دهه‌های ٦٠ و ٥٠ سطح خانواده‌ها به هم خیلی نزدیک بود و شکاف طبقاتی دیده نمی‌شد. خانواده‌ها تماما از طبقه متوسط بودند. شهری که ما هم در آن زندگی می‌کردیم، همگی از طبقه متوسط بودند.

خاطرات خاکستر

سلامت نیوز : معتادان گمنام، تشکیلاتی غیرانتفاعی، بین‌المللی و انجمنی برخاسته از بطن اجتماع است که با هدف بهبودی معتادان در ١٠٨ کشور فعال است.

به گزارش سلامت نیوز، شهروند نوشت: اعضای انجمن معتادان گمنامNA، چگونگی زندگی کردن بدون موادمخدر را از یکدیگر یاد گرفته و از عوارض اعتیاد در زندگی‌شان بهبود می‌یابند. کمک معتادان به یکدیگر برای بهبودی، پایه و اساس NA است. اعضا به‌طور مرتب، گرد هم جمع می‌شوند تا درباره تجربیات‌شان در بهبودی حرف بزنند. اعضای باتجربه‌تر که به راهنما معروفند به‌طور فردی با اعضای جدیدتر کار می‌کنند. هسته اصلی و قلب برنامه NA، ١٢ قدم است. این قدم‌ها مجموعه‌ای از رهنمون‌ها برای دستیابی عملی به بهبودی است. با دنبال کردن این رهنمون‌ها و کار کردن صمیمانه با سایر اعضا، معتادان یاد می‌گیرند که مصرف موادمخدر را قطع کرده و با مسائل روزانه روبه‌رو شوند. انجمن معتادان گمنام، یک سازمان مذهبی است و نماینده مکتب خاصی نیست.

این انجمن، اصول روحانی پایه‌ای نظیر صداقت، روشن‌بینی، ایمان و فروتنی را به معتادان می‌آموزد تا در زندگی روزانه مورد استفاده قرار دهند. نحوه استفاده عملی از اصول روحانی، خاص هر فرد است و توسط خود شخص تعیین می‌شود. بهبودی در NA یک درمان معجزه‌آسا نیست که در یک مقطع زمانی خاص صورت بگیرد، بلکه فرآیندی مداوم و شخصی است که اعضا برای پیوستن به انجمن و طی کردن مراحل بهبودی شخصا تصمیم‌گیری می‌کنند. بدین منظور به پای صحبت دو نفر از اعضای فعال انجمن معتادان گمنام شهرستان ساوه نشسته‌ایم که چندین ‌سال با اعتیاد درگیر بودند و بهترین دوره‌های سنین نوجوانی و جوانی‌شان را با موادمخدر گذراندند و در این مسیر نزدیکان و اعتبار شغلی و حرفه‌شان را از دست دادند. در ادامه در مورد نحوه آشنایی‌شان با موادمخدر و این‌که چرا به سمت مصرف مواد رفتند و همچنین اتفاقاتی که منجر به استیصال آنها و ترک مصرف موادمخدر شد، می‌خوانید.

  در چه سالی و کجا متولد شدی؟
 فرهاد معتاد رها شده، متولد‌ سال ١٣٥٧ و اهل کرمانشاه هستم.


  در چه خانواده‌ای؟ به لحاظ اقتصادی منظورم است.
دهه‌های ٦٠ و ٥٠ سطح خانواده‌ها به هم خیلی نزدیک بود و شکاف طبقاتی دیده نمی‌شد. خانواده‌ها تماما از طبقه متوسط بودند. شهری که ما هم در آن زندگی می‌کردیم، همگی از طبقه متوسط بودند.


  پولدار بودن یا بی‌پولی در اعتیاد موثر است؟ اگر پول داشتی، معتاد نمی‌شدی؟
خیر، پولدار بودن یا بی‌پولی در اعتیاد تأثیری ندارد. کسانی که ما با آنها ارتباط داریم به لحاظ مالی وضع خوبی دارند، همچنین تحصیلکرده‌اند، شرایط شغلی خوبی هم دارند و در سطح خودشان حرفه‌ای‌اند، ولی متاسفانه با اعتیاد درگیر هستند. کسانی را می‌بینیم که روانشناس و روانپزشک هستند و خودشان درخصوص اعتیاد فعالیت می‌کنند، ولی متاسفانه درگیر اعتیاد هم هستند.


  متاهل هستی یا مجرد؟
متاهل هستم.


  قبل از ازدواج اعتیاد پیدا کردی یا بعدش؟
قبل از ازدواج مصرف‌کننده موادمخدر بودم. از دوران دبیرستان از ١٥سالگی شروع به استفاده کردم. تقریبا موادمخدر در دسترس بود، حتی آن زمان همانند اکنون، دسترسی به موادمخدر خیلی راحت بود. البته در آغاز تفننی بود. دوران سربازی هم موادمخدر استفاده می‌کردم، بعد از ازدواج نیز مصرف‌کننده بودم. همسرم از خانواده‌ای بود که با موادمخدر هیچ آشنایی نداشت و فکر می‌کرد من از سر تفنن و نه از روی اجبار موادمخدر مصرف می‌کنم.


  در چه رشته‌ای تحصیل کردی؟
سال ٧٧ دانشگاه نظام قبول شدم، به خاطر اعتیاد نتوانستم در مصاحبه‌ها و گزینش‌ها شرکت کنم، چون مشکل خود را می‌دانستم و کاملا واقف بودم اگر آزمایش خون یا آزمایش‌های مشابه را بدهم، این مسأله مشخص می‌شود، به همین دلیل انصراف دادم و درحال حاضر دیپلم دارم.


  چه شغلی داشتی؟
شغل آزاد داشتم و در بازار کار می‌کردم.


  نخستین‌بار کجا مصرف کردی؟
منزل یکی از بستگانم که همسایه هم بودیم. دقیقا سوم راهنمایی بودم.


  نترسیدی؟ چون بالاخره قطعا قبلش راجع به اعتیاد و بدبختی‌های آن شنیده بودی. نترسیدی تو هم مثل همان‌هایی بشوی که گاهی برنامه‌های تلویزیونی نشان‌شان می‌دهند یا عکس‌هایشان را به‌عنوان مصیبت‌های اعتیاد نشان می‌دهند؟
در آن زمان اطلاعات و آگاهی وجود نداشت و بیشتر تهدیدات بود. مثلا می‌گفتند: «اگر مصرف کنی دچار بیماری می‌شوی و در جوی آب می‌افتی.» متاسفانه در آن دوران سطح آگاهی پایین بود و بیشتر به صورت تهدید و هشدار بود و فکر نمی‌کردم این اتفاق بیفتد.


  خیلی‌ها نخستین بار می‌گویند «تفریحی مصرف می‌کنیم»، اما بعد می‌فهمند که مواد اصلا تفریح‌بردار نیست. برای تو هم همین‌طور بود؟
 بله، کاملا صحیح است. یکی از ویژگی‌های مشترک افرادی که شروع به استفاده از موادمخدر می‌کنند، باور و تصور آنهاست که فکر می‌کنند با بقیه افراد معتاد تفاوت دارند و آنها هیچ‌وقت گرفتار نمی‌شوند و هر زمان که بخواهند مصرف می‌کنند و هر زمان که بخواهند قطع می‌کنند.


  با چه دوزی شروع کردی و کم‌کم دوز مصرفت به کجا رسید؟
در آن دوران بیشتر مواد سنتی بود و مواد جدیدی وجود نداشت. بیشتر تریاک و حشیش و گراس بود، معمولا از این مواد مصرف می‌کردم.


  کی فهمیدی که دیگر اعتیاد پیدا کرده‌ای؟
دوران دبیرستان بودم و امتحانات دیپلم را می‌دادم و برای کنکور دانشگاه خود را آماده می‌کردم. چند روزی مواد مصرف نکردم. احساس کردم مریض شدم .چندین مرتبه حالت تشنج داشتم. به بیمارستان مراجعه کردم و آن‌جا متوجه شدم، اعتیاد پیدا کردم. یعنی  آزمایشاتی انجام دادم و نتیجه آزمایشات نشان داد که من اعتیاد دارم.


  چه موادی را استفاده می‌کردی؟ قبل و بعد از مصرف مواد چه حس‌وحالی داشتی؟
تریاک مصرف می‌کردم. در ابتدای مصرف احساس توانمندی و قدرت می‌کردم و اعتمادبه‌نفسم بالا می‌رفت و هیچ‌گونه ترسی نداشتم. بعدا متوجه شدم برای تمامی کارهای روزمره خود از راه‌رفتن گرفته تا غذا خوردن و خوابیدن، مجبور به استفاده از موادمخدر هستم.


  چند‌ سال طول کشید؟
تقریبا ١٢سال، انواع موادمخدر را استفاده کردم.


  معتادها بین خودشان اصطلاحاتی دارند، مثلا به «مواد مصرفی» نمی‌گویند «مواد». بین خودشان چه می‌گویند؟ «جنس»، «کار»؟ یا مثلا به «تزریق» نمی‌گویند «تزریق»، می‌گویند «تست». یا مثلا از اصطلاح «دراگ» یا امثال اینها استفاده می‌کنند؟ از این اصطلاحات اگر باز هم هست بگو.

با توجه به این‌که ١٢‌سال است پاک هستم، خیلی اطلاع از نوع مواد و اصطلاحاتی که جدیدا رایج‌شده ندارم. همان مواد یا جنس و تست و اصطلاحاتی از این قبیل.


  خودت فکر می‌کنی چرا به سمت اعتیاد رفتی؟ چه کمبودهایی داشتی که استفاده مواد می‌توانست آنها را البته به تصور خودت جبران کند.

یکی از مسائلی که در آن دوران وجود داشت، خانواده‌ها پرجمعیت بودند. فاصله سنی زیادی وجود داشت، فاصله پدر با بچه‌ها خیلی زیاد بود و خانواده‌ها مهارت برخورد با فرزندان را نداشتند. فکر می‌کردم اگر خانواده صمیمی‌تری داشتم و مشکلات عاطفی نبود و موقعیت مالی و اجتماعی خانواده‌ام در سطح بالایی بود، به اعتیاد گرفتار نمی‌شدم. بعدها خانواده‌هایی را دیدم که خیلی صمیمی هستند و والدین توجه زیادی به فرزندانشان دارند، اما آنها هم گرفتار اعتیاد شدند و شدیدا درگیر آن هستند. الان متوجه شدم که من استعداد استفاده موادمخدر را داشتم، اما چون اطلاعات لازم را نداشتم و از عاقبت کارم آگاه نبودم، به اعتیاد گرفتار شدم. اگر آگاهی و اطلاعات کافی بود، قطعا گرفتار نمی‌شدم.


  کی تصمیم گرفتی برگردی؟
از همان ابتدای ازدواج تصمیم به برگشت داشتم. شرایط کاری من به گونه‌ای بود که سفرهای متعدد خارجی داشتم و فوق‌العاده هم باهوش بودم. بازار تهران کار می‌کردم و مجبور بودم به کشورهای دیگر سفر کنم. مشکلی که وجود داشت، مجبور بودم موادمخدر در سفرها با خودم حمل کنم، خیلی سخت بود و آسیب جدی دیدم. بهترین موقعیت شغلی را در سن پایین به‌ دست آورده بودم و از لحاظ مالی فوق‌العاده رشد کرده بودم. خیلی از هم‌سن‌وسالانم در‌گیر گرفتن کارت پایان خدمت بودند و من در آن دوران در بازار تهران کار می‌کردم و فرد موفقی بودم، اما مشکل اعتیادم، کم‌کم در شغلم تأثیر گذاشت.


  چند بار کمپ رفتی؟
یک‌بار.


  از تجربه‌های کمپ بگو، چون بعضی کمپ‌ها گویا اصلا کمپ‌های جالبی برای ترک نیستند؟
قطعا همین‌گونه است. برخی بر این باور هستند که با فرد معتاد ‌باید با خشم و عصبانیت و تنبیه بدنی برخورد کرد، درحالی‌که اگر راهکارهای درستی برای مصایب فرد معتاد ارایه شود و خود فرد مسئول سم‌زدایی کمپ، آموزش لازم را دیده باشد، نتیجه بهتری را شاهد خواهیم بود. روش‌های سنتی بارها استفاده شده و تأثیری نداشته است. خیلی از کسانی که می‌خواستند به ما کمک کنند، توانایی و روش آن را نمی‌دانستند.


  با توجه به این‌که شما چند سالی درگیر مصرف مواد بودی قاعدتا با واکنش‌های منفی از سوی اعضای خانواده، دوستان و اقوام روبه‌رو بودی. عکس‌العمل تو در مقابل این واکنش‌ها چه بود؟ چه افرادی به جز خودت در این مدت صدمه دیدند؟
قطعا افرادی که موادمخدر استفاده می‌کنند، تأثیراتی روی اعضای خانواده خود دارند. خیلی از افراد معتادی که وضع مالی خوب و موقعیت اجتماعی بالایی دارند، تصور می‌کنند تأثیر منفی روی اعضای خانواده‌شان ندارند. در ارتباط با خودم باید بگویم خانواده‌ام قطعا تاوان مصرفم را می‌دادند. روابطم را با دوستان و اقوام محدود کردم. با افرادی که مواد مصرف نمی‌کردند، سعی می‌کردم رابطه نداشته باشم.


  از مشکلات خودت در محیط کار بگو. چه برخوردهایی با شما می‌شد؟ شغلت را از دست هم دادی؟
در سال‌های اولیه مصرف موادمخدر که بیشتر مواد سنتی بود، ماهی دو بار سفر خارجی داشتم، اما با گذشت زمان هر سه ماه یک بار به سفر کاری می‌رفتم. حال و حوصله جمع کردن حساب‌وکتاب بازار را نداشتم و بیشتر فامیل را کنار گذاشتم. شغلم را از دست دادم و بیکار شدم و در کنار آن خانواده‌ام را هم از دست دادم. یکی از ویژگی‌هایی که می‌توان در محیط بازار فرد موفقی بود، سلامت جسمی و کاری است. زمانی که در بازار متوجه شدند من اعتیاد دارم، هیچ جنسی از من نمی‌گرفتند و خیلی‌ها هم حساب‌های مالی‌ام را تسویه نمی‌کردند، درواقع اعتیادم بهانه‌ای شده بود برای عدم‌پرداخت آنها، چراکه فکر می‌کردند در صورت پرداخت، من مجددا مواد تهیه می‌کنم. به لحاظ کاری محدود شدم و کارم کلا تعطیل شد.


  بدنت چطور؟ شکل و شمایل ظاهریت چقدر تغییر کرده بود؟
زمانی که از مواد جدید یعنی هرویین و کریستال (کراک) استفاده می‌کردم، از لحاظ جسمی فوق‌العاده ضعیف و لاغر شدم و دندان‌هایم از بین رفت و بیماری‌های جسمی دیگری هم گرفتم.


  چه وقت‌هایی پشیمانی سراغت می‌آمد؟ در همان زمانی که مصرف می‌کردی منظورم است.
دو‌سال بعد از ازدواجم کاملا از مصرف موادمخدر پشیمان شدم. توانایی‌های زیادی داشتم که نمی‌توانستم از آنها استفاده کنم. موادمخدر فاصله زیادی میان من و خانواده‌ام به وجود آورده بود. پدر و مادرم در شهر دیگری زندگی می‌کردند و به دلیل رفتارهای تند و زننده‌ام رابطه‌شان را با من محدود کرده بودند و تقریبا تنها شده بودم.


  تصمیم به ترک مواد را که کی گرفتی؟ چه اتفاقی باعث شد کار را یکسره کنی؟ آخرین ترک دقیقا چرا اتفاق افتاد؟
چهار ‌سال آخر مصرفم تصمیم جدی گرفتم که استفاده موادمخدر را قطع کنم، ولی متاسفانه این باور برایم شکل گرفته بود که چیزی به اسم پاک بودن و ترک وجود ندارد و اجتماع و اطرافیان و کسانی که سطح آگاهی پایینی داشتند این را تلقین کرده بودند اگر مصرف‌کننده هستی باید تا آخر عمر مصرف کنی یا اگر قطع‌کنی قطعا سکته می‌کنی و دچار بیماری جسمی می‌شوی. این مسائل باعث شده بود جدی به ترک موادمخدر فکر نکنم. اما همیشه دوست داشتم ترک کنم تا جایی رسید که هیچ وقت فکر نمی‌کردم تا این مرحله از مصرف قرار بگیرم. چون شکل مصرفم عوض شده بود و شروع به تزریق و تست موادمخدر می‌کردم، خانواده‌ام ترکم کردند و خانه اجاره‌ای از دست رفت و من در پارک شهر و ترمینال آزادی تهران کارتون‌خواب شدم.


  از چه‌ سالی با انجمن گروه معتادان گمنام آشنا شدی؟ کسی معرف شما بود؟
حدود ١١‌سال است با انجمن آشنا هستم. یکی از دوستانم که با من مصرف می‌کرد به لحاظ جسمی وضع بهتری پیدا و موقعیت اجتماعی خوبی را کسب کرده بود. کنجکاو شدم و سوال کردم چطور مصرفش را قطع کرده است. او انجمن معتادان گمنام را پیشنهاد کرد.


  الان چند‌سال است پاک شده‌‌ای؟ درحال‌حاضر به چه کاری مشغول هستی؟
تقریبا سه ماه دیگر ١١‌سال می‌شود. در شرکت کار می‌کنم.


  به کسی که می‌خواهد مصرف را شروع کند، چه می‌گویی؟ آیا اصلا نصیحت در این زمینه فایده‌ای دارد؟
یکی از ویژگی‌های مشترک تمامی مصرف‌کننده‌های موادمخدر این است که فکر می‌کنند مصرف آنها متفاوت است و اتفاقاتی که برای دیگران رخ داده است برای آنها اتفاق نخواهد افتاد، بنابراین نصیحتی ندارم. زمانی که شروع به استفاده از موادمخدر کردم، بیشتر لجبازی با خانواده و نصیحت‌ها و هشدارهای آنها بود، به خاطر همین نوع مصرفم را تغییر دادم. از مصرف هرویین و تزریق خیلی هراس داشتم، اما به علت تذکرها و هشدارها در مرحله آخر هم از هرویین و هم تزریق استفاده کردم. واقعیتی که وجود دارد این است افرادی که به سمت اعتیاد می‌روند دیر یا زود این مسیر را طی می‌کنند.

فکر می‌کنم جزو افراد خوشبخت این دنیا هستیم که این نوع زندگی را هم تجربه کردیم، چراکه اعتیاد هیچ انتهایی ندارد. ١٢دوست صمیمی داشتم که تنها دو نفر از آنها زنده هستند. شاید این فرصت را نداشته باشند که مصرف کنند و زمانی آن را قطع کنند.


  به کسی که می‌خواهد ترک کند چه می‌گویی؟ چه کار کند که راحت‌تر از شر این قضیه راحت شود.
خیلی‌ها توان و تمایل کمک را دارند، ولی نوع کمک‌رسانی و روشی که استفاده می‌کردند، مناسب نبود. پیشنهاد می‌کنم جلسات انجمن را دنبال کنند. این واقعیت دنیای امروز است و شاهدان زنده زیادی وجود دارند که این روش ساده و رایگان را دنبال کردند.


  افرادی که سم‌زدایی می‌شوند و جلسات انجمن را به صورت مرتب دنبال می‌کنند، چه تمهدیداتی در نظر گرفته می‌شود تا مجددا
 لغزش نکنند؟
قطعا کسانی که برنامه‌ها و جلسات انجمن را مرتبا پیگیری کنند، هیچ وقت لغزش نمی‌کنند، چراکه برنامه‌های انجمن آموزشی و مهارتی است و به فرد معتاد آموزش می‌دهد چگونه از مهارت‌های پیش از اعتیاد خود استفاده کند. اصول و قدم‌های دوازده‌گانه که در انجمن وجود دارد، هم مهارت‌های فردی و هم مهارت‌های اجتماعی را آموزش می‌دهد و افراد به یک خودشناسی می‌رسند که می‌توانند مهارت‌های لازم را کسب و به شکل عملی در زندگی اجرا کنند.

بیشتر دغدغه‌های مالی است.


  اگر یک‌بار دیگر به دنیا می‌آمدید چه کاری را انجام می‌دادید که الان انجام ندادید؟
ادامه تحصیل می‌دادم و به شکل مفیدی به مردم خدمت می‌کردم.


 چه کاری را انجام نمی‌دادید؟
قطعا سمت اعتیاد نمی‌رفتم.


  الهام‌بخش‌ترین فرد زندگی شما چه کسی است؟
راهنمایی که در انجمن داشتم.


  تلخ‌ترین لحظات زندگی شما چه زمانی بوده؟
زمانی که خانواده‌ام طردم کردند.


شیرین‌ترین آن کجاست؟
زمانی که پاک شدم و خانواده‌ام برگشتند.


  ارزشمندترین چیزی که یک انسان می‌تواند در زندگی به‌ دست آورد، چیست؟
 خانواده‌ای داشته باشی که کنارت باشند و احساس کنی مفید هستی و برای اطرافیانت ارزش داری.

 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha