شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۱:۲۵

«هر صبح كه بیدار می‌شویم به یاد بیاوریم چقدرارزشمند است كه می‌توانیم نفس بكشیم، فكر كنیم، لذت ببریم و عشق بورزیم» این جمله‌ای است كه شركت تبلیغاتی اجاره‌كننده بیل‌بورد تبلیغاتی روی پل میرداماد بعد از خودكشی مرد ٦٧ساله روی بنرهای خود نوشت و روی پلی زد كه او دوهفته پیش خود راز‌دار زد. اهالی منطقه میرداماد درباره این تغییر، روز حادثه و خودكشی مرد نظرات متفاوتی دارند.

داستان تلخ یك پل عابرپیاده

سلامت نیوز:«هر صبح كه بیدار می‌شویم به یاد بیاوریم چقدرارزشمند است كه می‌توانیم نفس بكشیم، فكر كنیم، لذت ببریم و عشق بورزیم» این جمله‌ای است كه شركت تبلیغاتی اجاره‌كننده بیل‌بورد تبلیغاتی روی پل میرداماد بعد از خودكشی مرد ٦٧ساله روی بنرهای خود نوشت و روی پلی زد كه او دوهفته پیش خود راز‌دار زد. اهالی منطقه میرداماد درباره این تغییر، روز حادثه و خودكشی مرد نظرات متفاوتی دارند.


به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد، كنار پل عابرپیاده میرداماد یك پارك كوچك است كه اغلب اوقات خالی است. پیرمردی حدودا ٦٠ ساله هر روز تعدادی تابلوی نقاشی آبرنگ با قاب سفید را مقابل پیاده رو می‌چیند و خودش روی جدول می‌نشیند. می‌گوید: «آن روز عصر كه این اتفاق افتاد اصلا كسی حضور این مرد را روی پل ندید. او با یك ریسمان آبی رنگ در دست روی پل رفته و آن را به میله‌های حفاظ گره زده. من اگر او را می‌دیدم و می‌دانستم كه قصد خودكشی دارد حتما كاری می‌كردم كه از تصمیمش منصرف شود. اما انگار هیچ كس او را ندید. مردم وقتی متوجه مرد شدند كه او فریادی كشید و از طناب‌دار پایین افتاد. حالا بعد از آن روز هر عابر پیاده‌ای را می‌بینم كه از پل بالا می‌رود دقت می‌كنم و ناخودآگاه ذهنم به سمت حادثه آن روز می‌رود.»

مرد دستفروش وقتی می‌شنود مردی كه خودكشی كرده ٦٧ ساله بوده می‌گوید: «من زندگی سختی دارم. یك دخترم را تازه عروس كرده‌ام و یك دختر و پسر بیكار هم در خانه دارم كه هر دو در دانشگاه آزاد درس خوانده‌اند. بازنشسته یكی از اداره‌های دولتی هستم. حقوق بازنشستگی كفاف زندگی‌ام را نمی‌دهد. هر روز صبح كه از خواب بیدار می‌شوم به این امید هستم كه زندگی بهتر می‌شود. ما مردهای كارمند عادت كرده‌ایم كه هر روز صبح از خانه بیرون بیاییم و عصر به خانه برگردیم. برای من سخت است به عنوان یك كارمند بازنشسته آن هم با این سن و سال بیایم اینجا دستفروشی كنم اما اگر توی خانه بمانم و درگیری بچه‌ها وهمسرم را ببینم دیگر اعصابم نمی‌كشد و بعید نیست به روزگار این مرد دچار شوم» او تغییر جمله روی بنر را بارها دیده و می‌گوید: « این جمله خوب است ولی كسی كه می‌خواهد خودكشی كند فلسفه خودش را دارد.»


دو كارگر شهرداری كه مشغول جمع كردن شیلنگ‌های آب داخل پارك هستند از صدای آژیرهای آتش نشانی متوجه حادثه شده‌اند. آنها هر كدام جداگانه حادثه آن روز را با دوربین‌های موبایل‌شان ضبط كرده‌اند و برای دوستان‌شان فرستاده‌اند. یكی از آنها نظرش را درباره خودكشی با لبخند نشان می‌دهد و دیگری وقتی می‌شنود آیا تا به حال قصد خودكشی داشته یا نه چشم‌هایش گرد می‌شود و می‌گوید: «خدا بزرگه. از روزی كه این مرد روی پل خودكشی كرد جرات نمی‌كنم از بالای آن رد شوم.» نه پیرمرد و نه كارگرهایی كه هر روز این مسیر را چندین بار طی می‌كنند متوجه تعویض شعار تبلیغاتی بنر روی پل نشده‌اند. اهالی بازار بزرگ میرداماد از نخستین كسانی هستند كه زودتر از بقیه تصویر خودكشی مرد را دیده‌اند. فروشنده یكی از بوتیك‌های فروش لباس‌های نوجوانان و جوانان (لباس‌های با مارك‌ها شلوغ و...) می‌گوید: «من مدتی در بازارناصرخسرو كار می‌كردم. گاهی پیش می‌آمد كه دخترها و پسرهایی برای خرید داروی خودكشی به مغازه ما می‌آمدند كافی بود كمی با آنها صحبت كنی تا بفهمی كه چطور به ته خط رسیده‌اند.»


 او ادامه می‌دهد: «من هیچ‌وقت تا به حال در زندگی‌ام به فكر خودكشی نیفتاده‌ام. وقت‌هایی بوده كه حتی پولی برای غذا خوردن نداشته‌ام اما آنقدر كار كرده‌ام تا زندگی‌ام را به جای قابل قبولی رسانده‌ام. به خاطر همین قدر زندگی‌ام را بهتر می‌دانم.» نزدیك پل عابرپیاده میرداماد یك شعبه بیمه است كه كارمندان آن آخرین ساعت‌های كاری روز پنجشنبه‌شان را می‌گذرانند. وقتی اسم خودكشی و حادثه آن روز می‌آید یكی از كارمندان زن با صدای بلند می‌گوید: «من كه نرفتم ببینم»
اما تقریبا تمام كارمندان از حادثه آن روز فیلمی در موبایل‌شان دارند كه یا خودشان ضبط كرده‌اند یا از اینترنت دانلود كرده‌اند. نظرات‌شان درباره خودكشی با هم متفاوت است اما تقریبا همگی خودكشی را كار آدم‌های ضعیف می‌دانند. میان این همه تنها یكی از پسرها ساكت است و با شنیدن نظرات بقیه اخم‌هایش را به هم می‌كشد. حرف‌ها را می‌شنود و با چهره ترسیده دنبال فرصت می‌گردد تا جمع را ترك كند.
حرف‌ها كه تمام می‌شود از محل كارش بیرون می‌آید و می‌گوید: «من تو دوره دبیرستان دو بار خودكشی كردم. یه بار تو دوره دبیرستان یك بار هم تو دانشگاه. اما هر بار ناموفق بوده. لحظه خودكشی خیلی وحشتناكه، خیلی سخته، چون هیچ چیزی نیست كه بهش فكر كنی و آروم بشی... اگه خودكشی مال آدمای ضعیفه یعنی آدم‌های قوی تو اون لحظه‌ها چیكار می‌كنن؟»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha