طناب دار بر گردنش حلقه می‌بندد. زیر پایش خالی می‌شود و تن نحیف او رقص‌کنان بین زمین و آسمان تاب می‌خورد. برای چند مرتبه پایش را در هوا تکان می‌دهد و چند ثانیه بعد بی‌حرکت می‌شود، گردنش می‌افتد و قصه زندگی‌اش تمام می‌شود.

سلامت نیوز: طناب دار بر گردنش حلقه می‌بندد. زیر پایش خالی می‌شود و تن نحیف او رقص‌کنان بین زمین و آسمان تاب می‌خورد. برای چند مرتبه پایش را در هوا تکان می‌دهد و چند ثانیه بعد بی‌حرکت می‌شود، گردنش می‌افتد و قصه زندگی‌اش تمام می‌شود.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از همدلی ،میلاد شب‌ها با کابوس مرگ بر چوبه دار می‌خوابد و صبح‌ها از وحشت آمدن آدم‌هایی که قرار است به اتاق قرنطینه پیش از اعدام منتقلش کنند، از خواب می‌پرد.میلاد بسیار کم سن و سال‌تر از آن بود که دستش به خون آغشته شود و اسمش با واژه «قاتل» گره بخورد. او تنها 16 سال سن داشت که به هواخواهی از همکلاسی‌اش«پیام» در نزاع دسته جمعی دانش‌آموزی شرکت کرد و ناگهان قاتل شد. میلاد قبل از آن که به خود بیاید موجب مرگ «مصطفی» همکلاسی خود شد و این 5 سال است زیر بار سنگینی لقب «قاتل» که در دادرسی‌ها او را به این عنوان می‌خوانند له شده است.


تقویم روز 17 آذر سال 92 را نشان می‌داد که پلیس کرمانشاه با تماس شهروندان در جریان نزاع منجر به فوت بین دانش‌آموزان یکی از مدرسه‌های شهرک «رودکی» قرار گرفت. با آغاز تحقیقات پلیس آگاهی مشخص شد در این نزاع دسته‌جمعی یکی از دانش‌آموزان مجروح و سپس از سوی برادرش و یکی از حاضران در درگیری به بیمارستان منتقل اما در جریان درمان فوت شده است. با تکمیل‌شدن تحقیقات، پلیس میلاد و یکی از دوستانش به نام پیام را دستگیر کرد.


میلاد در جریان بازجویی‌ها به درگیری و جرح منجر به فوت همکلاسی خود اعتراف کرد اما در جریان دادرسی و در مقابل قاضی دادگاه ادعا کرد که اعترافش به‌دلیل فشار ناشی از بازجویی بود. براساس ادعای میلاد در دادگاه، به‌دلیل شلوغی معرکه دعوا و ازدحام جمعیت، او مطمئن نیست که خودش مرتکب قتل شده باشد. سرانجام به دلیل فقدان مدارک و شهود معتبر مبنی بر بی‌گناهی میلاد و همچنین اقرار صریح او در جریان بازجویی، از سوی دادگاه گناهکار شناخته و به قصاص محکوم شد. پس از آن میلاد روانه کانون اصلاح و تربیت شد و تا 18 سالگی پشت دیوارهای بلند ساختمان کانون، نوجوانان زیر بار تجربه‌های زودهنگام و تلخ زندگی‌‌اش استخوان ترکاند و سپس به ندامتگاه دیزل‌آباد منتقل شد.


بعد از محکوم شدن میلاد به قصاص، خانواده‌اش برای رهایی پسرشان از طناب دار به هر چیزی چنگ زدند. آنها با التماس، از هر شخصی و نهادی که فکر می‌کردند شاید گره‌ای از مشکلشان باز کند کمک خواستند، اما تلاش خانواده و ریش‌سفیدان فامیل برای جلب رضایت اولیای دم مقتول به جایی نرسید و اولیای دم مصمم بر اجرای حکم قصاص بودند.


با ورود شورای حل اختلاف ویژه صلح و سازش، پرونده میلاد وارد فاز جدیدی شد. با تلاش اعضای شورای حل اختلاف و رایزنی‌ها با خانواده مقتول، آنها در ابتدا رضایت خود را مشروط به دریافت مبلغ یک میلیارد تومان اعلام کردند. اما با تلاش و گفت‌وگوهای پیگیرانه شورای حل اختلاف کرمانشاه خانواده مقتول در نهایت رضایت خود را مشروط به دریافت مبلغ 550‌ میلیون تومان اعلام کردند. اگر چه راضی شدن خانواده مقتول به نصف دیه، در کوتاه‌مدت باعث خوشحالی و دلگرمی خانواده میلاد و خود او شد، اما وضعیت مالی نامناسب خانواده میلاد پاسخ‌گوی این خواسته نیست.


خانواده میلاد با فروش منزل مسکونی، طلا و وسایل باارزش خود و همچنین کمک‌گرفتن از اقوام و آشنایان، فقط 150‌ میلیون تومان تهیه کردند اما این مبلغ با آنچه خانواده مقتول درخواست کرده بودند، فاصله‌ای بسیار داشت و به همین دلیل قرار بود که میلاد را به چوبه دار بسپارند ، اما پادرمیانی رئیس اجرای احکام شعبه 4 کرمانشاه و اعضای شورای حل اختلاف ویژه صلح و سازش قتل باعث شد که خانواده مقتول تا 13 آذرماه به میلاد و خانواده‌اش فرصتی مجدد برای تهیه مبلغ دیه درخواستی بدهند. فرصتی که رو به پایان است.


مادر میلاد اگرچه رنج‌هایش این روزها از جنس رنج مادر مصطفی نیست، اما آنچه که از دلش می‌گذرد، کم از داغ مادر مصطفی ندارد. «فریبا بخشی» ذهنش پریشان است. می گوید که شب‌ها خوابش نمی برد و حالت روحی خوبی ندارد و پیشاپیش پوزش می خواهد از این که حرف‌هایش منسجم نیست.   بعد از محکوم شدن پسرم به قصاص نفس، راهی نمانده است که نرفته باشیم. به همه جا سر زدیم. به هر کسی که فکر می‌کردیم می‌تواند اندک کمکی انجام دهد التماس کردم. با فروش دار و ندار زندگی‌ام و کمک برخی از افراد خیر مبلغ 150میلیون تومان جمع‌آوری کردیم. جمعیت امام علی نیز در این راه ما را تنها نگذاشت و مبلغ 200 میلیون تومان کمک برای آزادی میلاد جمع آوری کرد، که جمعا با هم 350 میلیون می‌شود، اما هنوز با مبلغ مورد درخواست خانواده مقتول 200 میلیون کم داریم. اکنون آنها تهدید کرده‌اند که در صورت عدم پرداخت کامل دیه تا روز 13 آذرماه امسال حکم را اجرا می‌کنند.


مادر میلاد می‌گوید: اگرچه شرایط روحی خوبی ندارم و تا می‌خواهم بخوابم تا چشم‌هایم را می‌بندم خواب چوبه و طناب دار را می‌بینم، اما امیدم را از دست نداده‌ام و چشمانم به دست هموطنان مهربانم است که پسر نادم و پشیمانم را مورد لطف و مهربانی خود قرار بدهند و او را از طناب دار به زندگی برگردانند. ضمن اینکه لازم است هموطنان عزیزم بدانند که هیچ کمکی برای ما کوچک و ناچیز نیست.


مادر میلاد از خیران هم‌وطن و به‌‌ویژه مردم نیکوکار استان کرمانشاه و همچنین خیران سرشناسی که تاکنون موجبات رهایی چند نفر از زندانیان محکوم به قصاص از طناب دار شده‌اند، درخواست کرد برای آزادی میلاد به یاری آنها بیایند. او گفت: «خواهش می‌کنم به میلاد کمک کنید. او فقط تا 13 آذرماه فرصت دارد. پسر من کم سن و سال بود و تقدیر راه سختی را در پیش پایش قرار داد. «قاتل شدن» انتخاب پسرم نبود، او تحت تاثیر هیجانات نوجوانی و به هواخواهی از دوستش ناخواسته دستش به خون آغشته شد و دنیایمان را تیره و تار کرد.


پدر میلاد هم در گفت‌وگو با رسانه ها از هنرمندان و نام‌آوران عرصه‌های ورزشی درخواست کمک کرد و گفت: «می‌دانم شرایط اقتصادی مردم آن‌قدر بد است که از عهده مخارج خانواده‌های خود هم به‌سختی برمی‌آیند به همین دلیل خجالت می‌کشم از مردم عادی درخواست کمک کنم. من از خیران نیکوکار هم‌وطن درخواست می‌کنم به کمک ما و میلاد بیایند. به خدا قسم من در خواب هم 550‌ میلیون تومان را نمی‌دیدم و اصلا نمی‌دانم این پول چطور جمع می‌شود.»


افراد خیری که تمایل دارند به این زندانی نادم کمک کنند، می‌توانند کمک‌های نقدی خود را به شماره کارت5894631831908694 به نام محمد ابراهیم عظیمی پدر زندانی محکوم به اعدام واریز کنند. ضمنا کسانی که می‌خواهند از این ماجرا اطلاع بیشتری داشته باشند، می‌توانند با شماره تلفن 09183872390 ابراهیم عظیمی، پدر میلاد و یا با شماره 09378998466 دانش پرور، رئیس جمعیت امام علی تماس بگیرند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha