سلامت نیوز: برجستهشدن اخبار تنبیه دانشآموزان در هفتههای اخیر پرسشهای مختلفی را پیشروی جامعه بهویژه آموزشوپرورش قراردادهاست که یکی از این پرسشها این است؛ آیا وزارتخانه آموزشوپرورش به سلامت روح و روان معلمان با استرسهایی که در این شغل وجود دارد توجهی میکند؟
به گزارش سلامت نیوز به نقل از خبرآنلاین، «حمیرا عبدالمحمدی» مشاور در مدارس تهران و دانشجوی دکتری دراین رشته میگوید: «نه تنها معلمان که کل افراد جامعه نیازمند خدمات مشاوره روانشناسی هستند. تمام مشاغل نیازمند ارائه مشاوره شغلی به هنگام شروع کار، حین کار و همینطور در مقاطع حاد هستند. اما به نظر میرسد بهترین شیوه مشاوره برای معلمان مشاوره یا راهنمایی گروهی باشد.» او که 24 سال در مدارس و مناطق مختلف آموزشوپرورش تهران به عنوان مشاور خدمت کرده در پاسخ به این پرسش که معلمان بیشتر با چه نوع فشارهای روحی مواجهند توضیح میدهد: «مشکلات معلمان را باید به دو بخش عمومی و اختصاصی تقسیم کرد. مشکل عمومی مثل مسئله معیشت که همه درگیر آن هستند ولی مشکل اختصاصی معلمان ایناستکه برخلاف سایر مشاغل یک معلم باید بتواند درآن واحد در ساعت کاری خود با 30 تا 40 دانشآموز از سطوح مختلف فرهنگی و تربیتی مواجه شود و در عین حال کیفیت کار خود را نیز حفظ کند».
به نظر شما و از نگاه کسی که 25سال سابقه مشاوره در مدارس آموزشوپرورش را دارد و با توجه به اخباری که از تنبیه دانشآموزان به گوش میرسد تا چهاندازه انجام مشاوره برای معلمان و اولیاء مدرسه ضروری است؟
اول بگذارید توضیحی بدهم؛ شما نگاه کنید ببینید در سطح کشور چه تعداد کلاس درس، چه تعداد معلم و چه تعداد دانشآموز داریم. بعد ببینید از میان این تعداد کلاسدرس و معلم و دانشآموز چه تعداد تنبیه صورت گرفته است. حتی اگر فرض بگیریم که همین تعداد اخباری که منتشر شده هم درست باشد آن وقت میبینید که به نسبت این وسعت و تعداد عدد قابل توجهی نیست. شما باید این نکته را مد نظر قرار دهید که در میان مشاغل مختلف مدل کار معلمی با بقیه شغلها متفاوت است. معلمی تنها شغلی است که فرد در آن واحد با 30 تا 40 دانشآموز از فرهنگهای مختلف و تربیت متفاوت مواجه است. مثلا یک پرستار یا یک پزشک در آن واحد با یک بیمار سروکار دارند و میتوانند در همان لحظه به همان بیمار رسیدگی کنند. اما معلمی توجه همزمان به 30 تا 40 دانشآموز در همان لحظه را میطلبد. اما در پاسخ به پرسش شما باید بگویم نه تنها معلمان که کل افراد جامعه نیازمند خدمات مشاوره روانشناسی هستند. تمام مشاغل نیازمند ارائه مشاوره شغلی به هنگام شروع کار، حین کار و همینطور در مقاطع حاد هستند. اما به نظر میرسد بهترین شیوه مشاوره برای معلمان، مشاوره یا راهنمایی گروهی باشد.
به طور کلی ما در جامعهای زندگی میکنیم که فرهنگ مراجعه به مشاور و روانشناس جا نیفتاده است. از طرف دیگر هزینه مراجعه به مشاور و روانشناس نیز با توجه به زمان بر بودن آن بالاست. یعنی روند مشاور یک روند نسبتا طولانی است و هزینه بالایی میطلبد. در چنین شرایطی به نظر میرسد این وزارت آموزش و پرورش است که باید تدبیری اندیشیده و از یک سو مشاوره را اجباره و از سوی دیگر برای هزینههای آن فکری کند؟
اتفاقا نظر من هم این است که همانطور که افراد جامعه از نظر جسمی دچار بیماری میشوند و بیمه هزینههای درمان را پوشش میدهد باید درمان مشکلات روحی و روانی و رفع مشکلات ناشی از اضطراب و استرس کار نیز تحت پوشش بیمه قرار بگیرد. شاید یکی از مهمترین مشکلات جامعه ما به طور کلی، این است که آنطورکه به درمان بیماریهای جسمی توجه میشود، به درمان بیماریهای روحی توجه نمیشود. باید شرایط جامعه ما به سمتی برود که همانطور که برای یک سرماخوردگی و آنفولانزا فرد با دردستداشتن دفترچه بیمه یا بدون آن برای درمان به پزشک مراجعه میکند برای رفع مشکلات روحی نیز به همین سهولت به مشاور و روانشناس مراجعه کند. این در حالی است که شما مرتبا میشنوید آمارهای اقدام به خودکشی، افسردگی، طلاق و نظایر آن بالا و چشمگیر است. من فکر میکنم داشتن روح سالم بر داشتن جسم سالم اولویت دارد.
پرسش این است که وزارتخانه آموزشوپرورش تا چهاندازه ارائه خدمات مشاوره روانشناسی را برای معلمان فراهم و آن را الزامی کرده است. مشخصا با توجه به اینکه معلمان با استرس و فشار کاری بالایی مواجهند این وزارتخانه است که باید یک برنامه کلی برای همه معلمان داشته باشد.
آموزشوپرورش هزینههای خودش را دارد و شما نگاه کنید ببینید این وزارتخانه قدرت تجهیز مدارس خود را ندارد. مسلما اگر این بودجه در اختیار وزارت آموزشوپرورش قرار بگیرد میتواند چنین کاری را بکند. من هم این کار را قبول دارم ولی بهعنوان یک ایدهآل به آن نگاه میکنم زیرا ما با دو امر، آنچه در واقعیت وجود دارد و آنچه امکانپذیر است مواجهیم. همین الان وزارتخانه آموزشوپرورش برای تأمین معیشت معلمان و پرداخت دستمزدها با مشکل مواجه است. از سوی دیگر الان که تعدادی از پرسنل آموزشوپرورش کار مشاوره را در مدارس انجام میدهند و نقش پلی در میان اولیای، دانشآموزان و معلمان و مسئولان مدرسه را ایفا میکنند، میبینیم که با محدودیت بودجه و پرسنل مواجه هستند. حال تصور کنید قرار باشد به کل فرهنگیان در کل کشور خدمات مشاوره روانشناسی ارائه کنیم. اصلا آموزشوپرورش قدرت و ابزارچنین کاری را ندارد. در عین حال بگذارید نکته دیگری را هم بگویم؛ اینکار هزینهبر است. آیا اساتید مشاوره و روانشناسان حاضرند به آموزشوپرورش به شکلی خدمات ارائه کنند که هزینه کمتری برای این وزارتخانه داشته باشد؟
شما به مشاوره گروهی در آموزشوپرورش اشاره کردید اما مسئله حل و رفع مشکلات روحی و درمان اضطراب و استرسهای ناشی از کار، نیازمند یک کار فردی و روندی زمانبر است. یعنی یک فرد باید به یک روانشناس مراجعه کند و بعد در دورهای این مسئله را حل کنند.
من معتقدم این کار به همان شیوه پوشش بیمهای انجامشدنی است اما به این توجه داشته باشید که تعداد معلمان و فرهنگیان در سطح کشور چه تعداد است. این کار با مشاوره گروهی بهتر و سریعتر شدنی است. به نکته دیگری هم باید توجه کرد. آن هم این است که چه بسا فردی بخواهد به مشاور مراجعه کند ولی نه پولش را دارد و نه امکانش را. با همه این اوصاف براساس تجربه این را خدمتتان عرض میکنم که معلمان و فرهنگیان کشور در مقایسه با افراد شاغل دیگر از نظر روحی و عاطفی سالمتر هستند.
شما سالها تجربه مشاوره در مدارس مختلف داشتهاید. براساس این تجربه فکر میکنید نیاز جامعه معلمان به مشاوره روانشناسی شامل چه مواردی باشد؟ یعنی بیشتر مشکل معلمان در این عرصه چه چیزهایی است؟
من مشکل معلمان را به دو بخش تقسیم میکنم. یکی مشکل عمومی و دیگر مشکل اختصاصی. معلمان هم مثل سایر اقشار جامعه با مشکلات اقتصادی و معیشتی دست و پنجه نرم میکنند. همانطور که حدیث نبوی داریم که میگوید وقتی فقر از دری وارد شد ایمان از در دیگر خارج میشود این موضوع عام گفته شده و برای آن بوده که ما به اهمیت تأثیر مسائل معیشتی مردم فکر کنیم. معلمان هم استرس و نگرانیهایی نظیر کرایهخانه، هزینه تحصیل فرزندان، عروس و دامادشدن فرزندان و هزینههای آن را دارند. اما مشکل اختصاصی معلمان را کمتر شغلی دارد. این نوع سختی کار را دربین مشاغل دیگر نمیبینید. حتی یک پزشک، یک پرستار یا فردی در شغل دیگر در آن واحد در یک لحظه با یک نفر سروکار دارد. یک نفر را باید درمان کند. اما معلمی شغلی است که در آن واحد و هر لحظه آن روبهرو شدن با 30 تا 40 دانشآموز است. برای همین باید پرسید برای آنکه نیاز به قدرت و تمرکز بالا در معلمان پایین نیاید چه امکانات و خدمات ویژه در اختیار آنها قراردادهایم. معلم به طور خاص با ابزاری چون کتاب و اطلاعات مختلف سروکار دارد که داشتن یک لپتاب یا تبلت برایش ضروری است. اما نگاه کنید ببینید همین چندی قبل که نمایشگاه کتاب برگزار شد چه خدمات ویژهای برای خرید به معلمان دادند؟ آیا گفتند معلمان با ارائه کارت پرسنلی خود میتوانند از پنجاهدرصد تخفیف برخوردار باشند؟ آیا تابه حال ترتیبی داده شده که معلم وسایل و ابزار مورد نیازش را به سهولت تأمین کند؟ این موضوع هم تابعی است از آنچه «هرممازلو» تصریح کرده است. کدام طبقه از نیازهای مطرح در هرممازلو در معلمان رفع شده که معلم ما به نوک هرممازلو صعود کرده باشد.
نظر شما