پنجشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۶ - ۰۸:۴۹

۳ روز پس از اعلام نظریه پزشکی قانونی درخصوص علت مرگ ناپدری خواننده مشهور، یکی از پسران مقتول به دادسرای جنایی تهران رفت و برای متهم درخواست قصاص کرد.

درخواست قصاص برای رپر معروف

سلامت نیوز:۳ روز پس از اعلام نظریه پزشکی قانونی درخصوص علت مرگ ناپدری خواننده مشهور، یکی از پسران مقتول به دادسرای جنایی تهران رفت و برای متهم درخواست قصاص کرد.

به گزارش سلامت نیوز، همشهری نوشت: صبح دیروز خواننده مشهور كه متهم به قتل عمد پدرخوانده‌اش است، از زندان رجایی شهر به شعبه سوم دادسرای جنایی تهران منتقل شد تا شاهد شكایت یكی از اعضای خانواده مقتول باشد. او این‌بار لباس زندان به تن داشت و علاوه بر او سهیل یكی از پسرهای مقتول هم در‌دادسرا حضور یافت. با دستور قاضی سیدسجاد منافی آذر فرزند مقتول درخواست خود را درخصوص این پرونده اعلام كرد. او كه سهیل نام دارد در جلسه قبلی گفته بود پس از اعلام نظریه پزشكی قانونی درخصوص مرگ پدرش، درخواست خود را بازگو می‌كند. پسر جوان دیروز به قاضی جنایی گفت:

من درخواست قصاص حمید را دارم و علاوه بر این از مادر حمید هم به‌خاطر همكاری در جرم شكایت دارم. او ادامه داد: روز حادثه مادر حمید، پدر مرا نگه داشته و پسرش او را كتك زده است و او هم مقصر است. پس از اظهارات سهیل، حمید در دفاع از خودش گفت: نظریه پزشكی قانونی مرا شوكه كرد. اعلام شده كه پدرخوانده‌ام با ضربه جسم سخت به سرش به قتل رسیده اما من ضربه‌ای به سر او نزدم. من 2 ضربه به او زدم آن هم با كف دستم نه مشت. یكی بالای ابرویش زدم و دیگری به‌گونه‌اش. حاج آقا (مقتول) تا یك ساعت بعد از درگیری حالش خوب بود.

حتی از همسایه‌ها شنیدیم كه برای خواندن نماز از جایش بلند شده و وضو گرفته. شاید در آن زمان سرش به جایی خورده باشد.من او را مانند پدر دوست داشتم و بیشتر دوستانم اصلا نمی‌دانستند كه او ناپدری‌ام است. رابطه من و حاج آقا خیلی خوب و صمیمی بود و حتی چند روز قبل از حادثه من برایش جشن تولد گرفته بودم و این یعنی من با او هیچ مشكلی نداشتم. روز حادثه و پس از درگیری ما، اورژانس آمد كه گفتند حال او خوب است اما به اصرار دیگران به بیمارستان و پس از آن به كما رفت.

وی گفت: پدرخوانده‌ام آن روز با یكی از دوستانش تنها بوده و ممكن است سرش به جایی خورده و این احتمال وجود دارد كه دوستش به او پیشنهاد داده كه به دروغ بگوید حمید او را زده است چون دوست او رابطه خوبی با من نداشت. دوست او به ناپدری‌ام بدهكار بود و همه جا گفته كه ضربه‌هایی كه من زده‌ام باعث آسیب به فك و دهان ناپدری‌ام شده. حمید ادامه داد: آن روز من عصبانیتم را روی وسایل خانه خالی كردم اما با چیزی به سر او ضربه نزدم.

در آن لحظه مادرم بین ما واسطه شده و فاصله من و ناپدری‌ام طوری بود كه نمی‌شد ضربه‌ای محكم به او زد. حتی ناپدری‌ام وقتی به بیمارستان رفته به ماموركلانتری گفته كه من با دست به او زدم نه با مشت یا جسم سخت. من به‌نظریه پزشكی قانونی اعتراض دارم. در ادامه جلسه مادر حمید نیز گفت: من به‌عنوان شاهد ماجرا می‌گویم كه پسرم هیچ ضربه‌ای با جسم سخت به شوهرم نزد. من قد بلندم و تقریبا هم قد پسرم هستم و طوری جلوی شوهرم ایستاده بودم كه مانع دعوای آنها باشم و اصلا به یاد ندارم كه چیزی به شوهرم خورده باشد.پس از پایان جلسه، بازپرس جنایی دستور انتقال حمید از زندان به اداره آگاهی را داد تا صحنه حادثه را بازسازی كند.

سهیل پسر كوچك مقتول، سال‌هاست كه در فنلاند زندگی می‌كند. او پس از این حادثه به ایران آمده و نخستین فرد از خانواده مقتول است كه شكایت خود را در این پرونده مطرح كرده و خواستار قصاص قاتل پدرش شده است. گفت‌وگوی همشهری با او بخوانید.

  • كی از حادثه باخبر شدی؟

همان روز درگیری. دوست پدرم به من زنگ زد و ماجرا را برایم توضیح داد. از همان لحظه دلم به آشوب افتاد شبانه بلیت تهیه كردم و به ایران آمدم. وقتی رسیدم پدرم در اتاق عمل بود. وقتی هم بیرون آمد به كما رفته بود و من موفق نشدم با او صحبت كنم. 3یا 4روز بعد هم گفتند جان باخته است.

  • نظر خواهر و برادرت هم قصاص است؟

من نظر آنها را نمی‌دانم. خواهرم به‌شدت به پدرم وابسته بود و از وقتی از فنلاند به ایران آمده حال مساعدی ندارد. حتی نتوانست در جلسه تحقیق حاضر شود و نظرش را اعلام كند. اما نظر شخصی خودم هم‌اكنون قصاص است چرا كه معتقدم حمید حقایق را نمی‌گوید. هرچند می‌دانم به‌زودی همه‌‌چیز مشخص می‌شود اما درخواستم از حمید و مادرش این است كه واقعیت را بگویند.

  • به نظرت آنها دروغ می‌گویند؟

من فقط می‌خواهم واقعیت را بگویند و می‌دانم كه حقایق به‌زودی آشكار می‌شود. همانطور كه نظریه پزشكی قانونی تا حدودی حقایق را مشخص كرد. حمید حتی عنوان كرده كه احتمالا یكی از دوستان پدرم به‌خاطر بدهی پدرم را كشته اما این موضوع حقیقت ندارد. دوست پدرم خیلی رابطه خوبی با پدرم و ما دارد و این حرف‌ها دروغ است.

  • قبلا حمید را دیده بودی؟

بله. من هر دو سال یك‌بار به ایران می‌آمدم و او را می‌دیدم. حمید و خواهرش در خانه پدرم زندگی می‌كردند و هركدام برای خودشان اتاق داشتند. پدرم خیلی هوای آنها را داشت و رابطه بدی با هم نداشتیم.

  • از شهرتش خبر داشتی؟

بله. می‌دانستم خوانندگی می‌كند و آهنگ‌هایش را هم گوش كرده بودم.

  • پس از واكنش‌ها در فضای مجازی هم خبر داری؟

بله. راستش وقتی با این واكنش‌ها روبه‌رو شدم خیلی ناراحت شدم. اگرچه می‌دانم كه حمید خواننده مشهوری بوده و قطعا هواداران زیادی دارد اما درست نیست كه هوادارانش برای حمایت از او چنین موجی علیه پدرم(مقتول) در اینستاگرام و تلگرام راه بیندازند.‌ ای كاش وقتی این تصاویر و مطالب را منتشر می‌كنند یك لحظه خودشان را جای خانواده مقتول بگذارند.

درست است كه طرفدار حمید هستند اما از ماجرا و زندگی خصوصی او خبری ندارند و با این حال به‌راحتی قضاوت می‌كنند. چند روز پیش عكس زنی با سر و صورتی كبود در اینستاگرام دیدم كه می‌گفتند مادر حمید است و پدر من با كمربند كتكش زده و با چاقو مجروحش كرده و حمید حق داشته كه پدرم را بكشد و یا پدرم حقش مرگ بوده است.

درصورتی‌كه اصلا آن عكس مادر حمید نبود و پدرم چنین شخصیتی نداشت كه بخواهد همسرش را كتك بزند. حالا ممكن است گاهی اختلاف پیش بیاید اما این اختلاف‌ها در زندگی هر فردی است و‌ای كاش مردم كمتر به این ماجرا دامن بزنند و قضاوت بیجا نكنند و همه‌‌چیز را به قانون واگذار كنند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha