سلامت نیوز: خانم دندانپزشک، درست مانند اقدامهای خونسردانهاش در جریان این اسیدپاشی، با خونسردی تمام در مقابل بازپرس پرونده این اعترافات را به زبان آورد
به گزارش سلامت نیوز به نقل از همشهری، فكر میكردم اسیدپاشی مجازت سنگینی ندارد(!) به همین خاطر مشكلاتی كه با خاله 63 سالهام داشتم را با اسید حل كردم!» بیراه نیست كه رسانهها لقب خونسردترین مجرم اسیدپاش را به این زن 42 ساله ایرانی مقیم كانادا دادهاند.
بعد از ظهر پنجم اردیبهشت ماه سال جاری، ماجرای این اسیدپاشی فامیلی به كلانتری 145 ونك گزارش داده شد و مجرم اسیدپاش در حالی كه قصد فرار داشت در خیابان برزیل شرقی دستگیر شد.
این زن در همان بازجوییهای اول به اسیدپاشی اعتراف كرد و دربارهی انگیزهاش گفت: «از قبل با خالهام اختلاف داشتم. من مقیم كانادا هستم اما به خاطر اینكه خالهام در طبقهی دوم خانه پدرم زندگی میكند؛ دوری من از ایران هم نتوانست آتش این اختلافات را سرد كند.
الان چند روزی میشود كه به ایران آمدهام. یك روز قبل از این حادثه، پدر و مادرم به سفر رفتند. در این مدت كمی كه در ایران هستم، چند بار با خالهام بحث كردیم و این جر و بحثها زخم كینهی قدیمیام را باز كرد.
در پی آن بودم كه از این زن 63 ساله انتقام جانانهای بگیرم. در این مورد خیلی تحقیق كردم و در نهایت تصور كردم كه اسیدپاشی مجازات چندان سنگینی ندارد! به همین خاطر صبح روز حادثه مقداری اسید خریدم.
وقتی آمدم به خانه اسید را با احتیاط ریختم در ظرف ماست. رفتم طبقهی بالا و زنگ خانهی خالهام را زدم. خالهام بی خبر از همه جا آمد و در را باز كرد.
وقتی با او رو در رو شدم. با احتیاط چند قدم به عقب رفتم تا اسید روی خودم نپاشد. بعد ظرف اسید را پاشیدم به روی صورت و پاهایش.
كار كه تمام شد ظرف را گذاشتم زمین و آمدم پایین. وقتی داشتم چمدانم را میبستم صدای ضجههای خالهام را میشنیدم. همانجا افتاده بود و فریاد میزد. مانتوام را پوشیدم و چرخی در اتاقهای خانه زدم تا چیزی را جا نگذارم.
مطمئن كه شدم از خانه بیرون آمدم. من بلیت پرواز كانادا در كیفم بود و میخواستم هر چه زودتر از ایران بروم اما نفهمیدم كه چطور بعد از این حادثه خالهام توانسته بود پلیس را خبر كند و ماموران هم به سرعت به مقابل خانه ما آمدند.
این زن ادامه داد: وقتی میخواستم از خانه خارج شوم دو مامور پلیس با موتور دم در بودند. آنها نمیدانستند كه اسیدپاشی كار من بوده.
به راحتی از كنار آنها رد شدم. سوار ماشینم شدم تا با آن به فرودگاه بروم. اما موتور پلیس جلوی ماشین بود. پیاده شدم تا تاكسی بگیرم كه ماموران پلیس از پلهها پایین آمدند و دستگیرم كردند.»
خانم دندانپزشك، درست مانند اقدامهای خونسردانهاش در جریان این اسیدپاشی، با خونسردی تمام در مقابل بازپرس پرونده این اعترافات را به زبان آورد. او گفت اسیدپاشی كار خودش بوده. اما چرا با خالهاش اختلاف داشته! موضوعی است كه به خودش ارتباط دارد. « اصل ماجرا اسیدپاشی است كه من این جرم را گردن میگیرم.»
قربانی 63 ساله این پرونده در بیمارستان مطهری بستری است.
در بازرسی پلیس، بلیت هواپیما و روادید كشور كانادا مجرم اسیدپاش نیز به دست آمد. مجرم قصد فرار داشت كه ناكام شد. تحقیقات در رابطه با این پرونده همچنان ادامه دارد.
خانم دندانپزشک، درست مانند اقدامهای خونسردانهاش در جریان این اسیدپاشی، با خونسردی تمام در مقابل بازپرس پرونده این اعترافات را به زبان آورد
نظر شما