سلامت نیوز:هنوز شهرهایی مانند تهران در بسیاری زمینهها، از انبوهسازیهای جرم خیزگرفته تا تب بزرگراهسازی و تعریض خیابانها برای سهولت عبور و افزایش حجم تردد خودروی شخصی در راس كار قرار دارد و اقدامات موضعی تقلیدی مانند پیاده راهسازی در گوشههایی منفرد كه فارغ از نگرش به شهر به عنوان یك كلیت یكپارچه است، بر مشكلات شهر دامن میزند.
سولمازحسینیون، دكترای طراحی شهری در روزنامه اعتماد نوشت: شاید بسیاری ندانند كه یكی از مهمترین ریشههای شكلگیری شهرسازی به شكل مدرن آن، تلاشهایی درجهت رفع آلودگیهای محیطی به ویژه هوا (در شكل مه – دود SMOG) وآب و بیماریهای فزاینده شهرنشینان بریتانیایی بود. لندن سال ١٩٥٢را تصور كنید، چنان هوای آلودهیی كه ٤٠٠٠نفر در بازه چند روز تلف شدند. پیش از آن نیز در طول یك دهه، شهرهای زیادی دچار قربانیان متعددی ناشی از آلودگی ناشی از صنعتی شدن در كشورهای توسعه یافته از امریكا تا اروپا شدند، این معضل تا سال٢٠٠٧ میلادی ادامه داشت.
پس از این تاریخ، آلودگیهای محیطی به ویژه هوا با عزمی راسخ برای نجات انسانها، حیوانات و گیاهان و حتی بناهای تاریخی ارزشمندكه حیاتشان به دلیل آلایندهها تهدید شده بودند آغاز شد. چنین فجایعی منجر به عكسالعملهایی در نظریه پردازان مختلف چون انگلس در كتاب شرایط طبقه كارگردر انگلستان در دهه ١٨٤٠، ابنزرهوارد (با نظریه باغ شهرها ١٩٨٩) و جنبش آرمان شهرها و تهیه راهكارهایی برای تغییر وضعیت نامطلوب شهروندان شد. اعتراضها به وضعیت نازل محیط زندگی در شهرها حتی به عرصه ادبیات و هنر نقاشی چون فیلیپ جیمز و گوستاو دوره منعكس شده بود چون نگارش رمانهایی توسط چارلز دیكنز در توصیف كیفیت نازل زندگی كارگران، شهروندان و بیماریهای ناشی از هوا و آب آلوده در پی آن معماران و شهرسازان متعددی به تفكر درباره زندگی مدرن به ویژه با سبك زندگی آمیخته با صنعتی شدن و استفاده از خودرو پرداختند و راهكارهایی برای افزایش كیفیت زندگی در شهرها ارایه دادند. از معروفترین آنها در جنبش مدرنیسم، نظرات لوكوربوزیه، معمار فرانسوی درتوسعه بزرگراهسازی واصولی چون پیلوتیسازی خانهها و احاطه محدوههای مسكونی با باغهاست كه امروزه برای بسیاری جزواصول بدیهی شهرسازی و معماری محسوب میشود.
بسیاری از طرحهایی كه امروزه در كشورهایی چون ایران توسط شهرسازان توصیه شده و شهرداران با تصورتحقق مدرن شدن به اجرای آنها میپردازند، ملهم از تفكراتی است كه در دهههای ٦٠-٧٠ میلادی در كشورهای مبدا این نظریهها توصیه شده و اجرا میشد. راهكارهایی كه بر تفوق خودروی شخصی بر پیاده در شهرها و توسعه خیابان و پاركینگ به جای انسان تاكید میكردند. با افزایش مشكلات شهرنشینی و به ویژه تاثیرات منفی بر سلامت شهروندان دركشورهای توسعه یافته در دهههای ٨٠-٩٠ میلادی، تلاشهای زیادی برای رفع این مشكلات كه به ویژه آسیبهای جدی برای سلامتی شهروندان به بارآورده بود انجام شده است. به تبع آن، جنبشهایی چون نوشهرگرایی و احیا زندگی پیاده و اولویت آنها بر خودورها با محوریت حمل و نقل عمومی به سرعت در جهان توسعه یافته، گسترش یافت. شهرهایی چون لوس آنجلس، دهلی، نیومكزیكو و پكن، همگی از آلودگی ناشی از خودرو وارونگی رنج برده، اما در طی یك دهه موفقیتهای چشمگیری به دست آوردهاند. برای مثال شهر لوسآنجلس كه تا سال ١٩٩٥ دارای چنان مه و دود غلیظی بودكه امكان دید تا دومتری را در برخی اوقات غیرممكن میكرد با رعایت این اصول توانست در بازهیی ١٠ تا ١٥ ساله به هوایی كاملا پاك دست یابد.
اما متاسفانه دربسیاری از كشورهای در حال توسعه چون ایران، بدنه مدیریت شهری كه تركیبی از سازمانهای متولی، اساتید دانشگاه و كارشناسان هستند، هنوز شهرهایی مانند تهران در بسیاری زمینهها، از انبوهسازیهای جرم خیزگرفته (رجوع كنید به اسكار نیومن ١٩٧٢) تا تب بزرگراهسازی و تعریض خیابانها برای سهولت عبور و افزایش حجم تردد خودروی شخصی در راس كار قرار دارد و اقدامات موضعی تقلیدی مانند پیاده راهسازی در گوشههایی منفرد كه فارغ از نگرش به شهر به عنوان یك كلیت یكپارچه است، بر مشكلات شهر دامن میزند. عاجلترین آنها كه به صورت مستقیم زندگی شهروندان را به خطر انداخته است، بحث آلودگی هوا است. سوال اینجاست كه درزمانی كه تمام مسوولان به ویژه متولیان مستقیم امور شهری در بحث آلودگی هوا فرافكنی كرده و هر گروه، سایرین را مسوول عدم رفع این مشكل میدانند، آیا واقعا ما دانش، تخصص یا دلسوزی لازم برای رفع این مشكل رانداریم؟ جایگاه حقوق و منافع شهروندان به عنوان صاحبان اصلی شهرها كجاست؟ آیا تخریب روزانه باغات تهران، شكافتن و پاره كردن بافتها و بناهای تاریخی و ساخت بزرگراههای بیشتر و بیشتربه ویژه در دودهه اخیر نتیجهیی جز آسیب بیشتر به روح و جسم شهروندان و از میان رفتن ارزشها و سرمایههای ارزشمندی چون محیط زیست و مردم داشته؟ در كتاب «درسهایی از لاس وگاس» (١٩٧٧)، ونتوری و اسكات براون تمثیل زیبایی را برای توسعه بزرگراهها و اولویت خودرو به كار میبرند، اگر مرتبا اتوبانها و خیابانهای بیشتری بسازیم و كارخانههای خودروسازی نیز مرتب این گذرگاهها را با ماشین پر كنند، روزی خواهد رسید كه كل شهر به یك پاركینگ بزرگ تبدیل خواهد شد. به نظر شما مابا این روز چقدر فاصله داریم؟ روزی كه شهرهای كشورمان از پاركینگهایی به طول چند كیلومتر تشكیل شده باشند؟
نظر شما