وقتی جامعه ای بتواند وفاداری را به عنوان یک اصل اساسی برای یک زیستن سالم، نهادینه کند آن جامعه به سمت تعالی خودش حرکت می کند.اما زمانی که جامعه با وفاداری غریب باشد و نتواند آن را به عنوان یک ویژگی در جامعه جذب کند آنوقت جامعه دچار رکود اخلاقی و ارزشی می شود و در معرض نابودی و انحطاط قرار می گیرد.

ارزش وفاداری در جامعه و خانواده به قلم یک روانشناس

سلامت نیوز_*رحیم ملایی: وقتی جامعه ای بتواند وفاداری را به عنوان یک اصل اساسی برای یک زیستن سالم، نهادینه کند آن جامعه به سمت تعالی خودش حرکت می کند.اما زمانی که جامعه با وفاداری غریب باشد و نتواند آن را به عنوان یک ویژگی در جامعه جذب کند آنوقت جامعه دچار رکود اخلاقی و ارزشی می شود و در معرض نابودی و انحطاط قرار می گیرد.

آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند
بر جای بدکاری چو من یک دم نکوکاری کند
اول به بانگ نای و نی آرد به دل پیغام وی
وان گه به یک پیمانه می با من وفاداری کند

حافظ شیرازی

به گزارش سلامت نیوز، وفاداری کلمه ای غریب و نامانوس در جهان امروز است.اگر از کسی بپرسیم که وفاداری چیست می گوید نمی خواهم در مورد چیزهای قدیمی نظر بدهم.مگر می شود از وفاداری که از واژگانی دست اول در دنیای ماقبل مدرن است حرفی نزد.وفاداری را ما با تعهد یکسان دانسته ایم اما این دو واژه با یکدیگر فاصله دارند.تهعد درست است که به معنای بر عهده گرفتن چیزی است اما این برعهده گرفتن بر اساس قرارداد است نه بر اساس جان و دل.کسی که وفادار است نه تنها عهد و پیمانی را بر عهده می گیرد بلکه با جان و دل آن را حفظ می کند.ما مرز این دو واژه را فراموش کرده ایم.
یکی از ویژگی های متعالی انسان که عامل اصلی رشد یک جامعه می شود، وفاداری است. وفاداری یعنی قول به آن چیزی که می گوییم، مینویسیم و امضا می کنیم است.به عبارت دیگر یعنی برعهد خود ماندن و آن را فراموش نکردن و با جان و دل آن را پذیرفتن است.به گفته حافظ:

از دم صبح ازل تا آخر شام ابد
دوستی و مهر به یک عهد و به یک میثاق بود

وقتی جامعه ای بتواند وفاداری را به عنوان یک اصل اساسی برای یک زیستن سالم، نهادینه کند آن جامعه به سمت تعالی خودش حرکت می کند.اما زمانی که جامعه با وفاداری غریب باشد و نتواند آن را به عنوان یک ویژگی در جامعه جذب کند آنوقت جامعه دچار رکود اخلاقی و ارزشی می شود و در معرض نابودی و انحطاط قرار می گیرد.

وفاداری یک ویژگی کلی در زندگی انسان است و نباید آن را به چیزهای جزئی محدود کرد.برای آنکه بتوانیم وفاداری را بهتر بشناسیم آن را در اقسامی توضیح می دهم:

1-وفاداری نسبت به خود:کسی که به ارزش ها و عقاید خود وفادار بماند می تواند نسبت به چیزهای دیگر هم وفادار باشد اما کسی که ارزش هایش را به چیزهای بیرونی می فروشد از رشد و تعالی باز می ماند و در چاپلوسی و روزمرگی و بی معنایی می پوسد.

2-وفاداری در کار:وقتی شغلی را انتخاب میکنیم یعنی مسئولیت آن را هم قبول کرده ایم و مسئولیت، وفاداری را به همراه می آورد.اگر کسی وفادار جایگاه شغلی خود نباشد انتخاب خود را زیر سوال برده است و کسی که انتخاب خود را زیر سوال ببرد، انسان بودنش ناقص است.

3-وفاداری در خانواده:کسی که از خودش فراتر می رود و از تنهایی بیرون می آید ازدواج می کند و محصول ازدواج فرزندان می باشد.خانواده و رابطه زناشویی بر اساس انتخاب هرکسی شکل می گیرد و انتخاب، مسئولیت را به همراه می آورد و مسئولیت وفاداری را.اگر کسی نتواند نسبت به ارزش های خانواده متعهد بماند و وفاداری اش را بشکند، انسان بودنش ناقص است.

4-وفاداری در دوستی:وقتی شخصی را به عنوان همراز و هم صحبت خود انتخاب می کنیم یعنی به آن شخص اعتماد داریم.اعتماد کردن یعنی آن شخص را وفادار خود دانستن.کسی که حرف ها و رازهای دوستش را افشا می کند وفاداری اش را شکسته است و کسی که وفاداری اش را می شکند قابل اعتماد نیست و کسی که قابل اعتماد نباشد، تنها و منزوی زندگی اش را سپری می کند.

در آخر سعدی بزرگ می سراید:

من بی‌مایه که باشم که خریدار تو باشم
حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم
نه در این عالم دنیا که در آن عالم عقبی
همچنان بر سر آنم که وفادار تو باشم

* کارشناسی ارشد مشاوره

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha