«خانواده زندانیان و معدومان، هم می‌توانند بخشی از سرمایه‌های انسانی و اجتماعی جامعه باشند، هم می‌توانند پتانسیل آسیب باشند». این جمله بخشی از تاكید و حساسیتی است كه دكتر «اطهره نژادی» معاون برنامه‌ریزی و هماهنگی معاونت زنان و خانواده ریاست‌جمهوری درباره مقوله خانواده زندانیان و معدومان دارد.

سلامت نیوز: «خانواده زندانیان و معدومان، هم می‌توانند بخشی از سرمایه‌های انسانی و اجتماعی جامعه باشند، هم می‌توانند پتانسیل آسیب باشند». این جمله بخشی از تاكید و حساسیتی است كه دكتر «اطهره نژادی» معاون برنامه‌ریزی و هماهنگی معاونت زنان و خانواده ریاست‌جمهوری درباره مقوله خانواده زندانیان و معدومان دارد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد، نژادی گرچه محیط‌زیست خوانده و دكترای «برنامه‌ریزی محیط زیست» دارد ولی اینك در برنامه‌ریزی كلان برای زنان و خانواده كشور نقش دارد. او در آستانه تدوین برنامه ششم بر موضوعی تاكید دارد كه تكلیف آن در برنامه چهارم توسعه بوده ولی در برنامه پنجم حذف شده و آن موضوع حمایت از خانواده زندانیان و معدومان است. او می‌گوید: «با ندیده گرفتن این بخش از جامعه، هرچند تعداد كمی باشند، احتمال افزایش آسیب‌ها بیشتر می‌شود و از طرفی آیا واقعا خانواده هم باید محكوم تلقی شوند؟». آنچه در ادامه می‌خوانید نگاهی برگرفته از تلاش‌هایی است كه معاونت زنان و خانواده ریاست‌جمهوری برای گنجاندن موضوع حمایت از خانواده زندانیان و معدومان در برنامه ششم داشته است.

‌ شما از چندی قبل بازدیدهایی از زندان‌های مختلف كشور داشته‌اید و موضوع خانواده زندانیان و معدومان را در معاونت زنان و خانواده ریاست‌جمهوری پیگیر هستید. چه گزارش‌هایی به معاونت زنان و خانواده رسید كه نسبت به خانواده زندانیان حساس شدید؟

حتی اگر گزارشی هم به ما نرسیده باشد ما براساس وظیفه سازمانی خود، باید به همه اقشار زنان توجه داشته‌باشیم. از دختران دانش‌آموخته دانشگاه‌ها گرفته تا دختران بازمانده از تحصیل در نقاط مرزی كشور و از زنان مدیر و كارآفرین گرفته تا زنان آسیب دیده و آسیب‌پذیر. اما به‌طور خاص وقتی درخواست حمایت از طرح توان‌افزایی اقتصادی خانواده‌های زندانیان از سوی انجمن حمایت از خانواده‌های زندانیان به دست ما رسید من با كنجكاوی بیشتری نسبت به سایر طرح‌ها، به ارزیابی مساله پرداختم و به این باور رسیدم كه باید توجه جدی به زنان زندانی یا فرزندانی كه پدر یا مادر زندانی دارند و همین‌طور خانواده‌های معدومان داشت چون از نظر من اینها یك سكه با دو رو هستند. می‌توانند بخشی از سرمایه‌های انسانی و اجتماعی جامعه باشند یا می‌توانند پتانسیل آسیب باشند كه اینكه در بازی روزگار، كدام نقش را داشته باشند به فیلمنامه‌نویسی ما در جامعه ربط دارد و به توان ما در تشخیص مساله و بهره‌گیری از این نیروی انسانی آسیب دیده و نیازمند حمایت مادی و معنوی.

گویا موضوع حمایت از خانواده زندانیان و معدومان در قانون برنامه‌های پنج‌ساله بوده، اما دولت آقای احمدی‌نژاد آن را از برنامه پنجم حذف كرده است. آسیب‌های ناشی از حذف مواد حمایت از خانواده زندانیان و معدومین در برنامه پنجم چه چیزهایی بوده؟

در ماده ١٣٢ قانون برنامه چهارم توسعه به صراحت حمایت از خانواده‌های زندانیان و معدومان عنوان شده بود به‌طوری‌كه براساس بند «ب» این ماده، سازمان زندان‌ها و اقدامات تامینی كشور مكلف بود كه برای بهبود وضعیت زندان‌ها و ایجاد بازپروری مناسب و اصلاح و تربیت زندانیان با هدف بازگشت آنها به زندگی سالم اجتماعی، نسبت به حمایت از خانواده‌های زندانیان و معدومین از طریق سازمان‌ها و نهادهای خیریه مردمی و غیردولتی و انجمن‌های حمایت از زندانیان اقدام كند. در حالی كه براساس ماده ٢١١ قانون برنامه پنجم توسعه، سازمان زندان‌ها و اقدامات تامینی و تربیتی مكلف است با همكاری دستگاه‌های اجرایی، موسسات عمومی و مردم نهاد، برای باز اجتماعی شدن محكومان در طول برنامه در جهت رفع مـشكل معیشتی خانواده‌های زندانیان بی‌بضـاعت با همـكاری كمـیته امداد، سازمان بهزیستی و سایر نهادهای ذی‌ربط اقدام كند. بنابراین بر اساس مقایسه این دو ماده حداقل این نتیجه به دست می‌آید كه حمایت از خانواده‌های معدومان، مد نظر برنامه‌ریزان نبوده است در حالی كه اگر قرار باشد به‌طور دقیق و از ابعاد مختلف به این مساله نگاه شود، خانواده‌های معدومین بیشتر از خانواده‌های زندانیان با مشكل روبه‌رو هستند. به هر حال، با ندیده گرفتن این بخش از جامعه، هرچند تعداد كمی باشند، احتمال افزایش آسیب‌ها بیشتر می‌شود و از طرفی آیا واقعا خانواده هم باید محكوم تلقی شوند؟ مشكلات این خانواده‌ها از مشكلات معیشتی شروع می‌شود تا آموزش فرزندان، اشتغال آنها و همینطور میزان اعتماد اجتماعی. مواردی را از مسوولان ندامتگاه‌ها شنیده‌ام كه با حبس ابد سرپرست خانواده، بعد از مدتی همسر او هم به زندان آمده و پس از آن فرزند بزرگ خانواده. اینها تخیل نیست، واقعیت است. شاید اگر من و شما هم با چنین مساله‌ای روبه‌رو شویم و چنین شرایطی داشته باشیم، گزینه‌ای جز این برای انتخاب پیش روی ما نباشد.

‌ فكر می‌كنید عمده‌ترین نیاز خانواده زندانیان، بهداشت و سلامت باشد یا اشتغال و درآمد؟ این پرسش از آن‌رو است تا ببینیم كدام سازمان‌ها باید متولی توجه به این قشر از جامعه باشند؟

اصلا مگر می‌شود اینها را بدون ارتباط با هم بررسی كرد؟ بهداشت و سلامت نیاز پایه است و درآمد تضمین‌كننده رفع مسائل اولیه در زمینه بهداشت. از این گذشته مگر سلامت را فقط سلامت جسم می‌بینید؟ سلامت روانی، سلامت اجتماعی و ابعاد مختلف دیگری كه همه به هم پیوسته هستند. من معتقدم هر سازمانی كه طبق وظایف سازمانی خود برای مردم كار خاصی را انجام می‌دهد باید خدمت‌رسانی به این گروه را هم به‌طور ویژه در نظر داشته باشد تا بعدها، اثرات و پیامدهای كم توجهی به این گروه، در بخش‌های دیگر سیستم دیده نشود. وزارت بهداشت، باید ارتباط تنگاتنگی با انجمن‌های حمایت و سازمان اقدامات تامینی داشته باشد. جامعه مدنی بسیار قابل اتكا و قابل اعتماد است. من در تجربه موفقی كه از همكاری با انجمن حمایت از خانواده‌های زندانیان داشتم و شخصا برای پایش برنامه‌های این انجمن به برخی استان‌ها سفر كردم، به این نتیجه رسیدم كه می‌توان از توان این انجمن‌ها به خوبی برای خدمت‌رسانی به جامعه هدف بهره برد. همچنین بهزیستی و كمیته امداد و سایر سازمان‌ها باید هم‌افزا و هماهنگ كار كنند. قطعا هر كدام از این دستگاه‌ها كارهای ارزشمندی انجام می‌دهند اما با هم‌افزایی می‌توان در مدت كمتر و با كیفیت بیشتر به ارایه خدمت پرداخت.

‌ معاونت زنان به عنوان سیاستگذار و هماهنگ‌كننده در موضوع زنان و خانواده چه نوع حمایتی را مناسب خانواده زندانیان و معدومان می‌داند؟

در پاسخ به این سوال شما هم مثل نظری كه در همه موارد برنامه‌ریزی دارم، معتقدم كه حمایت‌های مقطعی با سرانه‌های بسیار پایین، در جامعه پر تغییر و تحول ما، هیچ مشكلی را برطرف نمی‌كند. انسان‌ها كرامت دارند و باید با یك برنامه‌ریزی هماهنگ، برای رفع مشكل و حل مساله آنها گام برداشت. باید تسهیلات و حمایت‌ها در جهت توان افزایی خانواده‌های زندانیان و معدومان به كار گرفته شود تا در یك فرآیند طراحی شده، پس از گذشت مدتی از حمایت‌های هدفمند، خانواده‌ها به استقلال كافی برسند و بتوانند براساس ایده‌های خود، در جهت بهبود وضع زندگی‌شان اقدام كنند.

‌ برخی نمایندگان معتقدند بعضی از خانواده‌ها با هم قاچاق می‌كنند و پدر گردن می‌گیرد و می‌گویند خانواده‌ای كه شریك جرم است نباید حمایت شود.

من چنین نگاهی ندارم و به‌طور كلی فرض را بر بی‌گناهی افراد چنین خانواده‌هایی می‌گذارم مگر اینكه در مواردی خلاف این مساله اثبات شود كه اثبات هم كار دشوار و تخصصی است و قطعا اگر اثبات بشود، آنها نیز از طریق مراجع مربوطه تحت پیگیری قرار می‌گیرند. اما به نظر من می‌توان كمك كرد تا در خانواده‌هایی كه با مشكل زندانی بودن سرپرست روبه‌رو هستند، با برنامه‌های توان افزایی پیشگیرانه، از گسترش آسیب جلوگیری كرد.

‌ سیستم‌هایی چون كمیته امداد و سازمان بهزیستی نشان داده‌اند نمی‌توانند حمایت‌های موثری انجام دهند. خانواده زندانیان و معدومان از دو منظر آسیب‌پذیرند: یكی حس انتقامجویی و دیگری در معرض بزه قرار داشتن؛ چگونه باید وارد چنین حمایت‌هایی شد؟

حمایت موثر یعنی چه؟ شاید این سازمان‌ها وظیفه كاری خود را به درستی انجام داده‌اند اما نتیجه مورد انتظار حاصل نشده است. پس باید به شیوه حمایت پرداخت. از نظر من باید به یكی، دو اصل مهم توجه داشت و آن این است كه «باختن» یك رویداد است اما «بازنده» بودن یك مدل ذهنی است، تغییر كردن یك رویداد است اما در جست‌وجوی تغییر بودن یك مدل ذهنی است؛ رویدادها را ما انتخاب نمی‌كنیم اما مدل‌های ذهنی را خودمان می‌سازیم. پس به سمت این حركت كنیم كه بتوانیم كمك كنیم مدل‌های ذهنی مخاطبان ما درست شكل بگیرد. امیدوار باشند. شرایط پیش آمده را نقطه پایان زندگی ندانند و برای بهتر شدن شرایط خود و بقیه اعضای خانواده تلاش كنند. در این میان ما هم هر كمكی كه از دست‌مان بربیاید كوتاهی نكنیم. از همكاری بیشتر بین سازمانی برای اجرایی كردن برنامه‌ها استقبال و سعی كنیم تا این خانواده‌ها تا آنجا توانمند شوند كه از چرخه حمایت ما جدا شوند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha