تعداد مشاغل کاذب در ایران کم نیست؛از شرخری و پخش تراکت تبلیغاتی گرفته تا دست فروشی و دعانویسی و حتی نوبت فروشی! مشاغلی که اگرچه اسمشان لبخند روی لب می آورد، اما تاثیراتی که بر جامعه می‌گذارند، گریه آور است و روز به روز به آسیب های اجتماعی می افزایند.

از «شرخری» تا دعا نویسی

سلامت نیوز:تعداد مشاغل کاذب در ایران کم نیست؛از شرخری و پخش تراکت تبلیغاتی گرفته تا دست فروشی و دعانویسی و حتی نوبت فروشی! مشاغلی که اگرچه اسمشان لبخند روی لب می آورد، اما تاثیراتی که بر جامعه می‌گذارند، گریه آور است و روز به روز به آسیب های اجتماعی می افزایند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه نسل فردا،  مشاغلی که بعضی از آنها حتی اسمشان هم خنده دار است،بعضی به شدت خطرناک هستند و بعضی دیگر  هر چیزی هستند به جز شغل. شغل کاذب، به تمام شغل‌هایی گفته می‌شود که نه کالا و خدمات ویژه‌ای تولید می کنند و نه فعالیت و درآمد آنها شفاف است. علاوه بر این بر شغل‌های کاذب، نظارتی صورت نمی‌گیرد و درنتیجه از مالیات هم خبری نیست. تعداد مشاغل کاذب در ایران کم نیست؛از شرخری و پخش تراکت تبلیغاتی گرفته تا دست فروشی و دعانویسی و حتی نوبت فروشی! مشاغلی که اگرچه اسمشان لبخند روی لب می آورد، اما تاثیراتی که بر جامعه می‌گذارند، گریه آور است و روز به روز به آسیب های اجتماعی می افزایند.


اثرات اقتصادی، مالی و بیکاری چون با ریال ، معادله ، حساب  کتاب و دو دو تا چهارتا سر و کار دارد، راحت تر قابل تحلیل و استنباط است، اما عوارض فردی- روان‌شناختی و پیامدهای اجتماعی- فرهنگی، سخت پیچیده‌اند؛در این دو محور، تحلیل باید لحظه به لحظه و با توجه به شرایط دائما در حال تغییر و تحول باشد.
از پیامدهای اجتماعی- فرهنگیِ بیکاری می توان به گسترش مواردی چون:تکدی گری، مشاغل کاذب و حتی شکل‌گیری دیدگاه های خرافی اشاره کرد.در تحقیقی خواندم که بیش از 50 درصد خودکشی ها ناشی از بیکاری است؛ ضمن آنکه افزایش سن ازدواج،  افزایش طلاق و از این قبیل موارد نیز به بیکاری مربوط می شود.


بیش از سه میلیون بیکار در جامعه!
بر اساس آمار ارائه شده از جانب مرکز آمار ایران، به نظر می رسد تعداد بیکاران در سطح جامعه به بیش از 3میلیون نفر رسیده ،ضمن آنکه به دلیل نبودن فرصت های شغلی مناسب، سالیانه بیش از 200 هزار نفر از تحصیلکردگان و افرادی که هزینه های بالایی برای آموزش و پژوهش آنها پرداخت شده، به خارج از کشور (به امید ادامه تحصیل) سفر می کنند.


از جانب دیگر گسترش روز افزون افسردگی ،سرخوردگی و دلمردگی ها سبب شده تا جامعه علیرغم برخورداری از جمعیت جوان، در موضوعاتی چون شادی اجتماعی ،کیفیت زندگی،   اختیار انتخاب،  مدیریت زندگی، مهارت های زندگی و از این قبیل موارد، ضعیف و ناتوان عمل کند.


رشد زیاد طلاق اعم از نوع قانونی- حقوقی آن و یا نوع عاطفی آن،گسترش پدیده فرار از خانه با بهانه های جدیدی هم چون تدارک یک زندگی مستقل و ....، سوق پیداکردن بچه ها به سمت کوچه و خیابان، کشش به سمت فعالیت هایی هم چون خودفروشی، تن فروشی و ...، همه و همه نشانگر این است که باید تکانی خورد، برای ایجاد حرکتی مجهز و سازماندهی شده و در راستای شکل دهی فضایی پاک و پاکیزه و شاداب باید کاری کرد.
باید به آرزوها، ایده آل ها و انتظارات این و آن توجه داشت و همه چیز را به دست آینده نسپرد.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha