سلامت نیوز:سالهاست صدای کودکی در منطقه «دروازهغار» تهران به تاراج معتادان و کارتنخوابهایی رفته است که در کوچهپسکوچههای این منطقه بیتوته کردهاند؛ معتادانی که زمانی کودکیشان در میان انبوه دردها و معضلات و آسیبهای این منطقه از دست رفت و اکنون آینده کودکان معصوم منطقه «دروازهغار» تهران را نیز همانند ناکجاآباد مسیر سرنوشت خود، به تباهی میکشانند. این روزها حضور مدرسه «صبح رویش» بارقه امیدی بر جان و تن خسته کودکان معصوم کار در این منطقه است.
به گزارش سلامت نیوز، شرق نوشت: مهرماه سال ٩٤ کودکان کار و خیابان و کودکان آسیبدیده اجتماعی در یکی از آفتخیزترین محلههای منطقه ١٢ تهران، وارد مدرسهای شدند که برای آنها راهاندازی شده بود. «صبح رویش»، نخستین مدرسه کودکان کار و دارای مجوز آموزشوپرورش است که کار خود را در مقطع دبستان و در قالب دو مدرسه دخترانه و پسرانه آغاز کرد. درحالحاضر با راهاندازی متوسطه اول پسرانه و یک خانه کودک، بیش از ٤٠٠ دانشآموز دارد که اکثر آنها به دلایل مختلف چندسالی از تحصیل عقب افتادهاند.
شاید در نخستین روزهایی که مدیر و معلمان جوان صبح رویش کارشان را آغاز کردند، کسی تصور نمیکرد در آستانه آغاز سومین سال فعالیت، روانشناسان اجتماعی و متخصصان حوزه آسیب، با بررسیهای چندماهه شیوه آموزشی و تربیتی این مدرسه، آن را بسیار تأثیرگذار در روند زندگی این دانشآموزان و حتی خانوادههایشان ارزیابی کنند. «محمدحسن داوودی»، مدیر مدرسه خیریه صبح رویش، برایم از اردوهای جهادی که با گروه همراهش در خارج از تهران داشته، میگوید؛ کولهباری از تجربهای که این روزها آذوقه مسیر سختی که در پیش دارند، شده است.
ایده اولیه مدرسه «صبح رویش» از کجا آمد؟
ما یک تیم هستیم که سالها فعالیتهای مختلفی در اردوهای جهادی در نقاط مختلف کشور داشتیم. سال ٩٣ پیشنهاد شد که به منطقه دروازهغار بیاییم و در کنار سایر سازمانهای مردمنهاد فعال در این منطقه برای کودکان کار طرحی بدهیم. طرح را به شهرداری تهران دادیم. آن زمان شهرداری از آموزشوپرورش زمینی گرفته بود و تصمیم داشت آن را در اختیار نهادهای مدنی بگذارد تا فعالیت کنند. برنامه تخصصیای که ما ارائه دادیم از سوی شهرداری پذیرفته شد و بلافاصله کارگروههای تخصصی ما شروع به کار کردند. کار تحقیقاتی، علمی و میدانیمان را شروع کردیم. برای اولینبار اردوهایی برگزار کردیم تا بچهها را بهتر بشناسیم. ما با بچههای آسیبدیده در نقاط مختلف ایران کار کرده بودیم، اما با جنس بچههای این منطقه چندان مأنوس نبودیم.
اردویی تشکیل شد و تصور ما این بود که باید میزان خشونت بالایی داشته باشند، اما اردوی بسیار خوبی بود. توانستیم با بچهها دوست شویم و بر اساس همین شناخت هم طرحهای اجرائی را نوشتیم. در بررسیهایمان به این نتیجه رسیدیم که اگر در بحث آسیبهای اجتماعی این منطقه قرار است به نتیجه برسیم باید یک کار بلندمدت آموزشی باشد و نه حرکات احساسی و مرحلهای؛ مثلا غذا بدهیم یا کمپین جمعآوری و اینها راه بیندازیم. درواقع این حمایتها نباید فقط جنبه غذایی و درمانی داشته باشند.
اینها باید باشند، ولی در کنار اینها باید به بچهها آموزش هم بدهیم. شعار ما این است که باید «آموزش بهتر زندگیکردن» بدهیم. ساختار رسمی آموزش کشور را میشناسیم. خوبیها و ضعفهایی دارد. بزرگترین ضعفش این است که خیلی از بچهها برای زندگی آماده نمیشوند و بههمیندلیل ما نمیتوانستیم صرفا یک مدرسه تأسیس کنیم و به بچهها آموزش رسمی بدهیم، چون باز هم به هدفمان نمیرسیدیم. این کار هم مثل همان غذادادن است. قرار بود این افراد برای یک زندگی بهتر آماده شوند و این شد که الگوی آموزشی صبح رویش را طراحی و کارمان را شروع کردیم.
در شروع کار چه تعداد از کودکان را توانستید جذب کنید؟
سال اول بعد از کلی فستیوال و برنامههای مختلف، تعداد ١٤٠ دانشآموز داشتیم، اما همان سال چون بین سال هم پذیرش داشتیم، در نهایت آخر سال ٣٦٠ دانشآموز داشتیم. با توجه به شرایط خاص دانشآموزانمان سعی کردیم ساخت اداری رسمی آموزش کشور را متقاعد کنیم که با تغییرات ما کنار بیایند و مدیران هم با این تغییرات ما کنار آمدند.
چرا بهعنوان یک سازمان مردمنهاد فعالیت خود را ادامه ندادید و مدرسه تأسیس کردید؟
سازمانهای مردمنهاد در این منطقه بسیار فعال هستند. بعضا هم کارهای بسیار مفید و ارزشمند انجام دادهاند، اما ما سعی کردیم مجوز کارمان آموزش باشد و با آموزش زندگی دانشآموزانمان بهبود پیدا کند. سازمانهای مردمنهاد دیگری که در منطقه فعالیت میکنند، آموزش بخشی از خدماتشان است و فعالیتشان متمرکز بر حقوق کودک یا مطالبهگری اجتماعی یا مددکاری اجتماعی و موارد اینچنینی است. البته همه اینها لازم است و در کنار اینکه حمایت غذایی یا بهداشتی دارند، حمایت درسی هم دارند.
برخی از سمنها در همین بخش آموزش قوی عمل کردهاند و برخی ضعیف، اما ما مشخصا به دنبال آموزش همراه با مهارت هستیم. واقعیت تلخی که حتی گفتنش سخت است این است که متأسفانه کودک کار امروز، جوان بزهکار فرداست. اخیرا چند مورد کودکآزاری رسانهای شد که کل مردم را بههم ریخت. برای بسیاری وجود قاتلان بنیتاها، آتناها و ... عجیب است، اما برای ما عادی است، زیرا کودکی آنها را میبینیم. میبینیم پدر یا مادرشان با آنها چه میکنند و در چه شرایط و فضایی بزرگ میشوند.
میبینیم در دوران کودکیشان در معرض چه آسیبهایی هستند و چه اختلالاتی تهدیدشان میکند. این آدم اگر مجرم نشود جای سؤال است! آسیبهای اجتماعی زاییده رفتارهایی است که ما در جامعهمان با این اقشار خاص داریم. این بچهها در کودکی از ما خشونت دریافت میکنند و انتظار داریم در آینده به ما خشونت تحویل ندهند. ما باید این چرخه آسیب را اصلاح کنیم تا جوان بزهکار امروز، پدر کودک آسیب دیده فردا نباشد و این چرخه بازتولید نشود. روش این کار آموزش و مدرسه است.
در مدرسه صبح رویش کودکان کار در ساعاتی به مدرسه میآیند که دقیقا همان ساعات، اوج کارشان در خیابان است. چطور توانستهاید این کودکان را در مدرسه نگه دارید؟
ما از هر ١٠ بچهای که مددکاری داشتیم و فضاهای جذاب برایشان ایجاد کردیم فقط یک نفر را میتوانیم در ساختارمان جذب کنیم و ٩ نفرشان هنوز جذب نشدهاند. حدودا ١٠ هزار کودک کار فقط در تهران داریم که در معرض آسیب هستند. البته چون آمار مشخصی وجود ندارد، این یک تخمین واقعا حداقلی است. اگر کمترین ١٠ هزار نفر باشد، ما فقط ٥٠٠ تا ٦٠٠ نفرشان را تحت پوشش گرفتهایم. ما با ١٠ کودک کار صحبت و روی آنها کار میکنیم و فقط یک نفر را میتوانیم جذب کنیم. البته از مناطق دیگر هم میآیند.
در مناطق دیگر هم قرار است فعالیتهایی را شروع کنیم، چون جنس کودکان در همه مناطق یکسان نیست؛ مثلا در آبک کودکان بازمانده از تحصیل بسیاری داریم و در دروازهغار آسیب اجتماعی بسیار بالاست و اصلا بحث کودک کار مطرح نیست. ما برنامههای مختلفی داریم تا انعطاف خوبی ایجاد کنیم و نهفقط از مسئولان آموزشوپرورش، بلکه از سایر ارگانها هم کمک بگیریم. میخواهیم بچهها بدون اینکه ساعتها در مدرسه باشند بتوانند درس بخوانند و آموزش ببینند. اگر حمایتها را جذب کنیم میتوانیم مدلی که روی آن کار کردهایم را پیاده کنیم و البته میتواند بهعنوان یک مدل بینالمللی مطرح شود.
تأمین منابع مالی مدرسه از کجا انجام میشود؟
صبح رویش مجوز مدرسه غیرانتفاعی را دارد، ولی هیچ پولی از خانوادهها گرفته نمیشود، حتی به اندازهای که مدارس دولتی میگیرند هم از خانوادهها پولی گرفته نشده است. تا الان هیچکسی در صبح رویش هزار تومن برای خدماتی که دریافت میکند پرداخت نکرده است.
این مدرسه کاملا خیریهای است و به کمک خیرین اداره میشود. بعضی از خیرین نهادهایی بودند که در سرفصلهایشان بودجههایی داشتند و از آن نهادها در قالب خدمات مشخصی که ارائه میکنیم، دریافتی داشتیم، اما عمده دریافتی ما کمکهای مردمی است.
نظر شما