یافته های یک بررسی نشان می دهد: عدم آگاهی بیماران و خانواده های آنان ، ترس از پیامدهای سرطان پستان در تاخیر تشخیص و درمان و باورهای غلط مبنی بر عدم اثربخشی درمان و انتشار بیماری به دنبال دستكاری، ترس از نقص عضو و عوارض، واكنش های جامعه و هزینه سنگین درمان در عدم پذیرش درمان این بیماری دخالت دارند.

این مطالعه با هدف توصیف و تبیین ساختار و ماهیت تجارب مبتلایان به سرطان پستان توسط مژگان خادمی دانشجوی دكترای پرستاری، دانشگاه تربیت مدرس و محبوبه سجادی هزاوه دانشجوی دكترای پرستاری، گروه پرستاری، دانشگاه علوم پزشكی اراك انجام شده است.

هدف اصلی درمانگران تشخیص و درمان سریع در مواجهه با سرطان پستان است . غفلت و تاخیر در تشخیص و درمان بیماران سرطانی به طور مستقیم منجر به پیشرفت بیماری، جراحی تهاجمی تر و مرگ و میر بیشتر می شود. در این میان تیم مراقبت در مقابل ارائه مراقبت صحیح برای بیمار و خانواده مسئولیت دارند.

پژوهش حاضر به صورت كیفی با استفاده از نمونه گیری انجام شد. 22 نفر در این پژوهش شركت داشته اند، و 7 بیمار، 7 عضو خانواده، 4 پرستار و ( 2 جراح، یك متخصص انكولوژی و یك متخصص رادیوتراپی) مورد مصاحبه قرار گرفتند .

بر اساس این مطالعه آگاهی درمانگران از تجارب شركت كنندگان به آنان شناختی می دهد تا نقش خود را در مواجهه با بیماران مبتلا به سرطان پستان به نحو مناسب تری ایفا نمایند . این یافته ها هم چنین بر ضرورت تغییر جهت از درمان انتهایی به تشخیص زودرس و اختصاص منابع جهت حمایت از این بیماران تاكید می کنند.

یافته های این بررسی حاکی از آن است که در بسیاری از مواقع بیماران و خانواده های آنان درمان را به سختی می پذیرند.

تجارب بیماران مبتلا به سرطان پستان و افراد درگیر در این بیماری در چهار مفهوم محوری تاخیر در تشخیص و درمان، عدم پذیرش درمان، غوطه وری در رنج (واكنش های عاطفی به بیماری، مواجهه با پی آمدهای درمان، مواجهه با سیستم درمان و مراقبت ناكارآمد و اختلال در زندگی روزانه خانو اده) و حركت به سوی زندگی طبیعی منعكس شد.

سرطان پستان از بیماری هایی است كه تأثیرات شدید روانی ایجاد می كند. موضوع مرگ و ماستكتومی مایة ترس و اضطراب بیماران می باشد. در مواجهه با این بیماری و تشخیص سرطان ، بیمار از چندین مرحلة مختلف روانی گذر می كند.

نتایج تحقیقات حاکی است كه حمایت یك نیاز حیاتی و چند بعدی است و باید پیوسته به مددجویان ارائه شود . معمولاً پرستاران و پزشكان حمایت جسمی را در اولویت اول قرار می دهند، در حالی كه بیماران حمایت های روحی - روانی را در اولویت قرار می دهند.

سرطان برای بیمار، خانواده، تیم درمان و جامعه تجربه ای آكنده از رنج و درد می باشد. شوك، گیجی، انتظار، تنش، تردید، ترس از مرگ، خشم، جدال درونی، حسرت و افسوس، از دست دادن كنترل، احساس نقص و نیستی، غم و اندوه، فقدان، رها شدن، انزوا، بی بهره ماندن از زندگی و نگرانی برای آینده خود و خانواده از مهم ترین تجارب شركت كنندگان در این پژوهش می باشند.

درد و رنج حاصل از بیماری، نگرانی از آینده خانواده، ترس ازمرگ، عوارض ناشی از درمان، كاهش میزان عملكرد، اختلال در تصویر ذهنی از جمله عواملی هستند كه بهداشت روانی بیمار مبتلا به سرطان پستان را مختل می سازند.

سرطان پستان بیماری است كه بیمار، خانواده وجامعه را درگیر نموده و بسیاری از منابع مادی و معنوی را به هدر می دهد. با این حال همانند هر تجربه درد ناك دیگری می تواند رشد و كمال را به دنبال داشته باشد .

آگاهی درمانگران از تجارب شركت كنندگان به آنان شناختی می دهد تا نقش خود را در مواجهه با این بیماران به نحو مناسب‌تری ایفا نمایند.

این یافته ها هم چنین بر ضرورت تغییر جهت از درمان انتهایی به تشخیص زود رس و اختصاص منابع جهت حمایت از این بیماران تاكید می نمایند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha