آمنه بهرامی‌نوا، معروف‌ترین قربانی اسیدپاشی ایران، که مجازات قصاص متهم پرونده را بخشیده‌ است به خاطر بی‌توجهی‌های نهاد ریاست‌جمهوری به وضعیتش گلایه کرد.

نامه گلایه‌آمیز آمنه، معروف‌ترین قربانی اسیدپاشی، به رئیس‌جمهور

سلامت نیوز: آمنه بهرامی‌نوا، معروف‌ترین قربانی اسیدپاشی ایران، که مجازات قصاص متهم پرونده را بخشیده‌ است به خاطر بی‌توجهی‌های نهاد ریاست‌جمهوری به وضعیتش گلایه کرد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شرق، آمنه که سال ٨٣ قربانی اسیدپاشی هولناکی شد بینایی دو چشمش را از دست داده و صدمات جسمی و روانی شدیدی دیده ‌است و همچنان در حال درمان است. او با انتشار نامه‌ای مدعی شد بارها برای دریافت کمک اقدام کرده اما به نتیجه نرسیده ‌است و روزهای سختی را می‌گذراند.
در این نامه که در اختیار روزنامه «شرق»  قرار گرفته‌، آمده ‌است.  حدود پنج سال است که دچار مشکل مالی شدید شده‌ام و خیلی سعی کرده‌ام که تقاضای کمک از دفتر ریاست‌جمهوری نکنم، قبلا با فروش کتاب‌هایم و مصاحبه‌هایم هزینه‌های زندگی و درمانم را می‌پرداختم اما متأسفانه فروش آنها بسیار تقلیل یافته و به سطح ناچیز رسیده است.
بعد از آن توانستم با یک شرکت آلمانی قرارداد ساخت فیلم براساس زندگی‌نامه‌ام را ببندم که با ساخت فیلم لانتوری که کپی کاملی از اتوبیوگرافی‌ام بود (برگرفته از کتاب چشم در برابر چشم نوشته آمنه بهرامی‌نوا که به پنج زبان زنده دنیا به چاپ رسیده است) و فیلم لانتوری موجب فسخ قرارداد من با شرکت آلمانی شد. بعد آن به دادگاه رسانه شکایت کردم. شکایت را رد کردند، هر تلاشی کردم موفق به کسب درآمد و پول برای پرداخت هزینه زندگی و عمل‌های جراحی‌ام نشدم و همان‌طور که در جریان هستید در پرونده قضائی اسیدپاشی هم من مجرم پرونده یعنی مجید موحدی را به شرط پرداخت دیه کامل بخشیدم اما متأسفانه با آنکه وی شاکی خصوصی داشت و دیه من ‌را نپرداخته بود، حکم آزادی او صادر شد و تا امروز من درگیر شکایت و احقاق حقم و دریافت دیه‌ام هستم و متأسفانه در این مورد نیز تاکنون به نتیجه‌ای نرسیده‌ام.  آمنه که به دلیل اسیدپاشی تا پایان عمرش همچنان باید در حال درمان باشد، در ادامه نامه‌اش آورده: بدشانسی‌های من چاره‌ای برای من نگذاشت جز اینکه به دفتر شما رجوع کنم و از دفتر شما تقاضای کمک مالی کنم، اما وقتی به دفتر شما رجوع کردم، ریاست کل دیدارهای مردمی شما در جواب درخواست من پاسخ دادند: معروف‌تر و مشهورتر از شما می‌آیند اینجا و ما آنها را محل نمی‌گذاریم، چه برسد به شما. از آنها پرسیدم آیا من یک ایرانی نیستم؟ امروز دچار مشکل شده‌ام و نیازمند کمک ریاست‌جمهوری هستم. بدشانسی آورده‌ام که به دفتر شما مراجعه کرده‌ام و اگر نیازمند نبودم هرگز این کار را نمی‌کردم.  ۳۸ساله شده‌ام و کم‌کم پا به میان‌سالی می‌گذارم و جراحی‌های بسیار سختی پیش‌رو دارم و می‌ترسم با بالارفتن سن دیگر توان جراحی نداشته باشم یا اینکه شرایطم از نظر درمانی وخیم‌تر شود. از ریاست کل دیدارهای مردمی شما پرسیدم اگر امروز که من نیازمند کمک هستم به من کمک نکنید پس کی می‌خواهید این کار را انجام دهید. به‌عنوان یک ایرانی کدام‌یک از ما بهای بیشتری برای مملکت‌مان پرداخت کرده‌ایم؟ من یا شما؟ اگر شهید باشد که ما در شلمچه داده‌ایم! اگر انرژی اتمی باشد که پدرم ازکارافتاده انرژی اتمی پارچین است و به دلیل پایین‌بودن سطح فرهنگ اجتماع، چهره‌ام سوزانده و نابینا شده و من نیز چون پدرم ازکارافتاده شده‌ام. بر اثر مشکلات زندگی که داشته‌ایم برادرم افسردگی شدید گرفت و به علت عدم رسیدگی بهزیستی، او خودش را از طبقه بیستم به پایین پرت کرد و فوت کرد. حال بگویید من بیشتر بهای این اجتماع را پرداخت کرده‌ام یا شما؟ مگر غیر این است که من هم یک ایرانی‌ام؟ آیا من از آب، خاک و نفت و منابع طبیعی این سرزمین سهمی به‌عنوان یک ایرانی ندارم؟ چطور وقتی به مردم نیاز دارید آنها را دعوت به همکاری و همیاری و کمک می‌نمایید ولی وقتی جزئی از این اجتماع آسیب می‌بیند، او را تحقیر می‌کنید؟ و بزرگی خود را به رخ او می‌کشید؟  دفتر شما به‌قدری بد با من رفتار کرده که من عطای دیدار با شما را به لقای شما بخشیدم. ‌ای کاش از حضرت علی(ع) بیاموزید: «با مردم همان‌گونه رفتار کن که دوست‌ داری با تو رفتار شود».  اولین‌بار نامه‌ام را به دست آقای خاتمی داده‌ام تا به دست شما برساند، چهار سال پیش.
بار دوم نامه‌ام را به در منزل شما رساندم اردیبهشت ۹۶.
بار سوم دادستان کل امنیتی و سیاسی ایران، پیوستی به تأیید درخواست کمک من زدند و برای دفتر آقای جهانگیری فرستادیم، اما به من گفتند به شما بسیار کمک شده است و دیگر در توان ریاست‌جمهوری نیست به شما کمک کند.
آیا شما می‌دانید کل کمک‌های ریاست‌جمهوری به من در ١٢ سال گذشته با تعویض سه رئیس‌جمهور،  ١٠٥ میلیون تومان بوده است؟ نه بیشتر؟
می‌خواستم دردم را به شما بگویم تا حداقل مرهمی بر روی دل شکسته‌ام باشد.
با احترام
آمنه بهرامی‌نوا
خرداد ۹۶

 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha