سلامت نیوز: لازم نیست به آمارها رجوع كنی. اصلا لازم نیست سری به آسایشگاههای اعصاب و روان بزنی تا ببینی چه كسانی آنجا بستری هستند. حتی لازم نیست به دور و اطرافت نگاه كنی تا ببینی اطرافیانت چقدر خوشحالند و تا چه اندازه از زندگی و وضعیت كنونی خود احساس رضایت میكنند. فقط یك روز به خیابان برو. به شلوغترین خیابان این شهر و لابهلای همین مردم راه برو، به چهرهها نگاه كن و از هر كدام با موضوع لبخند یك عكس خیالی بگیر. اگر شب همه این عكسها را در ذهنت كنار هم بچینی میبینی درصد واقعا كمی از مردم لبخند بر چهره دارند و در كنار آن مسائلی مانند استرس و ناراحتی در چهره بسیاری كاملا پیداست.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه آرمان در ادامه نوشت: با عبدالرضا مصری، وزیر اسبق رفاه و عضو كمیسیون اجتماعی مجلس درباره دلایل نبودن نشاط در جامعه ایران به گفتوگو نشستیم. او میگوید: نشاندن لبخند روی لبان مردم كار دولتها نیست اما آنها باید راههای مجاز شاد شدن را مشخص كنند.
نشاط اجتماعی و رضایت از زندگی در قشر وسیعی از مردم وضعیت خوبی ندارد. آمار افسردگی و بیماریهای روحی روز به روز درباره جوانان بیشتر میشود دلیل این مسائل چیست؟
هیچ عامل یكسانی برای ناشادی یا ابتلا به افسردگی وجود ندارد. در حالی كه یك موضوع واحد میتواند برای یك فرد ایجاد ناراحتی یا افسردگی كند درباره یك فرد دیگر این مساله حتی میتواند منجر به شادی شود. به طور كلی شادی برخلاف تصور اكثر افراد كه تصور میكنند به عوامل بیرونی و محیطی ارتباط دارد تا حد زیادی درونی است و به افكار و تصورات فرد بستگی دارد. از این نظر زندگی توام با نشاط و شادی یك مهارت به حساب میآید كه افراد باید آن را كسب كنند. ما عادت كردهایم انتظار داشته باشیم دولتها و نهادهای رسمی همه مشكلاتمان را حل كنند. نشاط و شادی موضوعی نیست كه توقع داشته باشیم دولت با برنامهریزی و اختصاص بودجه آن را با مردم تمرین كرده و به آنها آموزش دهد، زیرا برخی امور اجتماعی تنها با مشاركت فردی محقق میشود. در لایههای پایینتر از نهادهای رسمی و در میان خود مردم و فرهنگ عمومی كشورمان جای این قبیل برنامهریزیها خالی است و حتی در برخی موارد شاهد این هستیم كه عكس این وضعیت اتفاق میافتد. برای مثال مجالسی مانند مجالس ترحیم را بسیار پرشور و طولانیمدت برگزار میكنیم، اما مجالس شادی كمتر اتفاق میافتد و در مراسم ازدواج و بریز و بپاشهای آنچنانی خلاصه میشود، در حالی كه حتی بدون هیچ مناسبتی میتوان به بهانه دور هم بدون افراد مجلس شادی را برگزار كرد. در فرهنگ خودمان از نظر نشاط و ایجاد نشاط مشكل داریم.
آیا اینكه آمار آسیبهای اجتماعی در سالهای اخیر مدام افزایش یافته است به دلیل فقدان نشاط در جامعه است؟
در همه جوامع نارضایتی از زندگی و در شكل آن افسردگی بین بخشهایی از افراد وجود دارد. فقدان نشاط میتواند به آسیبهای اجتماعی نظیر طلاق، اعتیاد و... ختم شود، اما آسیبهای اجتماعی بیشك نشاط را نه فقط برای فردی كه درگیر آن آسیبهاست، بلكه برای اطرافیان او نیز از بین میبرد. برای مثال فردی كه گرفتار اعتیاد است نه فقط خودش، بلكه خانوادهاش نیز ناشاد میشود، در حالی كه نمیتوان گفت هر خانوادهای كه درگیر اعتیاد نیست لزوما شاد و بانشاط است. درصد بالایی از خانوادههایی كه نشاط اجتماعی در آنها وجود ندارد دچار هیچ یك از آسیبهای اجتماعی نیستند و حتی وضعیت مالی و اقتصادی مناسبی نیز دارند. شادی اگر قرار است به جامعه ای تزریق شود این اتفاق نمیافتد و شادی باید در پیكره افراد جامعه و تك تك آنها ایجاد شود تا به كل كشور تسری یابد. برای این كار لازم نیست دنبال بهانههای بزرگ و صرف هزینههای سنگین باشیم. گاهی اوقات خیلی كارهای به ظاهر ساده و بیاهمیت میتواند باعث ایجاد نشاط شود. برای مثال مسابقات مختلفی كه برگزار میشود اگر بخش زیادی از افراد در آن مشاركت داشته باشند این اقدامات میتواند با دور هم جمع كردن افراد باعث ایجاد نشاط در جامعه شود. البته این موضوع نباید با نشاط كاذب اشتباه گرفته شود. نشاط كاذب حالتی است كه در آن فرد با صرف هزینه سنگین مالی یا اجتماعی سعی میكند برای ساعات یا روزهایی شاد باشد، اما این شادی ماندگار نیست و در نهایت به ندامت ختم میشود. برای مثال برای خیلی از زنان و حتی مردان خرید كردن راه ایجاد شادی محسوب میشود در حالی كه این مساله باعث ایجاد نشاط نمیشود و این شادی ماندگار نیست.
پس شادی اساسا چه تعریفی دارد؟
هیچوقت شادی را در كشور تعریف نكردهایم. اینكه افراد جامعه ما از چه راههایی مجاز به شاد شدن هستند و از چه راههایی مجاز نیستند. اینكه چه حدی از نشاط لازم است در جامعه باشد و آیا بیشتر از آن مشكلی را ایجاد میكند؟ تعریف نكردن حد و حدود شادی در جامعه باعث شده كسب نشاط برای برخی از طرقی صورت بگیرد كه از نظر دیگران یا عرف جامعه این راهها نامشروع هستند. نقش دولتها در این زمینه پررنگ میشود و در حالی كه عنوان شد تزریق نشاط به جامعه كار دولتها نیست، در زمینه تعیین حدود و باید و نبایدهای این امر دولتها باید افراد را آگاه كنند. وقتی مجازها را تعریف نكردهایم هر چیزی با هر چیزی ممكن است داخل شود، زیرا حدود تعریف نشده است. در كشور خودمان به تازگی عاملی كه در ارتباط با دولت و مسئولان باعث كاهش نشاط اجتماعی شده است این مساله است كه برخی مسئولان دغدغههای سیاسی خود را به سطح جامعه میبرند. مسئولان در همه كشورهای دنیا به هر حال در حیطه كار و فعالیت خود مشكلاتی دارند، اما این مشكلات را در درون خود نگه داشته و آن را به داخل جامعه پمپاژ نمیكنند. اگر قرار است كسی مسئولیتی داشته باشد باید ظرفیت پذیرش آن را هم داشته باشد در حالی كه برخی مسئولان ما عادت كردهاند تا با هر مشكل كوچكی مواجه میشوند مردم را در جریان گذاشته و با درگیر كردن ذهن آنها باعث خستگی فكری شان شوند. مردم ما واقعا از این بحثها خسته هستند و ناامیدی را میتوان بعد از این همه جنجال در مردم دید. در این شرایط هیچ كار سرگرمكننده و برنامه طنزی هم نمیتواند باعث شادی دائمی افراد شود و مردم خسته از تنشهای سیاسی را نمیتوان به زور و با جوك خنداند.
آمار افسردگی در زنان ایرانی بیشتر از مردان است. آیا میزان پایین مشاركت اجتماعی زنان در كشور ما دلیل این مساله است؟
نه. هیچ ارتباط معناداری بین افسردگی و میزان مشاركت اجتماعی به معنای كار كردن وجود ندارد. حتی كار كردن و دور شدن از نقشهای سنتی زنانه در بسیاری از زنان باعث ایجاد افسردگی شده است. آمار افسردگی در زنان كارمند بالاتر از سایر افراد است و برعكس آن چیزی كه عنوان میشود آمار افسردگی زنان خانهدار كمتر از زنان شاغل است. ارتباط معناداری بین كار كردن و افسرده نبودن نیست، زیرا مشاركت اجتماعی لزوما به معنای كار كردن نیست. افراد میتوانند در جامعه حضور داشته باشند، اما جایی شاغل نباشند. امروزه با گسترش شبكههای اجتماعی افراد میتوانند درصد بالایی از نیازهای خود برای حضور در اجتماع را از این راه برطرف كنند بیآنكه شغلی داشته باشند. با وجود این، حضور در اجتماعی كه فرد خودش آن را انتخاب میكند و مایل است با آن در ارتباط باشد در افزایش نشاط اجتماعی موثر است.
نظر شما