«هر روز یکی می‌آید، یکی می‌گوید کیلویی ۸۰۰ تومن می‌خرم، آن یکی کیلویی ۱۰۰۰، دیگری می‌گوید همه محصول باغ را می‌خرم ۶ میلیون تومان، آن دیگری هزار تا عیب روی پرتقال تامسون یک‌دست و بدون لک می‌گذارد که همچنان بیشتر بزند تو سر قیمت... کود و سم را چند برابر قیمت خریدیم و الان که موقع فروش محصولات شده این‌طور بی‌رحمانه روی محصول ما قیمت می‌گذارند. آن از سه سال قبل که برف آمده بود و سرما به محصول زده بود و هر هکتار ۳۰۰هزار تومان خسارت برای باغداران در نظر گرفته بودند و این هم از محصول باکیفیت امسال ما که سیب را باید بخریم کیلویی ۹۰۰۰ تومن و پرتقال را بفروشیم کیلویی ۱۰۰۰ تومن. این انصافه آخه؟»

مفت‌فروشی از ترس گندیدن میوه‌ها/مهاجرت و حاشیه‌نشینی؛حاصل به‌صرفه نبودن کشاورزی

سلامت نیوز: «هر روز یکی می‌آید، یکی می‌گوید کیلویی ۸۰۰ تومن می‌خرم، آن یکی کیلویی ۱۰۰۰، دیگری می‌گوید همه محصول باغ را می‌خرم ۶ میلیون تومان، آن دیگری هزار تا عیب روی پرتقال تامسون یک‌دست و بدون لک می‌گذارد که همچنان بیشتر بزند تو سر قیمت... کود و سم را چند برابر قیمت خریدیم و الان که موقع فروش محصولات شده این‌طور بی‌رحمانه روی محصول ما قیمت می‌گذارند. آن از سه سال قبل که برف آمده بود و سرما به محصول زده بود و هر هکتار ۳۰۰هزار تومان خسارت برای باغداران در نظر گرفته بودند و این هم از محصول باکیفیت امسال ما که سیب را باید بخریم کیلویی ۹۰۰۰ تومن و پرتقال را بفروشیم کیلویی ۱۰۰۰ تومن. این انصافه آخه؟»

به گزارش سلامت نیوز به نقل از توسعه ایران ،اینها حرف‌های اسماعیل‌پور است، کشاورز باتجربه شمالی، پرتقال‌کاری که این روزها از ساز ناکوک زمانه، ناراضی است. می‌گوید: دلالان بر گرده ما کشاورزان سوار می‌شوند و محصولات بی‌عیب و نقص ما را به اصطلاح «بزخری» می‌کنند. «بزخری» پیشه دلالان است و کاملاً طبیعی‌ست اما پا پس‌کشیدن‌های دولت و عدم اعتنای نمایندگان مجلس، ما کشاورزان را به ستوه آورده است؛ آنها آب به آسیاب دلالان می‌ریزند.

ترس کشاورزان شمالی از گندیده شدن میوه

این روزها در استان‌های شمالی کشور به خصوص مازندران، در اثر نبود پشتوانه‌های دلگرم‌کننده برای باغداران، عملکرد ضعیف وزارت جهاد کشاورزی و جا خالی دادن نمایندگان این شهرها در حمایت از کشاورزان و باغداران، اوضاع و احوال ناراحت‌کننده‌ای حاکم است. کشاورزان و باغدارانی که تورم سنگین و گرانی و فشار اقتصادی ماه‌های اخیر را روی شانه‌های خود متحمل شده‌اند‌، از ترس گندیده شدن میوه و هدر رفتن آن، باید به بهایی ناچیزی محصول خود را بفروشند که حتی هزینه‌های کارگری و کود و سموم یک ساله را هم تامین نمی‌کند.

مشکل اصلی کجاست و دولتی‌ها باید چه می‌کردند که نکردند؟ اسماعیل‌پور که ساکن «بابل» استان مازندران است و سال‌هاست پیشه‌اش «پرتقال‌کاری»‌ست، یک جمله ساده می‌گوید: «برای متولیان امور، نمایندگان مجلس و مسئولان مربوطه باید بسیار شرم‌آور باشد که دسترنج یک ساله باغداران، این‌چنین بازیچه دست دلالان و واسطه‌های بی‌رحمی شده است که گویا تنها قیمت‌گذاران محصولاتی هستند که با رنج و مشقت فراوان تهیه شده است».

بازار پرتقال شمال در دست مافیای دلالان

«عدم قیمت‌گذاری عادلانه محصولات توسط دولت» اولین عامل تخریب کشاورزی در استان مازندران است. دولت خودش را از معادله کنار کشیده و بازار را به مافیای دلالان سودجو سپرده است.اسماعیل‌پور خطاب به مسئولان می‌گوید: به راستی در مقابل این همه تعلل و سردرگمی در حمایت از شریف‌ترین اقشار جامعه چه توضیحی دارید؟ آیا برنامه‌های عملی شما برای جلوگیری از خروج روستاییان از شهرها همین بود؟ وزارت جهاد کشاورزی که تعداد پرسنل آن چندین برابر کارکنان سازمان کشاورزی پیشرفته‌ترین کشورهای دنیاست، در مواقع بحرانی و سرما و آفت چه برنامه‌ای برای حمایت از تولیدکنندگان کشاورزی و دامداری تدارک دیده است؟ نمایندگان استان‌های شمالی مجلس که در مواقع انتخابات و جمع‌آوری آرا برای ورود به مجلس به هر روشی متوسل می‌شوند و وعده‌های آن‌چنانی می‌دهند، چگونه در حالی که شاهد عذاب کشاورزان در حوزه‌های انتخابیه خود هستند، دست روی دست گذاشته و تماشا می‌کنند؟ برنامه‌های عملی آنها برای توسعه بخش کشاورزی و باغداری و دامپروری استان‌های شمالی چیست؟

مهاجرت و حاشیه‌نشینی؛ حاصل به‌صرفه نبودن کشاورزی

مهاجرت، حاشیه‌نشینی و آسیب‌های اجتماعی که به دنبال آن می‌آید، نتیجه سیل انبوه مهاجرت از روستاها به شهرها و کلانشهرهاست. وقتی در روستاها اشتغال پایدار نیست و از کشاورزان حمایت نمی‌شود، چاره‌ای جز مهاجرت و حاشیه‌نشینی نمی‌ماند.

 کشاورز مازندرانی: برای متولیان امور، نمایندگان مجلس و مسئولان مربوطه باید بسیار شرم‌آور باشد که دسترنج یک ساله باغداران، این‌چنین بازیچه دست دلالان و واسطه‌های بی‌رحمی شده که گویا تنها قیمت‌گذاران محصولاتی هستند که با رنج و مشقت فراوان تهیه شده است

اگر قرار باشد در آبادترین استان‌های کشور مثل مازندران و گیلان، کشاورزان دچار مشکل باشند، وای به حال کشاورزان کویری، وای به حال آنها که در یزد و اصفهان، کارشان کشت و زرع است و از راه کاشت و برداشت، روزی می‌خورند.

آب و زمین به اندازه کافی داریم اما باز هم می‌لنگیم

اسماعیل‌پور می‌گوید: خیلی‌ها ممکن است فکر کنند که ما کشاورزان شمالی چون آب و زمین کافی داریم، دیگر هیچ درد و مشکلی نداریم، در حالی‌که در این اقتصاد بیمار، ما هم دچار مشکلیم. کشاورزان اصفهان، حقابه‌شان را دزدیه‌اند و ما حق فروش محصولاتمان را. ما آب و زمین به اندازه کافی داریم اما باز هم کمیت‌مان لنگ است چرا که محصول نهایی را مفت از چنگ‌مان درمی‌آورند.

 امیدی به حمایت‌های دولتی نداریم و دولت هم برنامه‌ای برای حمایت از تولیدات کشاورزی ندارد. هیچ تشکلی که حامی کشاورز باشد و سنگ خودش را به سینه نزند، نداریم. نهادی نداریم که با عضویت در آن بتوانیم از حق و حقوق خودم دفاع کنیم. لاجرم درمی‌مانیم و باید زمین‌های اجدادی را بگذاریم و برویم

کشاورزان ایرانی بلندگویی ندارند. تشکلی نیست که بتواند صدایشان باشد. پرتقال‌کاران شمالی مجبورند به دعوای فردی خود با دلالان و سودجویان ادامه دهند و فردی، مطالبه‌گری کنند.

هر کشاورز که زمین می‌خورد، راهی دفتر نماینده مجلس یا مسئولان جهاد کشاورزی می‌شود تا گوش شنوایی برای دردهایش پیدا کند. شاید نداشتن تشکل مستقل، قوی و مطالبه‌گر یکی از مهم‌ترین دلایلی باشد که پرتقال‌کاران را اسیر دلالان کرده است.

کشاورزان تشکل قوی و مستقل ندارند

اسماعیل‌پور این شرایط را به ضرر کشاورز و به نفع دلال می‌داند: «واقعیت این است که کشاورزان و باغداران و دامداران، هیچ‌گونه امیدی به حمایت‌های دولتی ندارند و دولت هم برنامه‌ای مشخص برای حمایت از تولیدات کشاورزی ندارد. ما هیچ تشکلی که واقعاً حامی کشاورز باشد و سنگ خودش را به سینه نزند، نداریم. هیچ نهادی نداریم که من کشاورز با عضویت در آن بتوانم از حق و حقوق خودم دفاع کنم. لاجرم درمی‌مانم و باید زمین‌های اجدادی را بگذارم و بروم». نهادهای مردمی حامی کشاورزان، تشکل‌های دهقانی و اتحادیه‌ها که از ابزار مدنی توسعه هستند به دلیل موانع فراوان هیچ‌گاه قادر به رشد و فعالیت در این مناطق نبوده‌اند. خلاء حاصل از فعالیت انواع تشکل‌های حامی کشاورزان از یک طرف و نبود برنامه‌های حمایتی دولتی از سوی دیگر، سبب شده که دسترنج یک ساله کشاورزان و باغداران این‌چنین در انحصار سوداگران و دلالان قرار گیرد.

در نهایت امر، زحمت کاشت، داشت و برداشت از آن کشاورز است اما نفع ماجرا به جیب سوداگر سرازیر می‌شود. کشاورز با دستان پینه‌بسته و پشت خمیده می‌کارد و مراقبت می‌کند، دلال با دبدبه و کبکبه از راه می‌رسد و همه چیز را می‌رباید. اما اگر قرار باشد پرتقال‌کاران شمالی هم به موج مهاجران حاشیه‌نشین بپیوندند و به دنبال کار و نان راهی شهرها شوند، چه بر سر دهقانان آفتا‌ب‌سوخته بلوچستانی می‌آید، سرنوشت زارعان بی‌آب و گرفتار قحطی جنوب خراسان، قرار است چه باشد؟!

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha