سلامت نیوز:مثل شلاق روی تن زمین میخورد و در كمتر از دقیقهای كف خیابان و پیادهرو، شبیه نهر آب میشود. سوارهها كه سوارند اما او هم مثل بقیه پیادهها با پاچههای خیس گوشههای پیادهرو تلوتلو میخورد تا از این رگبارهای بهاری خیس نشود: «این وضعیت شهر ما است با یك باران زیبا اینطور سیل راه میافتد. اینجا كه بالای شهر است خدا میداند پایین شهر چه خبر است.» راست هم می گوید اینجا حوالی میدان تجریش است، نیمه شمالی شهر كه مردمانش هیچ میلی به صحبت درباره انتخابات شورای شهر ندارند چون اصلا شناختی از عملكرد این نهاد غیر دولتی ندارند. «محمد» ساكن خیابان دربند منطقه یك است.
به گزاش سلامت نیوز، روزنامه شهروند نوشت: یك بوتیك معمولی در پاساژ قائم تجریش دارد و هنوز تصمیمی برای شركت در انتخابات نگرفته است: «این را میدانم كه در شورا هیچ كاری برای شهر نمیكنند، تنها نكته مثبت آن اشتغالزایی برای عدهای بود كه الان از آنجا حقوق میگیرند حالا اینكه حقوقشان چقدر حق است، باید خودشان با وجدانشان کنار بیایند.» از نظر او كسی كه در شورا انتخاب میشود جز انسانیت باید شجاعت داشته باشد تا بتواند حق مردم در شهر را زنده كند: «یك عضو شورا باید در مقابل خیلی از اقدامات غلط شهرداری بایستد چه در ساختمانسازی باشد یا فروش اموال شهر. همه این حرفها همیشه گفته شده اما در نهایت هم اتفاقی نیفتاده.» این بیاعتمادی یا بیاطلاعی در میان این زنان و مردان بالانشین با بیتفاوتی گره خورده است و تا میشنوند كه صحبت از شوراست پا پس می كشند و راه خود را میروند: «در مورد پلاسكو انتظار اول ما پیشگیری بود اینكه چرا ساختمانی با این شرایط باید محل رفت و آمد هزاران نفر میشد. شورا میتوانست در جریان واگذاری املاك از رانت خواری جلوگیری كند و سفت و سخت همه چیز را بازرسی كند اما این اتفاق نیفتاد یا اگر افتاد ما ندیدیم.» سرش را پایین میاندازد و خیره به كفشهای خیسش میگوید: «اصلا جای ورزشكار مگر در شوراست، ورزشكار باید در تشك كشتی باشد یا اگر سنش گذشته چند تا مثل خود را پرورش دهد. مهم نیست عباس جدیدی باشد یا کس دیگر. من هیچ كس را در شورا نمیشناسم اما ورزشكاران شورا را به واسطه ورزشكار بودن آنها میشناسم نه تخصص، تجربه یاعملكردشان.» او یك مثال هم میآورد: «٢٠سال پیش در همسایگی ما یك زمین ٥هزار متری بود كه صاحبش یك یهودی بود كه فوت كرد بعد از فوت او، این زمین هر روز یك صاحب دارد؛ شهرداری، بنیاد مستضعفان یا قوهقضائیه. این یعنی چه؟ واقعا كسی نیست تكلیف این ماجرا را مشخص كند؟»
میثم زیر سقف یك مغازه ایستاده تا از گزند باران بهاری در امان بماند. از بچههای فرمانیه است و او هم اطلاع زیادی از شورا ندارد: « اگر شما میگویید وظیفهاش نظارت است كجاست؟ چرا نتیجه این نظارت در شهر مشخص نیست. هر نظارتی یك نشانههایی دارد ولی این نشانهها را ما نمیبینیم. رأی دادن ما هم شرایط را تغییر نمیدهد، اما اگر بخواهم رأی بدهم به كسی رأی میدهم كه تجربه و تحصیلات داشته باشد نه فقط فن بیان. مشكل اینجاست كه همه فن بیان دارند، خوب حرف میزنند اما كجاست مصدق زمان؟ متاسفانه امیركبیر زمان نداریم. كسی كه برای مردم، ضد دزدی و رانتخواری سینهسپر كند نداریم.» او نگاه خوبی به حضور زنها در انتخابات شورا ندارد: «آنها نتوانستند مفید باشند و اندك ایستادگی كه در مردان بود در زنان نبود. البته دلیل هم دارد؟ این نتوانستن به دلیل نبود توانایی نبود نتوانستند چون راهی برایشان باز نبود. زنان در شرایط سیاسی ما فقط نماد هستند تا بگوییم آنها هم مشاركت دارند اما هیچ استفاده مفیدی از آنها نمیشود. كدام زن را دیدهاید كه برای حق مردم چانهزنی كند؟ ندیدهایم چون نگاه مردانه در باطن همیشه آنها را سركوب كرده است. اخبار زیاد گوش میكنم اما به شورا اهمیت نمیدهم.» مریم زن ٤٣ سالهای است كه برای خرید به بازار تجریش آمده، ساك سبزی را از این دست به آن دست میكند و با اكراه جواب میدهد: «شورای شهر طبقه آخر است و كمتر به چشم میآید، اول دولت، مردم بعد شهرداری و بعد شورای شهر است. از این نهادی كه اینقدر در معرفی و بالا كشیدن خود ضعیف بوده است انتظار زیادی ندارم اما اگر میخواهند مثل حالا ضعیف باشند باید شجاعت داشته باشند و امتحان خود را پس داده باشند.» او خیلی هم با ورود جوانها به شورا موافق نیست: «كسی كه میخواهد به مشكلات شهر بپردازد باید سالها در عرصههای مدیریتی فعالیت كرده باشد تا معلوم شود چقدر توانایی دارد.
نمیتوانید برای آزمون و خطا شهر را به دست یك عده آدم جوان بدهید او باید آزمون و خطای خود را در سایر ردههای مدیریتی و شورایاریها پس داده باشد.» مهمترین خواسته مریم خانم كه ساكن فرمانیه است از مدیریت شهری این است كه بلاتكلیفی كه در شهر هست از بین برود: «بیشترین مشكل شهر بلاتكلیفی و بینظمی است. در طول یكسال چند بار در یك خیابان چاله درست میكنند بعد اولی و دومی را پر میكنند و كار رها میشود؛ این یعنی بلاتكلیفی. كاری را انجام ندهند اما اگر انجام دادند آن را تمام كنند. متاسفانه مشكل بیخانمانها در تهران جدی است بعد هم آلودگی هوا. خانه خواهرم دربند است وقتی از آن بالا تهران را می بینیم یكهاله سیاهی دور شهر را گرفته است كه بر روی اعصاب و روان مردم تاثیر میگذارد.» او اگر چه تمایل زیادی به شركت در انتخابات ندارد اما میگوید كه باید رزومه مفصلی از شركتكنندگان باشد تا بتوان برای آن تصمیمگیری كرد نه اینكه یك عده ورزشكار و هنرمند باشند كه مردم عامی فقط به واسطه اسمشان به آنها رأی بدهند. فقط هم تحصیلات شرط نیست باید كارنامه موفقی داشته باشند وگرنه این همه مهندس به شورا رفتند چه كردند؟» احمدرضای ٣٨ ساله هم كه ساكن خیابان بوكان است و در تجریش بوتیك دارد، معتقد است كه نباید مسائل در شورا و یا هر جای دیگر به راحتی ماستمالی شود: «چندسال قبل در خیابان جمهوری آتشسوزی شد و چند خانم هم فوت كردند حالا هم پلاسكو در شورا، اما همه دعوا كردند و كلی حرف زدند اما مقصری پیدا نشد و كسی تنبیه نشد در نهایت هم عكس شهدای آتشنشان را جلوی پلاسكو زدند و ساختمان هنوز نیمهكاره است: «حداقل كار این بود كه پاساژهای فرسوده اطراف را که كم هم نیستند پلمپ كنند اما این كار را هم نكردند.»
غرب تهران از صادقیه تا شهر زیبا و پونك
راه مردم در هم گره میخورد از بس كه پیادهروها شلوغ است. چشم در چشم از هم میگذرند. علی كه ساكن همین منطقه (آریاشهر) است نخستین حرفی كه میزند درباره ورزشكاران و هنرمندان شورا است: «رأی می دهم اما به بازیگر و ورزشكار نه. در لیست هم كه باشند حذفشان میكنم.» انتظار او این است كه شورا برای برخورد با ساختمانهای ناایمن ورود جدی داشته باشد: «گاهی پارتی بازی نمیگذارد كارها پیش برود. شورا الان بیشتر هماهنگ با شهرداری است اگر هم انتقادی میشود فقط ظاهری است چون شورا قدرتی ندارد كه به شهرداری یا بنیاد مستضعفان امر كند. درمورد واگذاری املاك هم باز شورا نمیتوانست كاری كند. شاید هم از قبل میدانستند اما نخواستند كاری كنند.» فرزانه اما حرف دیگری دارد: «چرا وقتی یك ساختمان تخلف میكند جلوی آن را بلوك می گذارند اما برای پلاسكو زورشان كم است؟»هادی، اعتماد بیشتری به زنانی كه وارد عرصه شورا میشوند دارد: «زنان نفوذ ناپذیرترند شاید در كسب قدرت طمع بیشتری دارند اما از نظر مالی اینطور نیستند.» محمود آقا ساكن شهر زیباست با فوق لیسانس در یك مغازه ابزار فروشی كار میكند: «تا این حد میدانم كه شورا وظیفهاش درباره شهرسازی و نظارت بر شهرداری است. به نظرم در حوزه شهرسازی تهران بهتر شده است اما هنوز ترافیك دارد و آلودگی هوا.» او در انتخابات شركت میكند اما به آدمهای سیاسی، ورزشكاران و هنرمندان رأی نمیدهد: «عضو شورا نباید پشت میز نشین باشد وگرنه از مشكلات مردم آگاه نیست.» واگذاری املاك نجومی و پلاسكو مواردی است كه به اعتقاد محمود آقا شورا باید نظارت ویژهای در وقوع آن میكرد: «شهرداری تحت اختیار شوراست بههرحال شورا باید مشخص میكرد كه آیا این مسأله بوده یا نه. اگر ملكی به ناحق واگذار شده مقصرین باید در دادگاه حاضر شوند و جواب دهند. ما هم باید بدانیم چه شده. در مورد پلاسكو هم شهرداری نباید به تذكر و اخطار اكتفا میكرد باید در حفاظت از جان و مال مردم اجبار در كار باشد.» او میگوید: «اعضای شورای بعدی هم باید مشكلات این شورا را پیدا و رفع كنند تا مسائل در آینده تكرار نشود.»
معصومه ساكن جنتآباد اما حرفهای واضحتری در این باره دارد: «در انتخابات قبلی شركت نكردم اما حالا فهمیدم كه شركت نكردن ما باعث شد چه بر سر شهر بیاید بنابراین شركت میكنم و به كسی كه تحصیلاتش مرتبط با شهرسازی است، رأی میدهم.» به اعتقاد او توقع این است كه عضو شورا به مسائل شهر آگاه باشد. خیلی از كسانی كه وارد شورا میشوند، دنبال پول و رابطه با شهرداریاند: «برای من سوال است كه چرا آدمی مانند قالیباف شهردار باشد كه این همه مشكل ایجاد كرده. متاسفم كه ورزشكاران و هنرمندان در شورای ما هستند.» معصومه فكر میكند كه جسارت مردها در افشاگریها زیادتر است: «ضمن اینكه همان خانمی هم كه دوره قبل به لیست اصلاحطلبان خیانت كرد، یك خانم بود؛ بنابراین جنسیت مهم نیست، باید آدم درستی باشد.» او هم انتظار دارد كه اعضای شورا در برابر جریاناتی مثل پلاسكو و واگذاری املاك سكوت نكنند: «شاید میدانستند و سكوت كردند. در مورد پلاسكو هم شورا باید شهردار را استیضاح كند و در اینباره مجلس هم كوتاهی كرد به هر حال باید تكلیف این موضوع برای مردم روشن میشد.»
الناز كه ساكن پونك است هم اعتقاد دارد كه شوراییها باید به قولهایشان عمل كنند: «ترافیك هنوز هم حل نشده هیچ مدیریتی در برنامههای شورا نیست كه این بیبرنامگی یا ناشی از فشار بالادستیهاست یا بیكفایتی. اعضا باید با شهر ارتباط داشته باشند اما هر كه با ورزش خداحافظی میكند، به شورا سلام میدهد. البته شاید به لحاظ بصری شهر بهتر شده اما درمجموع شورا ضعیف عمل كرده كه خیلی از مشكلات حلنشده باقی مانده.» او میگوید كه چمران باید در مورد املاك نجومی شهردار را تحت فشار قرار میداد تا گزارش دقیقی بدهد: «قالیباف به شورا آمد، حرف زد و رفت؛ اما معلوم نشد چه شد مثل حقوقهای نجومی. حالا كسانی كه انتخاب میشوند باید از همان اول پیگیر باشند در مورد پلاسكو هم حرف نزنم بهتر است چون همه قولهایشان بینتیجه ماند مثل خیلی را موضوعاتی كه در شورا مطرح شد و رها شد.» الناز درباره عملكرد زنان شورا هم انتقاد دارد: «اسماً هستند اما رسما در حاشیهاند؛ باید به جوانها فرصت داد تا در شورا خودی نشان دهند اما اینطور نیست و رئیس شورا همیشه یكی است.»
شرق تهران؛ از سیدخندان تا گلبرگ
صدای موزیك زیاد است؛ آنقدری كه باید چشمهایت را ببندی تا حرفهایش را بشنوی: «اگر شورا داشتیم حالا وضعیت این نبود كه یك پل هوایی اینجا بسازند كه نشود از آن استفاده كرد، پلههای برقی آن هم كه هیچوقت كار نمیكند. اگر شورایی بود شب عید یك وجب اینجا برای هفته ٦٠٠هزار تومان به دستفروشها فروخته نمیشد، مگر اینجا مركز خرید ندارد، مگر ما مالیات نمیدهیم اما بیایید ببینید شب عید نمیشود، جای سوزن انداختن در اینجا نیست.» هومن كه ساكن خیابان گلبرگ است، میگوید كه پلاسكو نماد بیمسئولیتی بود: «فرقی ندارد كه زن یا مرد باشد اگر وجدان نباشد، مشكل حل نمیشود؛ البته خیلی جاهای دنیا زنها بهتر كار میكنند.» پرهام هم كه از اهالی سیدخندان است، همه چیز را به نبود مدیریت ربط میدهد: «شورا بر نمای ساختمانها نظارت دارد؛ اما نتوانسته این كار را خوب به انجام برساند چون مدیریت ندارند. این همه پروژه نیمهتمام در شهر هست كه شورا در مورد آن بی تفاوت است، میتوانستند در مورد واگذاریها دخالت كنند اما هیچ خبری نشد. شورای بعدی باید ضابطه را جایگزین رابطه كند، از ورود ورزشكاران و هنرمندان در آن جلوگیری شود و اعضا جز تحصیلات مرتبط كارنامه موفقی هم داشته باشند.»
«شركتكردن در انتخابات شورا فایدهای هم دارد؟» پونه این را میگوید و بعد راهش را كج میكند اما دوباره سر بر میگرداند: «اصلا من نمیدانم در این شورا چه میكنند كه هر چهار سال یكبار رأی میگیرند؟» آقا مظفر هم نگاه مثبتی ندارد: «چهار سال قبل شركت كردم اما هر روز بیشتر میفهمم كه كسی به فكر شهر و مردم شهر نیست. یكی از وظایف شورا این است كه به شهر رسیدگی كند؛ حالا این رسیدگی كجاست؟ من نمیدانم.» سعیده و مهناز هم دودوست، دانشجوی تربیت بدنیاند و البته رأی اولیاند: «حتی اگر بازیگر محبوبم هم كاندیدا شود، به خاطر این محبوبیت به او رأی نمیدهم.» سعیده میگوید: «شورا باید امكانات بهتری برای آتشنشانانها در نظر میگرفت كه شاهد پلاسكو نباشیم؛ ضمن اینكه لازم نبود حتما ٢٤ ساعته ماجرا از تلویزیون پخش شود همین كه به مردم اطلاعات میدادند، كافی بود.» مهناز هم معتقد است كه پیگیری بازماندههای پلاسكو خیلی بوده است: «رأی میدهم اما باید بدانم فرد كاندیداشده چقدر در پست قبلی خود موفق عمل كرده است.»
سپیده هم كه دانشجوی فوقلیسانس جهانگردی است، اطلاعات محدودی در اینباره دارد: «هیچ فكری پشت كارهای مدیریت شهری نیست و معلوم است كه شورا هم نظارت نمیكند؛ مثلا در محله ما پیادهراه را سنگفرش كردهاند اما چون سطح آن صاف نیست، راه رفتن روی آن سخت است برای همین مردم از خیابان رد میشوند. نرخ كرایه اتوبوسها بالاست و برای یك مسیر كوتاه با كرایه تاكسی برابری میكند شورا نباید از شهرداری سوال كند كه آیا این در جهت فرهنگسازی استفاده از حملونقل عمومی است، آن هم با این اتوبوسهای فرسوده.» او میگوید: « انتظارم این است كه از فجایعی مانند پلاسكو یا واگذاری املاك قبل از وقوع پیشگیری كنند.»
جنوب تهران، از خیابان شوش تا اعدام
كمی به دروازهغار جدید كه از ماههای قبل در حال ساخت است مانده. خیابان قفل ماشین است. احمد آقا كه قبلا ساكن اینجا بوده اما حالا به هوای مغازهاش در اینجا گز میكند: «وظیفه شورا این است كه این وضعیت را پیشبینی كند تا از وقوع آن جلوگیری كند. از وقتی این خیابان را بستهاند برای رفتن به اعدام حتما باید دنیا را دور بزنی؛ اما مشكل این محل اعتیاد است. كوچههای اینجا پر است از معتاد كه هر روز یك كوچه و خیابان را پاتوق خود میكنند. یك روز شهرداری آنها را از این كوچه جمع میكند، فردا میروند كوچه حمامی، از كوچه حمامی هم دوباره كوچ داده میشوند به همین جا.» كوچه حمامی پر است از جمعیت مردانی با پیكنیك و ابزار اعتیاد نشسته یا در چرت سر ظهرند. فرانك كه از ساكنان این محل است هم از ناامنی روزانه و شبانه میگوید: «به این وضعیت رسیدگی كنند. الان بهتر از سالهای قبل است اما هنوز هم وضعیت ادامه دارد ما جرأت نمیكنیم در كوچههای محلمان راه برویم. در كل فكر میكنم شورا باید برنامهای ویژهای برای اینجا به شهرداری بدهد.» آقا مسعود هم معتقد است كه مثل پلاسكو در بازار و محدوده جنوب تهران زیاد است: «شورای بعدی باید تكلیف ساختمانهای فرسوده را روشن كند، هر چه جرم است در لایه زیرین این مناطق پنهان است. مدیریت شهری یكسری محلهها را خیلی خوب رسیدگی میكند اما به اینجا كه میرسند هیچی.» «عباس جدیدی بالای سر مردگان عكس میگیرد اما آیا توانسته مشكلات شهر را خوب رصد كند؟» قاسم آقا این را میگوید و بعد برگههایش را از روی میز جمع میكند: «رانت در شورا بیداد میكند حتی در شورای محله هم همینطور است؛ اما به نظرم باز اگر زنها باشند، رانت و پارتیبازی كمتر میشود.» به اعتقاد او برخورد شورا در مورد پلاسكو یا املاك نجومی جدی نبوده است: «شورا باید قدرت پلمپ ساختمانهای ناایمن را داشته باشد و بتواند مقصریابی كند اما تا به حال كه این اتفاق نیفتاده است.» حال و هوای تهران قبل از انتخابات در خیابانها سرد است؛ انگار آنقدری كه تنور گمانهزنی و قول و قرار كاندیداهای انتخابات شوراها، سیاسیون، رسانهها و شبكههای اجتماعی داغ است، مردم خیابان هنوز گرم نشدهاند، یا دلمشغولی آنها چیز دیگری است یا اصلا از وظایف و نحوه عملكرد نهاد شورا اطلاعی ندارند.
نظر شما