سلامت نیوز: معضل کودکان کار و خیابان علاوه بر آسیبی که به خود کودکان وارد میکند، آزردگی شدید روحی و روانی شهروندان را نیز موجب شده است...
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه جوان نوشت: دسته كاغذهای رنگی فال حافظ به سختی در دستان كوچكش جا می گیرد، اما باید تا شب آنها را تمام كند به همین خاطر هم بیشتر ساعات زندگیاش را در خیابانها، سرچهارراهها و در میان مسافران مترو یا در كارگاههای كار میگذراند؛كودكی كه سهمش از زندگی خشونت، خیابان و كار است و حضورش در خیابانها نمادی از رژه آسیبهای اجتماعی پیش چشمان همه افرادی است كه در شكلگیری این آسیبها نقش دارند و البته آزار روحی و روانی مردم از دیدن صحنههای تکاندهنده کودکان خیابانی غیرقابل ترمیم است، بنا بر آمارهای وزارت بهداشت و سازمان بهزیستی این كودكان ۴.۵ برابر بیشتراز سایر كودكان در معرض آسیبهایی همچون بیماری ایدز قرار دارند. رئیس سازمان بهزیستی كشور هم در این زمینه با تأكید بر اینكه براساس برآوردهای ما بیش از 70 درصد كودكان كار از اتباع خارجی هستند، تصریح میكند: اگر به حال خود رها شوند، زمینههای ارتكاب جرم هم افزایش مییابد.
كودكان كار و خیابانی هر چند در تعریف و شرایط خیلی وقتها با همدیگر تفاوتهایی دارند، اما هر دو گروه از این كودكان در معرض آسیبهای مشابهی قرار دارند و از سوی دیگر رها شدن آنها موجب باز تولید و ادامه چرخه آسیبهای اجتماعی خواهد شد. با وجود این اما هر كدام از ما در طول روز بارها و بارها در وسایل نقلیه عمومی، سر چهارراهها و در خیابان با تعداد زیادی از این كودكان مواجه میشویم آنچنانكه احساس میكنیم دستگاههای مسئول مانند بهزیستی، وزارت بهداشت، آموزش و پرورش هیچ عزمی برای ساماندهی این كودكان ندارند.
كار بر خلاف قانون
آمار دقیقی از كودكان كار و خیابانی در دسترس نیست. آخرین آمار در این حوزه مربوط به سال 85 است و بر اساس اطلاعات مركز آمار ایران «یك میلیون و ٧٠٠ هزار كودك در ایران به صورت مستقیم درگیر كار هستند.» آمار غیر رسمی وضعیت را بحرانیتر نشان میدهد. رئیس سازمان بهزیستی هم میگوید: «آمار دقیقی از تعداد كودكان كار در دست نیست، اما در تهران 2هزار و 640 كودك كار را پذیرش كردهایم.»
ماده79 قانون كار كشورمان هم اشتغال به كار كودكان زیر 15 سال را ممنوع دانسته است، البته كارگران شاغل در كارگاههای خانوادگی كه كارفرمای آنها، همسر یا بستگان و خویشاوندان نسبی درجه یك باشند، مشمول قانون كار نیستند، در نتیجه حداقل سن كار در مورد چنین كارگرانی رعایت نمیشود؛ بر اساس قانون كار اگر یك كارفرما كودك زیر 15سال را به كار بگیرد، متخلف خواهد بود و برای نخستین بار مجازات نقدی، بار دوم مجازات نقدی و حبس و بار سوم علاوه بر این موارد، كارخانه یا كارگاه پلمب و پروانه كار فرد متخلف ابطال خواهد شد، اما بسیاری از كارگاههای زیرزمینی ترجیح میدهند، نیروهای كار ارزانقیمتی مانند كودكان را از دست ندهند، به خصوص اینكه چنین مجازاتهایی در صورت نظارت اعمال خواهند شد؛ نظارتی كه در ایران حلقه مفقوده آسیبهاست.
قربانیان فقر و نابرابری
كودكان كار و خیابانی قربانیان فقر و رشد نابرابری اجتماعی هستند. بر خلاف تصور اجتماعی از این كودكان و ذهنیتی كه بر اساس فیلمهایی مانند «آوای باران» درباره این كودكان و گروههای تكدیگری كه آنها را ساماندهی میكنند، وجود دارد، مدیر مدرسه صبح رویش به عنوان نخستین مدرسه كودكان كار با مجوز آموزش و پرورش تأكید میكند:اغلب این بچهها با خانواده زندگی میكنند و سرپرست دارند و از سوی سرپرست خود به محیطهای كاری فرستاده میشوند. طاهره پژوهش، نایب رئیس انجمن حمایت از حقوق كودكان میگوید: در حالی كه در سطح جهان آمار كودكان كار رو به كاهش بوده، اما در ایران به دلیل شرایط اقتصادی حاكم، شاهد افزایش تعداد كودكان كار هستیم و تا زمانی كه ساختارهای اقتصادی كشور اصلاح نشوند و تا فقر ریشهكن نشود، این روند ادامه خواهد داشت.
بمب آسیبها
سال گذشته بود كه اكبر سیاری، معاون بهداشتی وزیر بهداشت در نشست خبری روز جهانی ایدز به نتایج نگرانكننده تحقیقی روی كودكان خیابانی اشاره داشت. به گفته وی در مطالعهای كه دو سال پیش روی هزار كودك كار و خیابانی در شهر تهران انجام شد، میزان ابتلا به ایدز در كودكان كار و خیابانی، 45 برابر سایر افراد جامعه است. سیاری به سایر نتایج این مطالعه تحقیقی اشاره كرد و گفت: 72 درصد این كودكان عنوان داشتهاند كه دوستانشان سوءمصرف مواد مخدر داشتهاند. 15 درصد این كودكان نیز اعلام كردهاند كه خودشان مواد مخدر مصرف كردهاند. ۴.۶ درصدشان نیز گفتهاند كه مواد تزریقی استفاده كردهاند.
وی افزود: 29 درصد 15 تا 18 سالههای این مطالعه اعلام داشتهاند كه رابطه جنسی داشتهاند. به این ترتیب میتوان گفت كه كودكان كار و خیابانی، معتادان تزریقی و روابط جنسی ناسالم زنگ خطر ایدز در كشور هستند.
قربانیان خصوصیسازی تحصیلات
اغلب كودكان كار از تحصیل هم باز میمانند و این مسئله حلقه تكرار آسیبهای اجتماعی را تنگتر میكند. این بچهها به دلیل دوری از محیط آموزش از حق و حقوق خود خبر ندارند و به دلیل نداشتن مهارتهای اجتماعی كه در محیط مدرسه باید بیاموزند، بیشتر در معرض آسیب قرار میگیرند. گزارش سال ۹۰ مركز پژوهشهای مجلس درباره این آمار میگوید: «بیش از 3 میلیون و ۵۰۰ هزار كودك بین ۶ تا ۱۷ سال از تحصیل بازماندهاند كه یا اصلاً به مدرسه نرفته یا از تحصیل بازماندهاند.»
علاوه بر آمار رسمی بخشی از كودكان جامانده از تحصیل جزو جمعیت پنهان جامعهاند؛ كودكان مهاجری كه بهصورت غیر قانونی در ایران زندگی میكنند. همچنین كودكانی كه به هر دلیلی شناسنامه و هویت ندارند. هر چند بحث آموزش كودكان مهاجر به خصوص اتباع افغان با دستور مستقیم رهبر انقلاب حل و فصل شد و تعداد زیادی از این بچهها در مدارس كشورمان ثبتنام شدند، اما بازماندن كودكان از تحصیل گستره وسیعی را در برمیگیرد. از سوی دیگر خصوصیسازی مدارس و تولد مدارس غیر انتفاعی كه در دهه 70 كلید خورد در دولت یازدهم نیز به شكلی جدی پیگیری میشود و همین مسئله تعداد كودكان بازمانده از تحصیل را بیشتر میكند. در حالی كه چنین رویكردی در تضاد آشكار با اصل 3 و 30 قانون اساسی است.
رئیس سازمان بهزیستی كشور درباره وظایف این سازمان در برابر كودكان كار میگوید: سازمان بهزیستی نسبت به پذیرش كودكان كار اقدام خواهد كرد و حمایت، ساماندهی، اجتماع پذیری و آموزش این كودكان را انجام میدهد. محسنی بندپی توپ ادامه تحصیل این بچهها را در زمین آموزش و پرورش میاندازد و تصریح میكند: اگر زمینه برگشت به تحصیل این كودكان فراهم شود، سازمان بهزیستی هزینه تحصیل آنها را تقبل میكند تا به محیط مدرسه و درس برگردند.
نظر شما