام و بی سرو صدا واردِ اتاقش می شدم و کره را می چرخاندم ، می چرخاندم و خوب نگاه می کردم.همان موقع درک کردم که کره ی زمین وسیع است و بزرگ و پُر از آب است و خشکی....
تعدادِ منتقدین و مفسرینِ هنری و فلسفی و انگلس و مارک و هِگل خوانده و دارای مدارکِ دانشگاهیِ پیشرفته و همچنین تعدادِ مهندسین و مکتشفین و مُبدعین و همکار های خودمان ( پزشکان ) در ایران روز به روز افزوده می شود و سازگاری با همدیگر کمتر.کُره ی زمین خیلی بزرگ است پس چرا « فُواد » بر روی این مساحتِ عظیم جایی برای زیستن ندارد ؟


بعد از دیدنِ این عکس ، اولین چیزی که به ذهنتان می رسد باز هم چهره ی متفاوتِ یک فردِ سندرمِ داون با دیگران است یا که نه ، اولین چیزی که به ذهن می رسد اوجِ غم و تنهایی و انزوای این انسان است در تصویر..؟ کُدام ؟


« فُواد » هم باید بتواند زندگی کند ، همینجا و در کنارِ ما . این یک لطف نیست ، یادمان باشد که این کمترین وظیفه ی ماست.
« فواد » هم باید بتواند بخندد.
« فواد » هم باید بتواند زندگی کند آن هم در کنارِ ما.پس چرا نمی شود ؟
این ، « فُواد » است ، سندرمِ داون از « قم » .

عکس از آزاده عباس زاده

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha