سلامت نیوز: در حالی كه آمارها نشان میدهد سالانه صدها دختر زیر سن ۱۵ سال در ایران ازدواج میكنند، نگرانیها درباره بالا رفتن سن ازدواج در كشور از جمله مواردی است كه هر از گاهی به تیتر اخبار رسانهها میآید. بر اساس آمارهایی كه چندی پیش منتشر شد میانگین سن ازدواج در قلب پایتخت ۴۰ سال اعلام شد و این امر نگرانی بسیاری از مسئولان مربوطه را در پی داشت، به طوری كه طرح توزیع دفترچه خاطرات زوجین در بین جوانان یكی از راهكارهای مواجهه با این مشكل عنوان شد. این در حالی است كه ازدواجهای زود هنگام كه در برخی كشورها از آنها با عنوان ازدواج كودكان یاد میشود، در ایران از نظر قانونی محدودیت كمتری دارد و زندگی را به كام بسیاری از دختران مناطق محروم تلخ كرده است؛ دخترانی كه به دلیل ازدواج از تحصیل و بسیار فعالیتهای اجتماعی دیگر منع میشوند و خیلی پیشتر از رسیدن به بلوغ فكری توقع كنشهای منطقی و درستی از آنها توسط خانوادهها و جامعه شان به وجود میآید.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه آرمان نوشت: «روزهای اول نگاه همكلاسیها برایم آزاردهنده بود. اینكه چند روز یك بار ناظم مدرسه بیاید سركلاس اسمت را بخواند و با هم راهی دفتر مدرسه شوید برای من اصلا خوشایند نبود. بیشتر روزهای دو سال دوران راهنمایی اینگونه سپری شده بود. من شاگرد نمونه یك مدرسه در حاشیه شهر بودم كه چند وقتی بود با نتیجه آزمونهای دورهای توجه مسئولان آموزش و پرورش استان را به خود جلب كرده بودم. در یك مدرسه حاشیه شهر كه دانشآموزانش به دلایل مختلف علاقهای به درس خواندن نشان نمیدانند معلم هایم هر روز از نبوغ من در درسهای مختلف برای هم تعریف میكردند. در این دو سال كلی المپیاد شركت كرده بودم اما علاقه واقعی خودم همیشه نجوم بود. نزدیك یكی از همین المپیادهای نجوم بود كه مادرم به من و خانم مدیر خبر داد كه دیگر به مدرسه نخواهم رفت. آنها شب پیش توی یك اتاق در بسته بدون حضور من تصمیم گرفته بودند كه باید ازدواج كنم. بعد آن روز من از شاگرد اول راهنمایی دخترانه سیدالشهدا (ع) تبدیل شدم به زنی كه خیلی زودتر از آنكه خودش بخواهد باید وظایف همسری و مادری را بر عهده میگرفت.»
مریم یكی از هزاران دختر ایرانی است كه به دلیل شرایط فرهنگی مجبور به ازدواج در سن پایین میشود و در نهایت ترك تحصیل میكند. حالا از آن مریم ۱۳ ساله خیالباف كه آرزویش سفر به مریخ بود یك زن ۲۴ ساله خانهدار مانده با دو فرزند كه یكی شان امسال كلاس سوم ابتدائی است و مریم میخواهد همه آرزوهای نوجوانی خود را در وجود او محقق كند. «می دانم خود خواهی است، میدانم شاید سجاد مثل مادرش آرزوی منجم شدن نداشته باشد، اما از چند سال پیش او را در كلاسهای نجوم ثبت نام كردهام. شاید با این كار آرزوهایش را نابود كنم، اما چه كسی جوابگوی آرزوهای نابودشده من خواهد بود؟ اصلا چه كسی جواب سجاد را میدهد اگر توی مدرسه به خاطر مادر بیسوادش مسخرهاش كنند؟»
ازدواج در سن زیاد یا سن كم؟
در حالی كه آمارها نشان میدهد سالانه صدها دختر زیر سن ۱۵ سال در ایران ازدواج میكنند، نگرانیها درباره بالا رفتن سن ازدواج در كشور از جمله مواردی است كه هر از گاهی به تیتر اخبار رسانهها میآید. بر اساس آمارهایی كه چندی پیش منتشر شد میانگین سن ازدواج در قلب پایتخت ۴۰ سال اعلام شد و این امر نگرانی بسیاری از مسئولان مربوطه را در پی داشت، به طوری كه طرح توزیع دفترچه خاطرات زوجین در بین جوانان یكی از راهكارهای مواجهه با این مشكل عنوان شد. این در حالی است كه ازدواجهای زود هنگام كه در برخی كشورها از آنها با عنوان ازدواج كودكان یاد میشود، در ایران از نظر قانونی محدودیت كمتری دارد و زندگی را به كام بسیاری از دختران مناطق محروم تلخ كرده است؛ دخترانی كه به دلیل ازدواج از تحصیل و بسیار فعالیتهای اجتماعی دیگر منع میشوند و خیلی پیشتر از رسیدن به بلوغ فكری توقع كنشهای منطقی و درستی از آنها توسط خانوادهها و جامعه شان به وجود میآید.
بر اساس آمار سیستان و بلوچستان ركورددار ازدواجهای زیر سن ۱۵ سال است و استانهای خراسان رضوی، خوزستان، آذربایجان غربی و آذربایجان شرقی در رتبههای بعدی قرار دارند. در بسیاری از روستاهای این مناطق ازدواجها ثبت نمیشوند و افراد بدون داشتن عقدنامه ازدواج میكنند كه همین امر زمینهسازتولد فرزندانی بیشناسنامه توسط آنها میشود. این فرزندان از همه امكانات اجتماعی محروم هستند و تا آخر عمر بیسواد باقی میمانند و این چرخه در زندگی این افراد ادامه دارد. بسیاری از كارشناسان دلیل ازدواجهای زودهنگام در مناطق محروم را فقر مالی، فقر فرهنگی، حاكم بودن سنت بر جامعه و عواملی از این قبیل میدانند.
عباس رحمتی یكی از پدرانی است كه دختر خود را در سن ۱۳ سالگی و برخلاف میل فرزندش به خانه شوهر فرستاده است. او درباره علت این كار به «آرمان» می گوید:« برای جلوگیری از رفتن دخترم به سمت خلاف این كار را كردم. ازدواج در سن كم باعث میشود دختران به زندگی زناشویی تعهد داشته باشند و به سمت فساد كشیده نشوند. اگر دخترم را در این سن شوهر نداده بودم چند سال بعد حرف مردم پشتش بود و ممكن بود فكر كنند دخترم عیب و نقصی دارد كه تا این سن ازدواج نكرده است.»
بسیاری از افرادی كه در سن كم فرزندان دختر خود را مجبور به ازدواج میكنند به این دلیل كه نگاه مالكیتی به آنها دارند پس از ازدواجشان چون مالكیت او را به شخص دیگری سپردهاند احساس آسودگی میكنند و وظیفهای در قبال نگهداری و مراقبت از فرزندشان بر دوش خود احساس نمیكنند. اما مساله اصلی اینجاست كه كدام یك از مواردی كه به آن اشاره شده خطرناكتر و آسیب زاتر هستند؟ آیا مادرانی كه در سن كودكی و نوجوانی پیش از آنكه مسئولیتهای اجتماعی خود را انجام دهند وظیفه مادری را بر عهده میگیرند، میتوانند همسران و مادران موفقی باشند؟ این كودكان متاهل چقدر از زندگی خود احساس رضایت میكنند؟ فرزندانی كه این مادران كم سن و اغلب بیسواد تربیت میكنند فرزندان خلفی برای جامعه محسوب خواهند شد؟
رئیس انجمن مددكاران اجتماعی ایران در پاسخ به این سوال كه ازدواجهای زودهنگام چه آسیبهایی در پی دارد می گوید: یكی از هدفهای ازدواج رسیدن به بلوغ فكری، روانی و اجتماعی است. طبیعتا كسانی كه در سن پایین ازدواج میكنند حتی اگر بلوغ جسمی را پیدا كنند بلوغ روانی و اجتماعی را نمیتوانند كسب كنند. شاید به همین دلیل است كه در كشور ما پس از كش و قوسهای فراوان نهایتا در قانون سن ازدواج دختران ۱۳ و پسران ۱۵ سال تصویب شد. مگر در موارد استثنا كه در قانون سه شرط برای آن پیشبینی شده است.
سید حسن موسوی چلك ادامه میدهد: هر چند سن شرعی برای بلوغ دختر ۹سال است، اما با توجه به شرایط و ویژگیهای جامعه امروز این سن نمیتواند مبنای خوبی برای یك ازدواج باشد، چرا كه یك كودك هیچ گاه نمیتواند یك همسر خوب و یك مادر خوب باشد. او درباره مشكلاتی كه ازدواجهای این چنینی ایجاد میكند، میگوید: ازدواجهای در سن پایین كه افراد به بلوغ لازم برای ازدواج نرسیدهاند میتواند مشكلات عدیدهای را ایجاد كند. بخشی از این مشكلات در روابط اجتماعی این افراد با دیگران به وجود میآید. اغلب این افراد نیز دیگرانی هستند كه فرد به دلیل ازدواج با آنها وارد ارتباط شده است. به عنوان مثال فرد در ارتباط با خانواده وبستگان همسر نمیتواند نقش درستی ایفا كند. بسیاری از وظایفی كه فرد دارد دچار مشكل میشود. این مشكل در انجام وظایف میتواند از پختن غذا شروع شود و تا آداب زناشویی و تصمیمگیریهای مهم در زندگی ادامه پیدا كند، چرا كه همه زندگی خوردن و خوابیدن نیست و انسان در برهههایی از زندگی در قبال مشكلات زندگی نیاز دارد تا تصمیمهای مهمی بگیرد و این مشكلات را مدیریت كند. به گفته این مددكار اجتماعی كسی كه بلوغ كامل ندارد نمیتواند در چرخه حل مسائل اقدام مناسبی انجام دهد. او ادامه میدهد: نكته دیگری كه بسیار اهمیت دارد این است كه اگر همین كودكان بچهدار شوند در بخش تربیت فرزندان نمیتوانند نقش خود را به خوبی ایفا كنند. در جاهایی از زندگی به دلیل اینكه مهارتهای لازم را ندارند مشكلات به وجود آمده میتواند منجر به طلاق شود.
رئیس انجمن مددكاران اجتماعی ایران درباره فشارهای روانی كه بر این افراد وارد میشود، اظهار میكند: فشارهای روحی كه در افراد به دلیل ازدواج در سنین پایین و ناتوانی در ایجاد نقش شان به وجود میآید میتواند سلامت روانی این افراد را تهدید كند. به همین دلیل است كه ازدواج در سنین پایین نه برای دختران و نه برای پسران توصیه نمیشود. او با اشاره به مساله افزایش سن ازدواج در كشور، عنوان میكند: افزایش سن ازدواج در كشور كه اكنون در حال تجربه كردن آن هستیم این نگرانی را به وجود آورده كه ما شاهد كاهش ازدواج هستیم. این كاهش ازدواج نگرانیها را در جامعه افزایش داده است، بنابراین به اشكال مختلف در تلاش هستیم تا ازدواج را در بین جوانان تشویق كنیم. نفس این كار اشكالی ندارد، اینكه افرادی را كه دارای شرایط مناسب ازدواج هستند، به این كار ترغیب كنیم بسیار پسندیده است، اما باید مراقب باشیم این ایجاد اشتیاق برای ازدواج دامن افراد دیگری را نگیرد، چرا كه در بین افراد كم سن و سال و كسانی كه شرایط لازم را ندارند ازدواج پیامدهای مطلوبی برای افراد ندارد.
به گفته او دلایل مختلفی وجود دارد كه خانوادهها فرزندان شان را در سنین كم مجبور به ازدواج میكنند این بستر در جوامع روستایی مهیاتر است. یكی از مشكلات این است كه خانوادهها امكان تامین هزینههای زندگی را ندارند و گاهی با ازدواج فرزند خود با افرادی در سنین بالا اوضاع مالی خود را سر و سامان میدهند. گاهی نیز افرادی كه در سنین پایین ازدواج میكنند خانوادههای نابسامانی دارند و در چنین شرایطی یا به صورت اجباری یا برای فرار از این شرایط تصمیم به ازدواج میگیرند. رئیس انجمن مددكاران اجتماعی ایران درباره تاثیر قانونگذاری و آموزش در این زمینه به «آرمان» میگوید: ما اكنون قوانینی در این زمینه داریم، قانون دختران را برای ازدواج زیر۱۳ سال منع میكند، اما شاهد ازدواجهای زیادی زیر این سن هستیم. بنابراین قانون یك بخش ماجراست و بخش مهمتر آن بسترسازی برای آموزش و آگاهسازی خانوادهها نسبت به پیامدهایی است كه ازدواجهای در سنین كم دارد. این بسترسازی به هیچوجه كار آسانی نیست و در كوتاهمدت نتیجهای نخواهد داشت.
نظر شما