سلامت نیوز: شاهرخ مردی كه از مدتها پیش دچار بیماری روانی بود بعد از درگیری با مادرش خواهرش را كشت.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد، شاهرخ متولد سال ١٣٤٠ به همراه مادرش در آپارتمانی درخیابان دماوند زندگی میكرد. مادرش در طبقه دوم و خودش در طبقه اول آن خانه سكونت داشت ، طبقه سوم آپارتمان هم خالی بود. شاهرخ و همسرش مدتهای زیادی بود كه از هم جدا شده بودند و بچه هم نداشتند. در شب حادثه شاهرخ از واحد خودش در طبقه اول ساختمان بیرون میآید و به واحد مادرش در طبقه دوم میرود. شاهرخ مدتی بود كه قرصهای بیماریاش را مصرف نكرده بود و حالت روحی و روانی متعادلی نداشت. او بعد از چند دقیقه حضور در خانه مادرش با او درگیر شد و شروع به دعوا و داد و فریاد كرد. مادر هم برای اینكه كسی وساطت كند و دعوا هرچه زودتر خاتمه پیدا یابد با ناهید دخترش كه یك سال از شاهرخ كوچكتر بود تماس گرفت. ناهید با شوهرش در منطقهای دیگر زندگی میكرد، او خیلی زود خودش را به خانه مادرش رساند و با شاهرخ به خاطر دعوا و سروصدا با مادرش درگیر شد.
ناهید و مادرش توان مقابله با شاهرخ را نداشتند و نمیتوانستند در مقابل زورگوییهایش مقاومت كنند. شاهرخ كه قرصهایش را نخورده بود به سمت آشپزخانه رفت و چاقو را برداشت و به سمت مادر و خواهرش حمله كرد. ناهید خواهر شاهرخ كه اوضاع را دید با برادر دیگرش تماس گرفت و ماجرا را گفت و تقاضای كمك كرد. اما برای این كار دیر شده بود شاهرخ بعد از این تماس تلفنی به ناهید حمله كرد و او را با ١٠ ضربه چاقو از پا درآورد. پنج ضربه چاقو به سینه ناهید فرود آمده بود كه همانها باعث مرگش شده بود، شاهرخ بعد از كشتن خواهرش مادرش را هم زخمی كرد و از خانه بیرون رفت.
بعد از مدتی برادر شاهرخ به خانه مادرش رسید اما هر چه زنگ زد كسی در خانه را باز نكرد. او كه كلید در خانه را داشت در را باز كرد اما شاهرخ پشت در را انداخته بود. برادر ناهید و شاهرخ بعد از بالارفتن از پلهها و باز كردن شببند در خانه وارد آپارتمان مادرش شد و جسد خواهرش را غرق در خون دید. مادرش هم با فاصله چند قدم آن طرفتر از خواهرش روی زمین افتاده بود و تقاضای كمك میكرد.
برادر شاهرخ مادرش را به بیمارستان رساند و موضوع قتل خواهرش را به كلانتری ١٤٧ گلبرگ اعلام كرد. چند لحظه بعد ماموران كلانتری به خانهای كه قتل در آن اتفاق افتاده بود میروند و بعد از پرس و جو از اهالی محل و دوستان و آشنایان شاهرخ پاتوقها و مكانهایی را كه شاهرخ در آنها رفت و آمد میكرده جویا میشوند. برادر شاهرخ به ماموران كلانتری میگوید كه شاهرخ جایی را برای پنهان شدن ندارد و ممكن است به باغ پدرش برود. پدر شاهرخ در باغی بزرگ در اطراف تهران زندگی میكرد و برادر شاهرخ به پلیس گفته بود ممكن است شاهرخ در حالتی غیرعادی به خانه پدرش برود و او رابه قتل برساند. به خاطر همین دو مامور به همراه برادر قاتل به باغ پدر شاهرخ میروند اما پدر شاهرخ میگوید كه از پسرش هیچ خبری ندارد. ماموران آن شب تا صبح جلوی در خانه پدر شاهرخ منتظر میمانند اما اثری از او دیده نمیشود. تا اینكه ماموران در ساعت ٨:٣٠ دقیقه صبح سهشنبه شاهرخ را در حالی كه سراغ یكی از دوستانش در حوالی منطقه مسكونی خودش رفته بود دستگیر كردند.
مقتول كه متولد سال ١٣٤٩ بود، ٥ سال پیش ازدواج كرده بود فرزندی هم نداشت. عفت مادر قاتل و مقتول كه متولد سال ١٣١٩ بوده چهار پسر و همین یك دختر را داشته است. او كه شب حادثه به وسیله پسرش به اورژانس بیمارستان منتقل شده بود هنوز از مرگ دخترش بیخبر بود و به اطرافیانش میگفت تا شرح داستان شب درگیری را از زبان او بشنوند. او حتی به ماموران پلیس گفت كه پسرم این كار را انجام نداده است. ظاهرا وضعیت جسمانی او چندان وخیم نبوده و توانایی صحبت كردن داشته است. این پرونده به وسیله قاضی و بازپرس ویژه قتل شعبه هفتم دادسرای جنایی تهران در حال پیگیری است.
نظر شما