سلامت نیوز: -*نجمه واحدی: در اولین مناظره انتخاباتی دوره دوازدهم ریاستجمهوری که نهم اردیبهشت انجام شد، تنها سوالی که مشخصا به مساله زنان پرداخت و البته در بخش دوم مناظره پرسیده شد که تنها پاسخ یک کاندیدا را در پی داشت و بحث و گفتوگویی درباره آن بین دیگر کاندیداها اتفاق نمیفتاد، این سوال بود:«مهمترین برنامه دولت شما در ایجاد تعادل بین اشتغال بانوان و صیانت از نقش آنها در خانواده چیست؟»
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه جهان صنعت نوشت: در نگاه اول به نظر میرسید طراحان سوال به «اشتغال زنان» پرداختهاند؛ خصوصا با شکاف جنسیتی عمیقی که در موضوع اشتغال بین زنان و مردان وجود دارد. آن هم با توجه به آمار تکاندهنده اشتغال زنان در کشور که فاصله بسیار زیادی با میزان اشتغال مردان دارد. بهطوری که آمار نشان میدهد (با وجود افزایش نسبی اشتغال زنان در چهار سال اخیر) اما آمار اشتغال زنان از سال 84 تا 94، از سه میلیون و 900 هزار زن شاغل، به سه میلیون و 400 هزار نفر کاهش یافته و این در حالی است که در این مدت جمعیت زنان در سن فعالیت از 28 میلیون نفر به 32 میلیون نفر افزایش داشته است؛ این به این معناست که نرخ 17 درصدی مشارکت اقتصادی زنان در سال 84، تا سال 94 به 13 درصد کاهش یافته است، در حالی که نرخ بیکاری مردان از سال 84 از 10درصد به 9درصد در سال 94 کاهش داشته است(مرکز آمار ایران).
اما دغدغه این سوال و انگیزه طراحان، «ایجاد اشتغال» برای زنان نبود؛ اگر دقت کنیم متوجه میشویم که سوال چیز دیگری است: سوال راجع به «ایجاد تعادل» است، نه ایجاد اشتغال! و نگرانی طراحان سوال، نرخ پایین اشتغال زنان نیست، بلکه موضوع سوال، ایجاد تعادلی است بین همین اشتغال با نرخ پایین، با آنچه وظایف سنتی زنان در خانه است.
مردان رییسجمهور و صیانت از نقش زنان در خانواده از بعد از انقلاب صنعتی که زنان وارد بازار کار شدند، با همه نابرابری دستمزد بین زنان و مردان و با همه شرایط سختتری که با توجه به بستر اجتماعی مردانه در انتظارشان بود اما زنان متوجه شدند که برخلاف خانهای که از سحرگاه تا نیمه شب در آن میپزند و میشویند و تمیز میکنند و کار میکنند اما هیچ خبری از دستمزد نیست، میتوان بیرون از خانه کار کرد و در ازایش دستمزد گرفت! زنان متوجه شدند که مردان نام آن کاری که بیرون از منزل میکنند و در ازایش پول میگیرند و ساعت کار دارد و روز تعطیل و بیمه و مرخصی و بازنشستگی را گذاشتهاند «شغل»؛ ولی نام همه آن کارهای سخت و تکراری و تمام نشدنی اما بیمزدی که زنان در خانه انجام میدهند را «شغل» نمیگذارند! دنیای مردانه میخواست مردان را متعلق به عرصه عمومی جامعه و البته مستحق پول و منزلت اجتماعی و قدرت و نفوذ سیاسی بداند اما در کنار آن محیط اصلی و فضای مناسب برای زنان را همان خانه، با خانهداری و نقش مادری و همسری قلمداد کند که البته نه دستمزدی به آن تعلق میگرفت، نه «زن خانهدار» بودن هیچ منزلت اجتماعی داشت و نه بدون این ثروت و منزلت، قدرت و نفوذ سیاسی به زنان میرسید. بنابراین زنان دیگر به خانهها بازنگشتند و «زن شاغل» بودن را به زن خانهدار بودن ترجیح دادند! اما خانواده چه شد و چه سرانجامی در انتظار کار خانگی بود؟ آیا حالا که زنان دوشادوش مردان به اشتغال و ایفای نقش اقتصادی بهطور مستقیم (و نه مانند کار خانگی غیرمستقیم) پرداختند، مردان هم در انجام کار خانگی و ایفای نقش در خانواده همگام زنان شدند؟ اگر جواب به این سوال مثبت بود، احتمالا شاهد طرح آن سوال بالا در مناظره انتخاباتی نمیشدیم و طراحان سوال در ستاد نظارت بر انتخابات، دست به دامن رییسجمهور برای ارائه برنامهای با هدف ایجاد تعادل بین اشتغال و کار خانگی زنان نمیشدند!
زنان خانهنشین و مردان قهرمان و جامعه با نشاط
به نظر میرسد اشتغال زنان، هم برای این جامعه که به کار بیمزد زنان در خانه عادت کرده است و هم برای دولت که طرح «کاهش ساعات کاری زنان شاغل با شرایط خاص» را برای اجرا به ارگانها ابلاغ میکند، نه جزو حقوق شهروندی زنان، بلکه مانعی جدی و تعارضی مهم با نقش سنتی زنان که همان همسر- مادر- زن خانهدار است، محسوب میشود تا جایی که نگران از این تعارض، سوالی طرح میکنند و از کاندیداها میپرسند برنامهشان برای ایجاد تعادل بین اشتغال زنان و ایفای همان نقشهای سنتی چیست؟ مردان خود را کاملا از این معادله کنار کشیدهاند! مردی که کودک زیر شش سال دارد هیچ فرقی با دیگران ندارد و نباید دغدغه خاصی داشته باشد اما دولتمردان همسر این مرد را «زن شاغل دارای شرایط خاص» محسوب میکنند و به او لطف میکنند تا چند ساعت زودتر به خانه برگردد و به فرزندپروریاش برسد. به همین ترتیب دیگر مردان جامعه هم گویی هیچ مسوولیتی در قبال نقششان در خانه و خانواده ندارند؛ آنها موظف نیستند بین «اشتغال» و نقششان در خانواده تعادلی برقرار کنند چون کار خانگی، کاری طاقت فرسا و تکراری و البته بیمزد است که قانون نانوشتهای انجام آن را روی پیشانی قشر آسیبپذیر و جنس دوم جامعه یعنی زنان نوشته و مشاغل درآمدزا، با بیمه و مزایا و ساعت کار و روز تعطیل و مرخصی و بازنشستگی سهم مردان است. همینطور نقش پدری هم گویا چندان اهمیتی ندارد که مردان بین اشتغال و این نقش تعادلی برقرار کنند یا اگر مثل زنان، خودشان بلد نیستند چنین کنند (!)، ما از رییسجمهور آینده بخواهیم که برای این امر مهم برنامهریزی کند!
جامعه نمیخواهد بپذیرد که کار خانگی زنان شاغل بهطور متوسط، در هفته 50 ساعت وقت از آنان میگیرد (این ساعات برای زنان خانهدار تا 91 ساعت میرسد) و این در حالی است که ساعت کار کارکنان دولت 44 ساعت در هفته با احتساب یک روز تعطیلی با مزد است. جامعه انگار باور نمیکند کار خانگی زنان سهمی 39 درصدی در تولید ناخالص ملی دارد و همه اینها در حالی است که زنان با صرف وقت و سلامتیشان در ازای انجام این نقش «در خانواده» کمترین مزدی در مقابل آن نمیگیرند و البته که «خانهداری» منزلت اجتماعی بالا، یا قدرت و نفوذ اجتماعی یا سیاسی به زنان نمیدهد. بهتر آن نیست که به جای پروردن این خیال خام که زنان از اشتغال خود کم کنند و بین اشتغال و نقششان در خانواده تعادل برقرار کنند، برای افزایش توان اقتصادی زنان و «ایجاد اشتغال» بیشتر آنان تلاش شود و مردان هم بعد از قرنها کار خانگی رایگان زنان، بالاخره این وام بزرگ را به زنان پس بدهند و سهم خود را در انجام نقش خود در خانواده ایفا کنند؟ بهتر نیست سوال مناظره بعدی از کاندیداهای ریاستجمهوری این باشد که برای کاهش شکاف و تبعیض جنسیتی بین زنان و مردان و ساختن جامعهای برابر و سالم چه برنامهای دارند؟
* دانشآموخته جامعهشناسی و فعال حقوق زنان
«مهمترین برنامه دولت شما در ایجاد تعادل بین اشتغال بانوان و صیانت از نقش آنها در خانواده چیست؟»
نظر شما