پنجشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۰:۴۳

این نهادهای جدید متناسب با اهداف انقلاب اسلامی كه حمایت از محرومان، فقرزدایی و عدالت اجتماعی بود ایجاد شدند. اینكه آیا این نهادها توانستند به اهداف خود دست یابند جای بحث دارد. آیا این سازمان‌ها توانسته‌اند از تعداد فقرا كم كنند؟ كمك‌هایی كه به افراد می‌شود هدفمند بوده است؟ و بسیاری از مسائل دیگر درباره فعالیت این نهادها وجود دارد كه احتیاج به بررسی بیشتر دارند. در فعالیت این نهادها هدف مغفول مانده است.

تكدی‌گری رسمی شكل نگیرد

سلامت نیوز:این نهادهای جدید متناسب با اهداف انقلاب اسلامی كه حمایت از محرومان، فقرزدایی و عدالت اجتماعی بود ایجاد شدند. اینكه آیا این نهادها توانستند به اهداف خود دست یابند جای بحث دارد. آیا این سازمان‌ها توانسته‌اند از تعداد فقرا كم كنند؟ كمك‌هایی كه به افراد می‌شود هدفمند بوده است؟ و بسیاری از مسائل دیگر درباره فعالیت این نهادها وجود دارد كه احتیاج به بررسی بیشتر دارند. در فعالیت این نهادها هدف مغفول مانده است.

به گزارش سلامت نیوز، محمد زاهدی‌اصل، مددكار اجتماعی و استاد دانشگاه در روزنامه آرمان نوشت: در سال 1357 كه انقلاب اسلامی پیروز شد تعداد سازمان‌هایی كه در عرصه رفاه اجتماعی فعالیت می‌كردند كم نبودند اما با توجه به طبیعت و موقعیتی كه داشتند نمی‌توانستند نیازهای مردم را بعد از انقلاب پاسخ گویند. این سازمان‌ها از یكسو به‌دلیل وابستگی‌هایی كه به رژیم گذشته داشتند نمی‌توانستند پاسخگوی نیازهای بعد از انقلاب باشند و از سوی دیگر، ماهیت فعالیت‌های آنها به صورتی بود كه امكاناتشان بیشتر در اختیار معترضان قرار می‌گرفت تا نیازمندان واقعی.

نیازمندان واقعی به دلایلی مانند ناآگاهی از فعالیت‌های این سازمان‌ها یا عدم رغبت نیازمندان به گرفتن كمك از این سازمان‌ها از كمك‌های سازمان‌های رفاهی محروم می‌ماندند. ناتوانی و ناكارامدی سازمان‌های قبل از انقلاب به ایجاد سازمان‌های جدیدی بعد از انقلاب منجر شد. از ادغام حدود 12 عدد از این سازمان‌ها، سازمان بهزیستی شكل گرفت. كمیته امداد امام خمینی (ره) هم از دیگر نهادهایی بود كه در این ایام شكل گرفت. نهادها یكی پس از دیگری شكل گرفتند.

این نهادهای جدید متناسب با اهداف انقلاب اسلامی كه حمایت از محرومان، فقرزدایی و عدالت اجتماعی بود ایجاد شدند. اینكه آیا این نهادها توانستند به اهداف خود دست یابند جای بحث دارد. آیا این سازمان‌ها توانسته‌اند از تعداد فقرا كم كنند؟ كمك‌هایی كه به افراد می‌شود هدفمند بوده است؟ و بسیاری از مسائل دیگر درباره فعالیت این نهادها وجود دارد كه احتیاج به بررسی بیشتر دارند. در فعالیت این نهادها هدف مغفول مانده است. فعالیت‌ها به گونه‌ای اجرا می‌شود كه نیازمندان به‌جای اینكه به خودشان بیشتر متكی شوند دست نیاز به سوی این سازمان‌ها دراز كرده‌اند. این نهادها فلسفه وجودیشان این بود كه در جامعه فقیری وجود نداشته باشد. اماباید تلاش شود تکدی گری رسمی شکل نگیرد. این افراد برای ماهانه‌ای كمتر از 60 یا 70 هزار تومان كه مشكلی از زندگیشان حل نمی‌كند، دست به سوی دولت دراز كرده‌اند.

گاهی اوقات آمارهایی منتشر می‌شود مبنی‌بر اینكه توانمندسازی محقق شده است اما آیا تا به حال بررسی شده است كه این خدماتی كه به افراد نیازمند داده می‌شود باعث وابستگی آنها شده است یا مستقل‌شان كرده است؟ حفظ شأن و منزلت انسان‌ها مهم‌تر از پولی است كه به آنها می‌دهیم. برخی از كارهایی كه این سازمان‌ها انجام می‌دهند از نظر علمی و حرفه‌ای مورد تایید نیست. برای اینكه بفهمیم كمیته امداد و سازمان‌های مشابه در رسیدن به اهداف خود چقدر موفق بوده‌اند، لازم است تحقیقات لازم صورت گیرد. یكی از مشكلات سازمان‌ها در گزارش دادن از عملكردشان توجه به آمارهاست بدون اینكه، این آمارها تطابق چندانی با واقعیت داشته باشند. احتیاج به برگزاری همایش‌های مختلفی است كه به خوبی موفقیت این سازمان‌ها را در رسیدن به اهدافشان مورد بررسی قرار دهند. باید تاثیرات این خدمات سنجیده شود و بعد از آن بازنگری‌های لازم در عملكرد این سازمان‌ها صورت گیرد.

در عین حال می‌توان از تجربیات دیگر كشورها هم در این زمینه استفاده كرد. این سازمان‌ها اگر قصد دستیابی به اهداف خود را كه كمك به محرومان و فقرزدایی از جامعه است دارند لازم است نوع فعالیت‌های خود را تغییر دهند. بسترسازی برای اشتغال نیازمندان یا آموزش یك فن به آنها یا دادن ابزار كار به آنها و توانمند كردنشان از جمله راه‌حل‌هایی هستند كه می‌توانند نیازمندان جامعه را تامین كنند. با انجام این فعالیت‌ها شأن و منزلت افراد حفظ و در كنار آن توانمند هم می‌شوند. رسیدن به این اهداف باعث می‌شود كه خیر دنیا و آخرت هم برای این افراد و هم برای مسئولان تامین شود. نگاه فرهنگی در كمیته امداد به نظر من به معنای این است كه به نحوی به افراد كمك شود كه عزت‌نفس افراد حفظ شود، آنها احساس سرزندگی كنند و اسرار زندگی‌شان برملا نشود.

با توانمند كردن این افراد كاری كنیم كه دست نیاز به سوی كسی دراز نكنند. نگاه فرهنگی یعنی بستر اشتغال را برای این افراد ایجاد كنیم و با توانمندكردن آنها كاری كنیم كه دیگر محتاج بنیاد‌ها و سازمان‌های خیریه نباشند. امیدوارم در جامعه به جایی برسیم كه دیگر احتیاجی به حضور این سازمان‌ها نداشته باشیم. ما جامعه فقیری نیستیم ولی بعضا برخی سوءمدیریت‌ها باعث شده است فضایی ایجاد شود كه برازنده جامعه ما نباشد. در جامعه باید به جایی برسیم كه سال به سال از نیازمندی‌ها كاسته شود تا به مرحله‌ای برسیم كه دیگر كسی نیازمند نباشد و این سازمان‌ها مجبور به تغییر كاربری شوند و نوع فعالیت‌های خود را در جامعه تغییر دهند.


برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha