وقتی اسمش برای سفر حج درآمد به تكاپو افتاد تا از آشنا و غریبه رضایت بگیرد. اما او نمی‌توانست این كار را به راحتی انجام دهد. احمد چند سال پیش، با همدستی یكی از زنان محله‌شان، خطای بزرگی مرتكب شده بود كه اگر دنبالش را می‌گرفت، طناب ‌دار را نصیبش می‌كرد. او پنج سال پیش، شوهر سمیه را كشته و جنازه‌اش را در بیابان‌های اسلامشهر رها كرده بود. او همه سرنخ‌ها را از بین برده بود تا دستگیر نشود اما حالا كه نامش برای سفر حج درآمده بود، دیگر نمی‌توانست مخفیانه زندگی كند. باید رضایت می‌گرفت. چند روزی با خود كلنجار رفت و سرانجام با سمیه قرار گذاشت. از او خواست پیش پلیس برود و همه‌چیز را فاش كند. شاید فكر می‌كرد خانواده مقتول او را می‌بخشند و حكمی غیر از اعدام در‌انتظارش خواهد بود اما وقتی در جلسه دادگاه، با خشم آنها روبه‌رو شد، تصمیم گرفت همه‌چیز را گردن سمیه بیندازد و او را قاتل معرفی كند.

مرد قاتل برای رفتن به حج خود را لو داد

سلامت نیوز: وقتی اسمش برای سفر حج درآمد به تكاپو افتاد تا از آشنا و غریبه رضایت بگیرد. اما او نمی‌توانست این كار را به راحتی انجام دهد. احمد چند سال پیش، با همدستی یكی از زنان محله‌شان، خطای بزرگی مرتكب شده بود كه اگر دنبالش را می‌گرفت، طناب ‌دار را نصیبش می‌كرد. او پنج سال پیش، شوهر سمیه را كشته و جنازه‌اش را در بیابان‌های اسلامشهر رها كرده بود. او همه سرنخ‌ها را از بین برده بود تا دستگیر نشود اما حالا كه نامش برای سفر حج درآمده بود، دیگر نمی‌توانست مخفیانه زندگی كند. باید رضایت می‌گرفت. چند روزی با خود كلنجار رفت و سرانجام با سمیه قرار گذاشت. از او خواست پیش پلیس برود و همه‌چیز را فاش كند. شاید فكر می‌كرد خانواده مقتول او را می‌بخشند و حكمی غیر از اعدام در‌انتظارش خواهد بود اما وقتی در جلسه دادگاه، با خشم آنها روبه‌رو شد، تصمیم گرفت همه‌چیز را گردن سمیه بیندازد و او را قاتل معرفی كند.


به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد، رسیدگی به قتلی كه احمد مرتكب شده بود، از ٢٢ تیر ٨٤ با كشف جسد مردی ناشناس در اطراف اسلامشهر آغاز شد. با حضور ماموران در محل مشخص شد كه جسد متعلق به مردی ٤٠ ساله به نام منوچهر است كه به دلیل خفگی جان خود را از دست داده است. با كشف علت مرگ، وقوع قتل محرز و كارآگاهان ویژه جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ مسوول رسیدگی
 به آن شدند.
آنها در ابتدای تحقیقات، محل سكونت مقتول را شناسایی و همسر او را مورد بازجویی قرار دادند. زن جوان اما از كشته شدن همسرش اظهار بی‌اطلاعی كرد و گفت: «منوچهر از چند روز پیش ناگهان ناپدید شد و من هیچ خبری از او نداشتم تا اینكه امروز ماموران خبر كشته شدنش را به من دادند.» مقتول همسر دومی هم داشت كه بازجویی پلیس از او نیز به نتیجه مشخصی نرسید تا تحقیقات با بن‌بستی سخت روبه‌رو شود.
سرانجام پس از پنج سال بررسی، همسر دوم مقتول به آگاهی مراجعه كرد و پرده از راز قتل برداشت. او مدعی شد كه احمد، در ریختن خون شوهرش دست دارد. سمیه گفت: «من از طریق یكی از دوستانم به نام احمد با منوچهر آشنا شدم و با او ازدواج كردم. اما هنوز مدت زیادی از ازدواج‌مان نگذشته بود كه با بداخلاقی‌های منوچهر روبه‌رو شدم. او خیلی خشن بود و مدام من را اذیت می‌كرد. دیگر نمی‌توانستم رفتارهایش را تحمل كنم برای همین موضوع را با احمد در میان گذاشتم و درخواست كمك كردم. او هم قول داد كه مرا از دست منوچهر خلاص كند.»
زن جوان ادامه داد: «روز حادثه احمد به خانه‌ام آمد و در زیر زمین پنهان شد. وقتی منوچهر از سر كار برگشت، با او درگیر شد و خفه‌اش كرد. من نمی‌دانستم می‌خواهد او را بكشد برای همین اعتراض كردم اما تهدیدم كرد و گفت كه پای من هم در قتل منوچهر گیر است. ترسیدم برای همین با او در انتقال جسد به بیابان‌های اسلامشهر همكاری كردم.»
با اعتراف سمیه، ماموران احمد را نیز بازداشت كردند و مورد بازجویی قرار دادند. او اما ارتكاب قتل به تنهایی را نپذیرفت و گفت: «من خودم از سمیه خواستم كه پیش پلیس بیاید و همه‌چیز را تعریف كند. چون اسمم برای سفر حج درآمده بود و می‌خواستم حلالیت بطلبم. ما آن روز با كمك هم منوچهر را كشتیم.»
 با ثبت اعترافات هر دو متهم، پرونده برای صدور حكم در اختیار شعبه چهارم دادگاه كیفری استان تهران به ریاست قاضی عبداللهی قرار گرفت. متهمان در این شعبه نیز كه با تقاضای قصاص اولیای دم روبه‌رو شده بودند، بار دیگر قتل را گردن هم انداختند و مدعی قاتل بودن دیگری شدند. سمیه در دادگاه گفت: «وقتی از بداخلاقی‌های منوچهر به احمد گفتم، او قول داد كه من را از این گرفتاری خلاص می‌كند. نمی‌دانستم می‌خواهد منوچهر را بكشد. آن روز خودش به تنهایی او را خفه كرد و من فقط در جابه‌جایی جسد كمكش كردم.» احمد نیز قتل را گردن سمیه انداخت و مدعی بی‌گناهی خود شد.
سرانجام قضات دادگاه پس از بررسی پرونده، هر دو متهم را به جرم مشاركت در قتل به قصاص محكوم كردند. با تایید این حكم در دیوان عالی كشور و در حالی كه قرار بود متهمان به‌ دار مجازات آویخته شوند، اولیای دم در ازای دریافت دیه رضایت دادند تا این پرونده پس از ١٢ سال رسیدگی، با بخشش پایان یابد.

 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha