دوشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۲:۱۷

«نان داغ، كباب داغ»؛ این تابلوی مغازه جگركی پسر جوانی است كه روز گذشته جسدش از عمق چاه هشت متری مغازه همسایه بیرون كشیده شد. مقتول كه به یاشار معروف بود، وقتی برای سرمایه‌گذاری پا به مغازه دوستش گذاشت، قربانی جنایتی شد كه قاتل برای سرقت پول‌های او طراحی كرده بود.

سلامت نیوز: «نان داغ، كباب داغ»؛ این تابلوی مغازه جگركی پسر جوانی است كه روز گذشته جسدش از عمق چاه هشت متری مغازه همسایه بیرون كشیده شد. مقتول كه به یاشار معروف بود، وقتی برای سرمایه‌گذاری پا به مغازه دوستش گذاشت، قربانی جنایتی شد كه قاتل برای سرقت پول‌های او طراحی كرده بود.


به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه جوان، متهم پرونده هشت ماه قبل یاشار را به مغازه‌اش كشاند و بعد از قتل، 95 میلیون تومان پولی را كه همراهش بود، سرقت كرد و جسد وی را به عمق چاه هشت متری فرستاد كه برای اجرای نقشه‌اش آن را حفر كرده بود. او در حالی كه فكر می‌كرد با اجرای نقشه موفق به فرار از دست قانون شده یك ماه قبل به دام پلیس افتاد. مرد جوان به مدت یك ماه هم موفق شد با اظهارات خود مسیر تحقیقات را منحرف كند اما سرانجام شامگاه جمعه با هوشیاری قاضی سعید احمدبیگی، بازپرس ویژه قتل لب به اعتراف گشود.

قاتل گفت: وقتی فهمیدم یاشار، 95 میلیون تومان پول دارد، وسوسه شدم پول‌هایش را سرقت كنم. روز حادثه او را به مغازه دعوت كردم تا درباره سرمایه‌گذاری راهنمایی‌اش كنم. از قبل چاه هشت متری را در مغازه‌ام كندم و تفنگی هم برای قتل خریدم. وقتی وارد مغازه شد، او را به قتل رساندم و جسدش را داخل چاه دفن و روی آن را سرامیك كردم.
پس از اعتراف متهم، تیمی از كارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی به دستور قاضی احمدبیگی شامگاه شنبه به محل دفن جسد رفتند تا با كندن چاه، جسد را خارج كنند.

  صبح دیروز
چند دقیقه به ساعت 7 صبح روز یك‌شنبه مانده است. ضلع شرقی خیابان آیت‌الله سعیدی، ابتدای پاسگاه نعمت‌آباد، مردم زیادی نزدیك مغازه جگركی جمع شده‌اند. خیلی‌ها از ساعت 12 شب، زمانی كه اولین خودروی پلیس در این محل متوقف شد، خود را به اینجا رساندند.  مأموران پلیس با بستن نوارهای هشدار سعی می‌كنند تا انبوه جمعیت را كنترل كنند. سرهنگ حجت‌الله مرادی، رئیس كلانتری 161 ابوذر و مأموران كلانتری هم تلاش می‌كنند تا نظم را برقرار كنند. نگاه‌ها مدام به تابلوی مغازه‌ای دوخته می‌شود كه روی آن نوشته نان داغ، كباب داغ. از صبح خبر دهان به دهان گشته بود. خیلی‌ها خبر قتل یاشار را در روزنامه‌های صبح خوانده‌ بودند. می‌دانند كه جسد صاحب این مغازه حالا در قعر چاهی در مغازه همسایه است و كارگران داخل مغازه مشغول حفر چاه هستند تا جسد را خارج كنند.  عمو، دایی، خاله، عمه، پدر بزرگ و مادر بزرگ مقتول گریه‌كنان از راه می‌رسند. در حالی كه دو كارگر افغانی مشغول كندن چاه هستند، قاضی احمد بیگی، بازپرس با تحقیق‌های میدانی مدام ماجرا را مدیریت می‌كند. هر لحظه به موج جمعیت اضافه می‌شود و ترافیك صبحگاهی شكل دیگری به خودش می‌گیرد. فضای كم باعث می‌شود تا خیلی‌ها خودشان را به روی پل عابرپیاده برسانند.
یكی از كارآگاهان اداره مبارزه با آدم‌ربایی پلیس آگاهی می‌گوید دو كارگر افغانی از نیمه‌شب در حال كندن چاه هستند. مأموران آتش‌نشانی هم به محل حادثه آمدند. آنها در حالی كه ماسكی به صورت زده‌‌اند نظاره‌گر ماجرا هستند و كاری نمی‌‌كنند. در حالی كه بیرون مغازه چشم‌ها به انتظار نشسته‌‌اند، صدای یكی از كارگران از ته چاه به گوش می‌رسد كه جسد را یافته است. كارگر خودش را به بالای چاه می‌رساند و می‌گوید هوای سمی چاه كشنده است و جایی برای نفس كشیدن نمانده است. آتش‌نشانان تنها كاری كه می‌كنند كپسول هوا را به دوش مرد افغانی بسته و او را به قعر چاه می‌فرستند. پس از گذشت حدود 9 ساعت كار، جسد از داخل چاه بیرون كشیده می‌شود و داخل كاور سیاه‌رنگی قرار می‌گیرد. خبر كه به بیرون راه پیدا می‌كند، همهمه در جمعیت می‌پیچد. بستگان مقتول سعی می‌كنند به مغازه وارد شوند اما مأموران پلیس مانع می‌شوند. بعد از آن جسد به دستور بازپرس به آمبولانس منتقل و راهی پزشكی قانونی می‌شود.

  حرف‌های همسایه
یكی از همسایه‌های مقتول می‌گوید: یاشار 20 سال داشت و قاتل 30 ساله است. خانواده مقتول و قاتل از 30 سال قبل همسایه هستند. یاشار از پنج سال قبل با جهانگیر دوست صمیمی بود و ما هر گز فكر نمی‌كردیم كه جهانگیر دست به قتل زده باشد. جهانگیر بعد از اینكه یاشار مفقود شد، همیشه مغازه جگركی‌اش را باز و از مشتریانش پذیرایی می‌كرد. بعضی وقت‌ها هم از او درباره یاشار سؤال می‌كردیم چون با هم دوست بودند، اما او می‌گفت كه خبری ندارد و احتمال دارد با پول‌هایش به خارج از كشور رفته است.
یكی از بستگان مقتول هم می‌گوید: متهم به قتل و پدرش چندین سال یكی از مغازه‌های پدر یاشار را اجاره كرده و جگركی زده بودند تا جایی كه خودشان مغازه خریدند. پدر قاتل حدود 10 میلیون تومان به پدر یاشار بدهكار بود اما قرضش را نمی‌داد تا اینكه یاشار ناپدید شد و بعد فهمیدیم پدر متهم 10 میلیون تومان بدهی‌اش را به پدر یاشار داده است و الان فهمیدیم كه قاتل بعد از قتل یاشار قرض پدرش را با پول سرقتی مقتول پرداخت كرده است.
یكی دیگر از همسایه‌های مقتول به خبرنگار ما می‌گوید: یاشار پسر خوبی بود او اهل حساب و كتاب بود. او به قاتل اطمینان داشت به همین خاطر هم با او درباره سرمایه‌گذاری مشورت كرده بود. ‌وقتی فهمیدم داخل مغازه‌اش چاه كنده است به او مشكوك نشدم و حتی مدتی بعد هم كه مقدار زیادی خاك با خودرو آورد و چاه را پر كرد باز هم مشكوك نشدم چون آنها با هم دوست صمیمی بودند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • ام ۲۱:۱۴ - ۱۳۹۴/۰۶/۲۲
    14 2
    بی وجدااااااااان !!!!!!