می‌توان گفت که موفقیت کشورهای جهان اول در زمینه خلق تفکر داوطلبی و سامان دادن به سازمان‌های مردم‌نهاد، جهت تسری حرکت‌های خودجوش و پویا در راستای اهداف دیگر‌خواهانه، نتیجه کار مستمر برای تقویت فرهنگ و تغییر نگرش شهروندان است.

سلامت نیوز: می‌توان گفت که موفقیت کشورهای جهان اول در زمینه خلق تفکر داوطلبی و سامان دادن به سازمان‌های مردم‌نهاد، جهت تسری حرکت‌های خودجوش و پویا در راستای اهداف دیگر‌خواهانه، نتیجه کار مستمر برای تقویت فرهنگ و تغییر نگرش شهروندان است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شهروند،بنابراین بر آن شدیم تا به بهانه روز جهانی تقدیر از اهداکنندگان خون و با تأکید بر مقوله فرهنگ‌سازی گفت‌وگوی کوتاهی با آقای دکتر پورفتح‌اله، مدیرعامل محترم سازمان انتقال خون ایران داشته باشیم. با ما همراه باشید.

 همان‌طور که مطلع هستید، دستیابی به اهدای خون صددرصد داوطلبانه در سراسر دنیا تا ‌سال ٢٠٢٠، از سوی سازمان بهداشت جهانی به‌عنوان یکی از اهداف روز جهانی تقدیر از اهداکنندگان خون، تعیین شده است. لطفا درمورد چرایی تأکید سازمان بهداشت جهانی بر این امر توضیح دهید.


پاسخ به این سوال را با مقدمه کوتاهی آغاز می‌کنم. خون، یک‌فرآورده بیولوژیک محسوب می‌شود و به‌رغم دانش گسترده‌ای که امروزه در مورد خون در اختیار داریم، باز هم ناشناخته‌هایی در این حوزه باقی مانده است. ما خون را از یک فرد به دیگری منتقل     می‌کنیم، درحالی‌که تزریق این مایه حیات، پیامدها و واکنش‌های متفاوتی در بدن گیرنده ایجاد می‌کند و بهترین مثال در این مورد، عفونت‌های منتقله از راه خون است. خون و فرآورده‌های آن مانند یک شمشیر دولبه عمل می‌کند. ضمن این‌که نجات‌بخش است، عامل انتقال بیماری و عفونت نیز به شمار می‌آید. نگاه جهانی این است که وقتی خون به‌عنوان یک فرآورده درمانی مورد مصرف قرار می‌گیرد، باید از نظر سلامتی تضمین شده باشد. در عصر حاضر، آرزوی کسانی که در سازمان‌های انتقال خون دنیا کار می‌کنند، کاهش دادن هرچه بیشتر خطرات ناشی از انتقال خون است. امروزه ثابت شده که هرچند فناوری در این مورد، موفق بوده، اما نتوانسته میزان خطر را به صفر برساند. مثلا در رابطه با اچ‌آی‌وی و هپاتیت ‌c، میزان سرمایه‌گذاری، دانش و اطلاعات مدرن واقعا بی‌حد و حصر است.

حتی امروزه کیت‌های تشخیصی در مورد این دو بیماری وجود دارد که در سازمان انتقال خون نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد و قدرت تشخیص آنها ٩٩,٩٩ است. این عدد از یکسو امیدوار‌کننده و از سوی دیگر، متضمن واقعیتی انکارناپذیر است.

بدین معنی که هنوز هم یک‌هزارم امکان خطا وجود دارد. می‌خواهم به این نتیجه برسم که در مورد بسیاری از بیماری‌های عفونی هیچ راهی به جز اتکا بر خود اهدا‌کننده وجود ندارد. به همین دلیل دنیا به سمتی حرکت می‌کند که اهدای خون به صورت کاملا داوطلبانه و بدون چشمداشت صورت گیرد و هیچ انگیزه‌ای به جز اهداف دیگرخواهانه و نجات همنوع مطرح نباشد. در قطعنامه‌های نوین سازمان بهداشت جهانی نیز با تأکید بر مقوله اخلاق در طب انتقال خون، مسئولیت‌پذیری اخلاقی اهدا‌کننده به‌عنوان یک عامل بسیار مهم، مطرح شده است. انگیزه دیگرخواهانه، مسئولیت‌پذیری را به دنبال دارد و کسی که با این نگاه، خون اهدا می‌کند، در مورد سلامت خون خود، وسواس شدیدی می‌یابد.

به همین دلیل هم است که در سازمان بهداشت جهانی بر اهدای کاملا داوطلبانه تأکید می‌شود. اهداکنندگان خون که صاحب چنین نگرشی هستند، جمعیت کاملا متفاوتی را تشکیل می‌دهند. اتفاقا شعار ‌سال پیش سازمان جهانی بهداشت برای روز جهانی تقدیر از اهداکنندگان خون نیز همین بود: «اهداکنندگان خون، متفاوتند». این افراد در کارهای خیر، همواره پیشقدم هستند، از این جمله‌اند کسانی که به صورت داوطلبانه برای خاموش کردن آتش‌سوزی جنگل‌های ایلام رفتند یا خیرین مدرسه‌سازی که برای کمک به دیگران  مشتاقند.


* به نظر می‌رسد بخشی از سخنان شما با مقوله فرهنگ‌سازی در جامعه ارتباط می‌یابد. چطور می‌توان در زمینه ایجاد و تسری فرهنگ داوطلبانه موثر بود؟ آیا سازمان انتقال خون در این مورد وظیفه‌ای برعهده دارد یا سازمان‌های اجتماعی دخیل در فرهنگ‌سازی باید در این مورد اقدام کنند؟
من اعتقاد دارم و همه جا این بحث را مطرح می‌کنم که اهداکنندگان خون، سرمایه‌های ملی هستند و به سازمان انتقال خون تعلق ندارند. این افراد رسالتی بزرگ و  وظیفه‌ای ستودنی را برعهده گرفته‌اند. گفته می‌شود که با تلاش برای ایجاد فرهنگ داوطلبانه، افراد متفاوتی ساخته می‌شوند که به سهم خود، پدید‌آورندگان جامعه‌ای متفاوت خواهند بود که حس همگرایی، اعتماد به یکدیگر، نوعدوستی و یاری رساندن به دیگران در آن موج می‌زند. فرهنگ داوطلبانه نیازمند تغییر یافتن نگرش است. این، ادبیاتی است که باید در جامعه ایجاد و نهادینه شود و اعتقاد دارم که صرفا به سازمان انتقال خون محدود نمی‌شود و در این مورد به کمک نهادهای اجتماعی نیاز است. سازمان انتقال خون، بخشی از پیکره نظام سلامت است و باید به امور مربوط به خود بپردازد. امروزه در مقوله ترغیب شهروندان جهت مبادرت به اهدای خون نظریات جامعه‌شناسی و روانشناسی نقش تعیین‌کننده‌ای ایفا می‌کنند و اقدامات و تلاش‌های اندیشمندان و فرهیختگان جامعه در این راستا بسیار موثر خواهد بود. در اغلب کشورها بخش اهدا‌کنندگان جزیی از سازمان انتقال خون محسوب نمی‌شود. مثلا در انگلستان این سازمان کار انجام آزمون‌های پزشکی در زمینه سلامت و تولید فرآورده‌های خونی را انجام می‌دهد و سامان دادن به امور اهداکنندگان برعهده شورای شهر و شهرداری‌هاست. در برخی کشورها حتی تبلیغات شهری در مراکز خرید هم دیده می‌شود که از مردم برای خون دادن دعوت می‌کند.


* یعنی در سایر کشورها اهمیت سازمان‌های مردم‌نهاد برجسته‌تر است؟


بله و من هم معتقدم که بخش اهداکنندگان در کشور ما نیز باید با سازمان‌های مردم‌نهاد، پیوند یابد و این نهادها فعالیت جذب و نگهداری اهداکنندگان را برعهده گرفته و در ایجاد مشارکت اجتماعی فعالیت کنند. این یک کار شهروندی است. اما در کشور ما انجام نگرفته یعنی درحال حاضر، سازمان انتقال خون، هم مسئول انجام آزمون‌های پزشکی است و هم جذب اهداکنندگان را دنبال می‌کند. به همین دلیل هم در این زمینه‌ها ناکارآمدی وجود دارد. سازمان‌های مردمی می‌توانند کار فرهنگی و تغییر نگرش را انجام دهند.


و برعهده گرفتن این مهم توسط سازمان‌های مردم‌نهاد،چابک‌سازی سازمان انتقال خون را به دنبال خواهد داشت.
بله و توانایی ایجاد بخش‌های دیگر و فعالیت موثرتر این سازمان را نیز در پی خواهد داشت. مایلم که در توضیح مقوله فرهنگ‌سازی و اهمیت آن مثالی بزنم و آن، تجربه‌ای است که سازمان بهداشت جهانی در کشورهای آفریقایی انجام داد. در سال‌های ٢٠٠٠ تا ٢٠٠٢ به شیوع ٢٧‌درصدی اچ‌آی‌وی در کشورهای آفریقایی اشاره شد. این میزان، یعنی جامعه از بین رفته، یعنی جامعه‌ای که معلم به سن معلمی و استاد دانشگاه، به سن استادی نمی‌رسد.

اما امروز اچ‌آی‌وی در این کشورها کاملا کنترل شده و این رخداد مطلوب، مدیون جمعیتی از فرهیختگان و داوطلبانی از سازمان بهداشت جهانی است که در این کشورها مستقر شده و با تأسیس کلوب ٢٥ در ٢٥ برای فرهنگ‌سازی و تغییر نگرش جامعه کوشیدند. کار اعضای این کلوب ایجاد تعهد اجتماعی در نسل جوان و معرفی رفتارهای سالم و ناسالم بود.

نسلی را ساختند که تا ٢٥ سالگی در مقاطعی که از قبل تعیین شده بود، دور هم جمع شده و خون اهدا می‌کردند، ضمن آن‌که متعهد می‌شدند که در صورت انجام رفتار پرخطر، از عضویت کلوب خارج شوند. این افراد، مبنای نسل جدید شهروندان آن کشورها شدند و آمار اچ‌آی‌وی به شدت کاهش پیدا کرد که تا امروز نیز ادامه دارد.

مسلما هدف آن گروه فقط تأمین خون نبود، بلکه نسلی را شکل دادند که در همه بخش‌های جامعه تاثیرگذار بودند. سازمان بهداشت جهانی معتقد است با تبعیت از این الگو و تأسیس کلوب‌هایی که ایجاد‌کننده مشارکت اجتماعی و تعهدند، می‌توان تغییرات فرهنگی-اجتماعی ایجاد کرد و فرهنگ صحیح را به جوانان انتقال داد و البته نقش رسانه‌ها نیز در این میان، انکارناپذیر است. من از روزنامه شهروند تشکر می‌کنم چون برای اولین بار ادبیات داوطلبانه را مورد توجه قرار داده و در زمینه ترویج فرهنگ متعالی داوطلبی فعالیت می‌کند. کاری که باید خیلی زودتر از اینها در کشور ما شکل می‌گرفت. متاسفانه برخی از اموری که در کشور ما انجام می‌شود، وارداتی و تقلیدی است، یعنی نمونه‌ای را مورد توجه قرار می‌دهیم و بدون تئوری‌سازی، بومی‌سازی و در نظر گرفتن هدف‌های نهفته در پس آن حرکت، صرفا تکرار می‌کنیم. باید بدانیم که امروزه کار داوطلبانه مبنای تغییر و تحول در جامعه است. تلاش برای ساختن انسان‌های متفاوت و عملگرا که رویای مشارکت اجتماعی را در سر می‌پرورانند، کار دشواری نیست. ما به کمک هم از عهده انجام آن بر خواهیم آمد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha