سلامت نیوز: 18 ژوئن روز جهانی مقابله با بیابانزایی بود؛ روزی که برای سرزمین خشک و نیمهخشک ایران بسیار بااهمیت است. بهار از اردیبهشت که میگذرد، شهرهای غربی و جنوبی کشور دیگر نفس کشیدنشان دشوار میشود. حملات ریزگردها از منشا داخلی و خارجی آغاز میشود و تا اوایل پاییز ادامه دارد.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه جهان صنعت، چندین ماه هوای غبارآلود و نارنجی و کدر که فقط و فقط مردم قربانی آن هستند. بخش مهمی از این ریزگردها به دلیل همین مقابله با بیابانزاییهایی است که در کشور جدی نگرفته شده و از نقطهای به بعد هم به دلایل متعدد رها شده است. وقوع توفانهای مختلف که با گسترش ریزگرد همراه است، ارمغانی جز بیماریهای ریوی و سرطان ندارد و ارتباط مستقیم و تنگاتنگی دارد با مساله بیابانزایی به خصوص در کشور ما که بالقوه و بالفعل تا 70 درصد پتانسیل بیابانی شدن را داراست. اوج ریزگردهای کشور در روزهای انتهای خرداد امسال همزمان با روز جهانی مقابله با بیابانزایی شده است. همین روزها مردم ایلام، کرمانشاه، لرستان، خوزستان و حتی اصفهان وضعیت بسیار اسفباری را میگذرانند و گویی دیگر انتشار تصاویر نمادین از به خاک نشستن شهر و ابعاد آن هم هیچیک از مسوولان مربوطه را نمیلرزاند و تلنگرهای جدیتری لازم است. از یکی دو سال گذشته که ریزگردها مهمان تهران هم شدهاند، خیلیها بر این باور بودند که شاید حالا که به پایتخت رسیده مسوولان پایتختنشین کمی از درد جنوبیها و غربیها را درک کنند و چاره کارآمدتری بیندیشند. اما همین حالا این ریزگردها در تهران هم هستند و اقدام خاصی نمیشود. روزهایی که با همین منوال بدون دیده شدن خورشید در آسمان میگذرند و این چرخه ادامه دارد و به گفته برخی کارشناسان و گیاهشناسان سالها زمان میبرد تا این معضل حل شود آن هم با راهکارهایی که دولت نه توان اجرای آن را دارد و نه خواهان اجرایش است.
مژگان جمشیدی، فعال باسابقه محیطزیستی و روزنامهنگار در زمینه وضعیت مقابله با بیابانزایی در کشور با انتقاد از عملکرد دولت میگوید: ما شش میلیون هکتار بیابان در کشور داشتیم که بر اساس آمار جدید حالا 7/7 میلیون هکتار شده است. هماکنون برای مالچپاشی که یکی از راهکارهای اصلی مقابله با بیابانزایی است، هر هکتار 32 میلیون تومان هزینه نیاز دارد. این در حالی است که سازمان جنگلها فقط 60 میلیارد تومان برای مقابله با بیابانزایی بودجه دارد و این مبلغ برای وسعت بیابانهای این کشور یعنی هیچ. جمشیدی در تشریح وضعیت مالچ کشور عنوان میکند: وزارت نفت از 40، 50 سال پیش مالچ را تقریبا به صورت رایگان با قیمت لیتری13(تک) تومان تا سال 85 به سازمان جنگلها میداد. محمود احمدینژاد که روی کار آمد، گفت: چرا باید این فرآورده نفتی تولید شده توسط وزارت نفت را به رایگان به محیطزیست دهیم؟ باید آن را بفروشیم و پول بگیریم. از همان زمان قیمت مالچ شد لیتری 385 تومان. همین امر باعث شد تا سال 89، 90 پروژه بیابانزایی متوقف شود.
وی تاکید میکند: به شدت امیدوار بودیم دولت آقای روحانی این موضوع را حل کند اما در کمال شگفتی چندی قبل مدیرکل گرد و غبار سازمان حفاظت محیطزیست اعلام کرد که حالا مالچ را با قیمت لیتری 1200 تا 2 هزار تومان از وزارت نفت خریداری میکنند و شما تصور کنید برای 500 هزار هکتار بیابان چند هزار میلیارد تومان هزینه لازم است با بودجه 60 میلیارد تومانی؟ طبق برنامه پنجم توسعه باید دو و نیم میلیون هکتار از بیابانهای کشور را مالچپاشی میکردیم، در حالی که فقط 150 هزار هکتار مالچپاشی کردیم. ایران به شدت مستعد بیابانی شدن است به طوری که اگر چند سال خشکسالی شود، حتی گیلان هم مستعد بیابانی شدن خواهد بود. همین حالا ما در بخشی از پارک ملی گلستان که همه تصور جنگل از آن دارند، بیابان داریم.
آخانی: مالچپاشی فایدهای برای مقابله با بیابانزایی ندارد و منسوخ شده
این در حالی است که حسن آخانی، استاد گیاهشناسی دانشگاه تهران و کارشناس محیطزیست که کارش حدود 30 سال در حوزه گیاهشناسی بیابانی بوده، معتقد است: «مالچ، ماده نفتی کشندهای است که برای گیاه مضر است و از سالها قبل در دنیا هم استفاده از آن منسوخ شده است. مالچ به هیچ عنوان درمان بیابانزایی نیست. برای تثبیت گرد و خاک و ماسه در بیابانها باید گیاه کاشت. گیاه هم اگر آب نباشد، میلیاردها تومان هم پول خرج کنیم رشد نخواهد کرد و گویا پول را دور ریختهایم.» وی مشکل اصلی در روند گسترش بیابانزایی کشور را سدسازیهای گسترده میداند که باعث شده سطح آبهای زیرزمینی به پایین برود و هیچ آبی باقی نمانده که به چالههای بیابانی وارد شود. در واقع چنانچه آب وارد تالابهای فصلی نشود، آبهای تحتالعرض پایین میرود و آنقدر کم میشود که ریشه گیاهان به آنها دسترسی نخواهند داشت. بنابراین مالچپاشی هیچ فایدهای ندارد.
عمده کانون تولید ریزگرد از تالاب جازموریان است
به گفته جمشیدی 5/62 درصد کانون داخلی تولید ریزگرد در جنوب کشور است که فقط 370 هزار هکتار آن در استان خوزستان است اما در عمل خوزستان هر سال چند ماه در ریزگرد نفس میکشد. همچنین کانون بحرانی تالاب جازموریان 600 هزار هکتار است که ریزگرد وسیعی را تولید میکند. ببینید چه بلایی بر سر سیستانوبلوچستان با این همه بیابان میآید؟ این به جز توفانهای چندین ماهه زابل و زاهدان است. وی تاکید میکند: از 35 میلیارد تومان مصوبه سال 94 دفتر مقابله با بیابانزایی سازمان حفاظت محیطزیست، فقط 16 میلیارد تومان پرداخت شد. در سال 95 ،60 میلیارد تومان تصویب شده که به احتمال زیاد فقط نصف آن پرداخت خواهد شد. این در حالی است که ابتکار، رییس سازمان حفاظت محیطزیست عنوان کرده بود برای مقابله با ریزگرد 123 میلیارد تومان پول نیاز است در حالی که سال گذشته فقط 18 میلیارد تومان برای مقابله با این معضل اختصاص داده شد.
پول بیشتر دست منابع طبیعی باشد بیشتر رودخانهها را خشک میکند
همچنین آخانی هم با تایید حرفهای جمشیدی، تاکید میکند: «بخش عمده تولید ریزگردها از منابع تالابی است نه مناطق بیابانی که به صورت عمده شامل تالابهای هورالعظیم، شادگان، جازموریان، هامون، بختگان، مهارلو، میقان، دریاچه ارومیه و... میشود که همه و همه قربانی سدسازی شدهاند. دولت حتی با پول هم نمیتواند گیاه بکارد.» این گیاهشناس در ادامه با ذکر مثالی میگوید: برای نمونه در تالاب میقان اراک خود سازمان جنگلها به بهانه آبخیزداری، مسیر تمام آبراهههای رودخانه «کرهرود» را سد و تعداد زیادی سد در حوضه آبریز منطقه ایجاد کرده که این سدها تماما به صورت حوضچههای تبخیری عمل میکنند. آبی که باید وارد رودخانه شود و رودخانه به تالاب میقان برسد، با بیتدبیری و بیمبالاتی منابع طبیعی استان مرکزی در سرمنشا از بین میرود و میقان را تبدیل به بیابان کردهاند. بنابراین پول اضافه دادن به سازمان جنگلها یا اداره منابع طبیعی از قضا مشکل را حل نمیکند زیرا آنها پول را صرف آبخیزداری و به نحو دیگری رودخانهها را خشک میکنند.
دولت هیچ استراتژی برای مقابله با بیابانزایی ندارد
جمشیدی، فعال محیطزیست با بیان اینکه متاسفانه دولت یازدهم فقط با شعار ما دولت محیطزیستی هستیم کار را پیش میبرد، تاکید میکند: با شعار دادن هیچ کاری درست نمیشود و دولت هیچ استراتژی برای مقابله با بیابانزایی ندارد. او با انتقاد از وضعیت بودجهگذاری برای سازمان جنگلها و مقابله با بیابانزایی خطاب به دولت عنوان میکند: چگونه است که برای این میزان سدسازی بیهوده و راهسازی و طرحهای بزرگ عمرانی و برای تبدیل جزیرههای بکر و معدود عناصر زیستمحیطی باقی مانده در کشور از جمله آشوراده و هندورابی به پروژههای توسعهای- گردشگری بودجه همیشه مهیاست و این طور قطرهچکانی بودجه به سازمانشان تزریق نمیشود اما برای سازمان حفاظت محیطزیست و ادارههای متعدد آنکه وظیفه اصلی نگهداری از محیطزیست کشور را بر عهده دارند، همیشه کسری بودجه هست؟
در وضعیت بیابانی و بیآبی زابل برنج میکاریم!
جمشیدی با بیان علت دیگری از بیابانی شدن و تولید کانونهای ریزگرد در جنوب شرق کشور تصریح میکند: «ما مرز با افغانستان را دیوار کشیدهایم که این دیوار وسط دریاچه و بخشی از رودخانه هیرمند است. خودمان نمیگذاریم آب به سمت تالابهای داخل ایران بیاید و یک آبباریکه راه ورود آب را ایجاد کردهایم که همان هم برای کشاورزی عمدتا استفاده میشود. مگر آنکه سیل بیاید و بخشی از آب رودخانه هیرمند سرریز شود و آبی به زابل برسد. در واقع این مدیریت اشتباه است که جلوی آب را گرفته است و بیشتر خشکسالی را رقم میزند.» این فعال محیطزیست در مسالهای شگفتآور تاکید میکند: در حالی که ما آب شرب به سختی در زابل و به طور کلی در سیستانوبلوچستان برای مردم داریم، در 3800 هکتار برنجکاری میکنیم!
آخانی اما با تایید سدسازیهای گسترده، تزریق بودجه بیشتر به سازمان حفاظت محیطزیست را چاره کار نمیداند و معتقد است دولت باید به اشتباهات خود پی ببرد و عقبنشینی کند. تنها چاره کار، متوقف کردن ساخت سدسازیهای بیرویه است.
دولت با سدسازی بیابانها را افزایش داده و باید اشتباه خود را بپذیرد
آخانی، کارشناس محیطزیست در خصوص وضعیت مقابله با بیابانزایی در کشور به «جهان صنعت» میگوید: مشکلی به نام بیابانی شدن ایران که تاثیراتش را در قالب ریزگرد نشان میدهد، یکشبه ایجاد نشده و یک شبه هم از بین نخواهد رفت. دلیل اصلی این معضل نگاه غلط و اشتباهی است که به نام «توسعه» در کشورهای منطقه شکل گرفت و سردمدار این نگاه دو کشور ایران و ترکیه بودند که سیاست آنها این بود که آبهای جاری در رودخانهها مهار شود، آن را در پشت سدها جمعآوری کنند و کاربریهایی همچون کشاورزی برای آن در نظر گیرند. دو کشور منطقه برای ساخت این پروژهها هزینههای زیادی پرداخت کردند و در واقع قدم اول برای حل مشکل این است که بپذیرند اشتباه کردند و خطا را جبران کنند. آخانی برخلاف جمشیدی معتقد است این مشکل با اعتبارات بیشتر و افزایش بودجه سازمان جنگلها و مراتع و تغییر دولتها حل نمیشود. وی تاکید میکند: سازمان حفاظت محیطزیست نمیتواند آب را به تالابها بازگرداند در واقع اختیار آب در سراسر کشور با وزارت نیرو است و در ترکیه هم در دست تشکیلات سدسازیشان.
به گفته آخانی دولت ظرف پنج سال آینده هم نمیتواند کاری انجام دهد. مهمترین چاره کارآمد این است که بپذیرد اشتباه کرده و ساخت سدسازی را متوقف کند.
سدسازان قدرت لابی گستردهای دارند و کسی نمیتواند با آنها مقابله کند
این استاد دانشگاه تهران به صراحت میگوید: سدهای اشتباه را با ابزارهای قانونی ساختند و در واقع سدسازان تشکیلات و نفوذ و قدرت لابی گستردهای در وزارت نیرو دارند که سازمان محیطزیست نه توان مقابله با آنها را دارد و نه میخواهد که مقابله کند. این وضعیت سدسازیهای بیرویه و اشتباه هنوز هم ادامه دارد، به طوری که سال گذشته متاسفانه 14 سد در کشور افتتاح شد که اخیرا هم به صورت انتقال آب از تالابها عمل میکنند و حقابه را هم پرداخت نمیکنند.
این گیاهشناس مجرب در پاسخ به اینکه این همه ناهماهنگی و اختلاف نظر در ارکان و ساختار درونی سازمانهای مختلف دولتی نشاتگرفته از چیست، عنوان میکند: متاسفانه «توسعه» در کشور براساس تصمیمگیریهای سیاسی انجام میشود. سدسازیها کاملا بر اساس دستورات سیاسی انجام میشود و پشت این مساله نمایندگان مجلس بوده و هستند. در واقع فشارهایی که در دورههای مختلف به دولت وارد میشده، موید پیگیری این پروژهها بوده و تصمیمگیریهای واقعی و اصولی و درست در خصوص این سدسازیها از سطح بررسی کارشناسی واقعی به دور بوده است.
برای حل مشکلات زیستمحیطی نباید پول خرج کرد چون پول تبدیل به سازه و تخریب محیطزیست میشود
آخانی با بیان اینکه برای حل مشکلات زیستمحیطی در کشور نباید بیش از حد پول خرج کرد، میگوید: پول خرج کردن و بودجههای زیاد تبدیل به پروژه میشود و پروژه یعنی سازه و سازه یعنی تخریب محیطزیست. به گفته او بارها برای رییسجمهور نامه نوشته و این موارد را به تفصیل گزارش داده و خطرات سدسازیهای بیرویه را گوشزد و عنوان کرده که بودجههای عظیمی که به وزارت نیرو برای سدسازی میدهید را باید قطع کنید زیرا به دلایل متعدد باعث نابودی محیطزیست میشود اما هرگز پاسخی دریافت نکردم.
این کارشناس محیطزیست همچنین در خصوص اقداماتی که دولت برای مقابله با منشا خارجی ریزگردها که مهمترین آن عراق است، انجام داده، میگوید: به دلیل بیثباتی در عراق و حضور داعش و جنگ در سالهای اخیر حاکمیتی وجود ندارد که مدیریت درستی در زمینه بیابانها و گردوغبار داشته باشد و دولت ایران در این زمینه عملا کاری از پیش نبرده است.
برخی تحلیلگران معتقدند یکی از عوامل ایجاد بیابانهای بیشتر و تولید ریزگرد از سمت عراق به دلیل سدسازیهای بیرویه ترکیه است که دود آن به چشم ما هم میرود و تمام غرب و جنوب ایران را در برگرفته است.
اگر روزی در این سرزمین به کسی میگفتی سدسازی که به ظاهر امری مفید است حالا متهم شماره یک بلای جای محیطزیست کشور شده است، تعجب میکرد اما حالا به عقیده بسیاری از کارشناسان امر از جمله خود آخانی سد در سالهای گذشته عامل بحران بوده است چه در ایران و چه در ترکیه.
نمیتوانیم منشا خارجی ریزگردها را کنترل کنیم
با این اوصاف این گیاهشناس تاکید میکند: نه زورمان به عراق میرسد و نه به ترکیه که به آنها بگوییم سدهای خودتان را باز کنید چون در این صورت اول از همه به خودمان خواهند گفت شما جلوی سدسازیهای بیرویهتان را بگیرید و سدهای خود را باز کنید. در واقع در این چرخه معیوب دولتهای کشورهای یادشده به دنبال راهکار و جلسه برای حل مشکل نیستند و هیچ اقدامی برای مقابله با منشا خارجی ریزگردها در کشور انجام نمیشود و نمیتوانند انجام دهند. به گفته آخانی، تنها اقدامی که هماکنون میتوان انجام داد این است که روند سدهای مناطق مرزی و سدهایی که روی تالابها ساخته میشود را متوقف یا حقابه تالابها را پرداخت کنیم. در این صورت حدود نیمی از مشکلات ریزگردهای کشور را حل خواهیم کرد. ای کاش ارادهای باشد برای باز کردن راه تنفس مردم همجوار با خاک و غبار.
نظر شما