پرسش‌های متعددی اذهان عمومی را به خود مشغول می‌کند چرا افرادی که تصمیم دارند به زندگی مشقت‌بار خویش پایان بخشند، چنین مرگ فجیعی را انتخاب می‌کنند و تا چه میزان این نوع خودکشی‌ با برنامه‌ریزی و قصد قبلی صورت می‌گیرد؟ چرا آنان برای اقدام به چنین عمل دلخراشی به جای خلوت خانه به ایستگاه‌های شلوغ مترو می‌آیند که حداقل ده‌ها مسافر شاهد آن هستند؟ در واقعیت امر کسانی که در ملا عام مبادرت به خودکشی می‌کنند به نوعی می‌خواهند اعتراض و انزجار اجتماعی خود را به وضعیت موجود جامعه ابراز نمایند و ضمن تحت‌تاثیر قرار دادن افکار عمومی، خود را به عنوان قربانیان بی‌گناه شرایط موجود در معرض دید همگان قرار دهند و در این میان خود را نیز از شرایط ملال‌آور پیشامد کرده رها سازند.

سلاخی زندگی در ملا عام

سلامت نیوز:

به گزارش سلامت نیوز ، روزنامه جهان صنعت نوشت: همه ما در گذر ایام به حدی خودمان را در بیش و کم و زشت و زیبای ظاهر زندگی غرق کرده‌ایم که غالبا فرصتی برای اندیشیدن به چگونگی و کم و کیف سکانس پایانی آن نمی‌یابیم. مگر اینکه تحت تاثیر فرآیند احتضار نزدیکان و جریان ترحیم اطرافیان‌مان قرار گیریم، هرچند در آن زمان هم باور وقوع چنین اتفاقی برای خودمان دور از انتظار است و به قول گفتنی «مرگ خوبه اما برای همسایه».

خلاصه اینکه برای پرداختن به این مقوله ناشناخته با صدها علامت سوال، همیشه وقت حال، تنگ و فرصت آینده زیاد است. گویا قطار زندگی ما به این زودی‌ها قرار نیست متوقف گردد و به ایستگاه پایانی برسد. اما چگونه انسانی که به ریسمان هزاران تعلق و به زنجیر دلبستگی‌های بی‌شمار زندگی گره خورده است به یکباره بند از همه تعلقات و وابستگی‌های آن می‌گشاید، به تمامی آرزوها و خواسته‌های شیرینش پشت پا می‌زند و خود را دیوانه‌وار به دامان گردآب هولناک مرگ می‌اندازد؟ چرا تعالیم دینی و آموزه‌های اخلاقی که عمری از سوی خانواده و جامعه در مزمت قتل نفس به گوش افراد خوانده شده، در چنین مواقع بحرانی افاقه نمی‌کند و نمی‌تواند آنان را از شتاب بی‌پروا به سوی مرگ باز دارد؟

در نگاه اول خودکشی را می‌توان سرانجام غلیان افسارگسیخته احساسات درونی دانست یا آن را نتیجه ابتلا به جنونی آنی در اثر هجمه تجربیات ناگوار شخصی پنداشت. افراد با به تعویق انداختن مداوم بیان خواسته‌ها و ابراز احساسات و اظهار اعتراضات خود به زمان نامعلومی در آینده، به مرور زمان سبب انباشت ناکامی‌ها و تجمع امیال سرخورده‌شان می‌شوند و در درازمدت اختلالات روانی و نابهنجاری‌های رفتاری را برای خویش رقم می‌زنند. مسایلی نظیر مرگ ناگهانی و ناباورانه یکی از عزیزان یا شکست عاطفی و سرخوردگی‌های شدید روحی، مواردی هستند که شاید ساده‌ترین دلایل یک فرد برای خودکشی عنوان شوند اما به واقع وقتی آمار خودکشی در یک جامعه از حد نرم فراتر می‌رود باز هم می‌توان آن را صرفا به عوامل روانی و مشکلات روحی نسبت داد و سهل‌انگارانه از کنار معضلات اجتماعی و مسایل اقتصادی که در پس زمینه زندگی هر یک از قربانیان جریان دارد، گذشت؟

در سال‌جاری بیش از چندین مورد اقدام به خودکشی در ملا عام به خصوص در ایستگاه‌های مترو از سوی رسانه‌های جمعی و شبکه‌های اجتماعی پرمخاطب اعلام شده است. در کشور ما آمارها نشان می‌دهد که ارتکاب به خودکشی نسبت به گذشته از شیوه‌های پنهانی و پشت درهای بسته خانه‌ها به مقابل چشم ناظر بیرونی کشیده شده است و به واقع پیشروی این عمل مذموم به صورت علنی، بیش از پیش این پدیده را به یک واقعیت اجتماعی گریزناپذیر مبدل نموده و وقوع آن را در ارتباط تنگاتنگ با مسایل اجتماعی و وضعیت اقتصادی جامعه قرار داده است. در این میان پرسش‌های متعددی اذهان عمومی را به خود مشغول می‌کند چرا افرادی که تصمیم دارند به زندگی مشقت‌بار خویش پایان بخشند، چنین مرگ فجیعی را انتخاب می‌کنند و تا چه میزان این نوع خودکشی‌ با برنامه‌ریزی و قصد قبلی صورت می‌گیرد؟ چرا آنان برای اقدام به چنین عمل دلخراشی به جای خلوت خانه به ایستگاه‌های شلوغ مترو می‌آیند که حداقل ده‌ها مسافر شاهد آن هستند؟ در واقعیت امر کسانی که در ملا عام مبادرت به خودکشی می‌کنند به نوعی می‌خواهند اعتراض و انزجار اجتماعی خود را به وضعیت موجود جامعه ابراز نمایند و ضمن تحت‌تاثیر قرار دادن افکار عمومی، خود را به عنوان قربانیان بی‌گناه شرایط موجود در معرض دید همگان قرار دهند و در این میان خود را نیز از شرایط ملال‌آور پیشامد کرده رها سازند.


خبر خودکشی در انظار عمومی به سرعت غیرقابل تصوری در متن جامعه انتشار می‌یابد و در برخی موارد بیشتر از تجمعات اعتراضی و تظاهرات گروهی افراد در ایجاد تنش و ناآرامی در جامعه تاثیرگذار است. به همین دلیل عاملان ترجیح می‌دهند به جای خودکشی در خفا، دور از چشم دیگران و به وسیله داروهای مرگ‌آور و روش‌های رایج گذشته، در برابر دیدگان مبهوت و متحیر تعداد قابل‌توجهی از جمعیت و به صورتی دلخراش و آزاردهنده دست به کار این عمل شوند. این روزها ایستگاه‌های مترو کلانشهر تهران به‌عنوان شایع‌ترین مکان برای سلاخی زندگی و اقدام به خودکشی در انظار عمومی قلمداد می‌شود. در سال‌های اخیر،

موارد متعدد ارتکاب به خودکشی در ایستگاه‌های پر رفت و آمدی همچون؛ تجریش، صادقیه، تهرانپارس، ولیعصر(عج)، گلبرک و ... این واقعیت را تصدیق می‌کند. همانند برخی دیگر از وقایع ناخوشایند اجتماعی از جمله اسیدپاشی، خشونت‌های خیابانی و تجاوز به عنف که پس از وقوع چند مورد در یک برهه زمانی به جریانی عادی منجر می‌شوند، این روزها مرگ در ایستگاه‌های مترو نیز خبری نخ نما شده است که زیاد به گوش مردم می‌خورد و دست‌کم هر دو سه ماه یک بار گزارشی از اقدام به خودکشی در مترو منتشر می‌شود. با احتساب چنین شرایطی، به مرور زمان جامعه‌ای که چندان به چگونگی التزام عملی به باورهای مذهبی و کسب مهارت‌های رفتاری از معارف آموزشی نپرداخته است، در زمان کوتاهی مقاومت اخلاقی و عملی خود را در برابر خودکشی، این پدیده غیرارزشی از دست خواهد داد و به دام آن گرفتار می‌شود. به گفته برخی مسوولان گویی انتشار اخبار چنین حوادثی در کنار دلایل چندگانه بر شیوع آن می‌افزاید. طبق آمارهای اعلام شده از رسانه‌های جمعی اولین مورد اقدام به خودکشی در مترو مربوط به سال 84 است و از آن زمان تاکنون قریب به 40 مورد ارتکاب به خودکشی در ایستگاه‌های مترو اتفاق افتاده است. اما آنچه توجه همگان را به خود جلب کرده فراوانی وقوع این پدیده در دو سال گذشته است.
در واقعیت امر به همان میزانی که جر و بحث‌های ساده خانوادگی، زد و خورد‌های پرتنش خیابانی و سایر حوادث ناگوار اجتماعی در جامعه نمود بیشتری یافته، پدیده خودکشی در ملاعام نیز بیش از پیش بروز کرده است؛ آفتی که از متن جامعه برخاسته و با گذشت زمان اقشار مختلف را به خود آلوده می‌کند.

زنان به عنوان یکی از اقشار آسیب‌پذیر جامعه، در اقدام به خودکشی نیز همانند سایر مسایل و آسیب‌های اجتماعی از مردان جا نمانده‌اند و رتبه آنان تقریبا در حال رسیدن به جایگاه مردان است. در میان فهرست قربانیان خودکشی‌های ادامه‌دار مترو از تمام سنین؛ دختران و پسران جوان تا زنان و مردان میانسال جای دارند. همه‌گیر شدن پدیده خودکشی در انظار عمومی واقعیتی مرتبط با مسایل اجتماعی جامعه است که به سادگی نمی‌توان از کنار آن عبور کرد. به واقع وضعیت اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و حتی مذهبی جامعه در بروز یا تشدید این پدیده تاثیر مستقیمی دارند.

در جوامع متفاوت و برهه‌های زمانی مختلف، خودکشی به انواع صورت‌ها بروز می‌کند. برای نمونه در جوامعی که با شرایط سخت نظم اجتماعی و جبر فرهنگی روبه‌رو هستند، مواردی از خودسوزی زنان و دختران دیده می‌شود که از تن دادن به شرایط الزام‌آور جامعه سرباز زدند. آنان وقتی راهی برای رهایی از چارچوب‌های انعطاف‌ناپذیر و قواعد نامنصفانه جامعه نمی‌یابند، مرگ را بر زندگی ترجیح می‌دهند. همچنین در جوامعی که به صورت نابهنگام در وضعیت نابسامان مالی و بحران‌های اقتصادی قرار می‌گیرند و در کوتاه‌ترین زمان با تغییرات ناباورانه‌ای مواجه می‌شوند، مشاهده مواردی از خودکشی سرمایه‌داران ورشکسته و افراد مالباخته دور از انتظار نخواهد بود و سرانجام ضعف کارایی هنجارها و عملکرد ناموفق قواعد مدنی، سبب گسستگی پیوند اجتماعی برخی افراد با جامعه شده و افراد را پس از مواجهه با انبوهی از ناکامی‌ها و نامرادی‌ها به سمت خودکشی می‌کشاند.

به طور کلی هر گونه فشار فرهنگی، نابهنجاری اجتماعی یا تغییرات غیرمترقبه اقتصادی که به تقلیل احساس تعلق افراد به جامعه و سست شدن رشته اتصال آنان با حیات اجتماعی‌شان بینجامد، احتمال ارتکاب به خودکشی را در جامعه افزایش می‌دهد. بی‌تردید فردی که خود را قربانی بی‌گناه جامعه می‌پندارد برای رهایی خود از این زندگی ملالت‌بار به خلوت خانه و داروی مرگ‌آور پناه نمی‌برد بلکه به متن جامعه می‌آید تا همگان را در نمایش رهاسازی خویش از بند شرایط دردناک زندگی‌اش شریک کند. اگرچه هیچ عقل سلیمی بر بی‌گناهی بی‌چون و چرای قربانی گواهی نمی‌دهد اما افکار عمومی نمی‌تواند سهم جامعه را در وقوع چنین حادثه ناگواری نادیده انگارد و در دادگاه انصاف و عدالت حکم بر اتهام صرف قربانی دهد. عامل به خودکشی فرزند، همین جامعه بوده و جامعه در قبال آن مسوولیت دارد و باید با ایجاد شرایط تامین حداقل نیازها اعم از خوراک، پوشاک، مسکن، اشتغال، امنیت و عدالت اجتماعی و آزادی، فضایی آرام و بدون دغدغه را برای افراد فرآهم آورد تا آنان با طیب خاطر و آسودگی خیال به رتق و فتق امورات روزمره خود بپردازند و ذهن خود را از فکر اقدام به چنین عمل قبیحی پاک کنند. این را هم نباید از نظر دور داشت که در جامعه ما همانند بسیاری از کشورهای جهان سوم و به قولی در حال گذار، استفاده از هر صورتی از تکنولوژی به دلیل غیربومی بودن و تاخر فرهنگی در فاصله ورود تکنولوژی و شکل گیری فرهنگ بهره‌مندی از آن با انواع انحرافات و پیامدهای منفی روبه‌رو است. «مترو» نیز به عنوان پدیده‌ای که از دنیای غرب به زیست جهان ما پا گذاشته است، طیفی از آسیب‌های اجتماعی را برای جامعه ما به همراه دارد که شاید از دستفروشی‌های ساده شروع شده و احتمالا به خودکشی‌های فجیع مسافران ختم می‌شود بنابراین باید وقوع درصدی از حوادث پیش‌بینی نشده را نیز در مظاهر تکنولوژی خارج از کنترل جامعه در نظر داشت.

هر چند به راستی پیشگیری از تکرار چنین حوادثی نیازمند بهبود شرایط اجتماعی و اصلاح وضعیت اقتصادی شهروندان است اما از آنجا که دستیابی به این مهم زمان قابل توجهی به طول می‌انجامد، عجالتا می‌توان برای جلوگیری از وقوع مکرر اقدام به خودکشی در ایستگاه مترو و حفظ آرامش و اطمینان خاطر مسافران و راهبران قطارها با تجهیز ایستگاه‌ها به امکانات ایمنی، راه را بر بروز چنین حوادثی بست. همچون نمونه‌های خارجی با نصب دیوارهای شیشه‌ای در ایستگاه‌های مترو، محل استقرار مسافران را از ریل‌های قطار جدا کرد. اگر چه بنابر بررسی‌های انجام شده توسط مسوولان ذی‌ربط شرکت بهره‌برداری راه‌آهن شهری تهران و حومه ایجاد این تغییرات هزینه گزافی را بر دوش مدیریت شهری خواهد گذاشت و دست‌اندرکاران مترو شهری تهران را از بسیاری از برنامه‌های پیش‌بینی شده و طرح‌های آتی بازمی‌دارند اما به واقع به نظر می‌رسد ادامه روند ارتکاب به خودکشی‌های دلخراش در ایستگاه‌های مترو در درازمدت هزینه‌های بیشتر و مسایل جبران‌ناپذیری را برای آرامش و امنیت اجتماعی جامعه به همراه خواهد داشت. در حالی که با ایمن‌سازی خطوط و ایستگاه‌های مترو شهری می‌توان مخاطرات و حوادث آینده را به حداقل رساند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha