مرد راست می‌گفت، با عیدی یک میلیونی چه می‌شود کرد؟ کدام چاله زندگی در آخرین روزهای سال 97 خورشیدی پر می‌شود؟

با این «یک میلیون عیدی»، چه کسی بخورد، چه کسی نگاه کند؟

سلامت نیوز: مرد راست می‌گفت، با عیدی یک میلیونی چه می‌شود کرد؟ کدام چاله زندگی در آخرین روزهای سال 97 خورشیدی پر می‌شود؟

به گزارش سلامت نیوز، عصرایران نوشت: امروز در مترو وقتی مثل دانه‌های بلال کنارهم ایستاده بودیم، مردی لب به گلایه از زمانه گشود. از گرانی و نرسیدن پول، از سخت شدن زندگی، از اینکه برای گذران عمر به دنبال شغل سوم می‌گردد.

آن سو ترک، مردی دیگر صدای اعتراض بلند کرد که دیروز یک میلیون عیدی به حسابم ریخته‌اند. با این عیدی زیاد چه کنم؟ چه کسی بخورد، چه کسی نگاه کند؟

مرد راست می‌گفت، با عیدی یک میلیونی چه می‌شود کرد؟ کدام چاله زندگی در آخرین روزهای سال 97 خورشیدی پر می‌شود؟ با این یک میلیون، از کدام آجیل فروشی می‌شود آجیل خرید؟ از کدام فروشگاه، می‌شود لباس خرید؟ از کدام قصابی می‌شود گوشت خرید؟

با این «یک میلیون عیدی»، چه کسی بخورد، چه کسی نگاه کند؟آیا واقعا این عیدی با تورم ایجاد شده در جامعه همخوانی دارد؟ قطعا نه. امسال یک سال ویژه است و نمی‌دانم چرا به صورت ویژه به عیدی امسال نگاه نشده است.

کیست که نداند هر وقت خبر رسیدن سال نو به مردم می‌رسد، قیمت‌ها سیر صعودی به خود می‌گیرند. حالا که تورم سر به فلک گذاشته و قیمت‌ها در آستانه سال نو، به احتمال زیاد از نردبان بالا می‌روند، یک میلیون، هیچ دردی از مردم دوا نخواهد کرد.

این عیدی در حالت عادی باید گره‌ای باز کند. این پول الان اما تبدیل به علامت سوالی شده است که مردم نمی‌دانند با آن چه کنند و آن را به کدام زخم‌شان بزنند.

می‌دانید چیست. مردم به پیکر زخم خورده از جنگ می‌مانند که یک ضماد، چندان به کارشان نمی‌آید. با این ضماد به کدام زخم برسند. یک زخم را خوب کردند با جراحت‌های دیگر چه کنند؟

این یک میلیون تازه برای کارمندانی است که به احتمال زیاد از محل کار خود مرغ و برنج هم می‌گیرند.

می‌دانیم که شرایط دولت هم عادی نیست و با مشکلات بزرگ و کوچک دسته و پنجه نرم می‌کند اما مردم حق دارند، نگران زندگی خود باشند.

در جامعه ایران، بخشی هستند که زیاد نگران زندگی خود نیستند. آنها پول در می‌آورند، خوب در می‌آورند و خوب هم خرج می‌کنند. بخش دیگری اما سخت زندگی می‌کنند و سخت پول در می‌آورند.

این روزها می‌شود حس شرمندگی را در چهره برخی از پدران ایرانی دید. این حس، تلخ است. باید این حس را از مردان ایرانی گرفت. بخشی از پدران این جامعه در مقابله درخواست‌های بزرگ و کوچک فرزندان خود، فقط سری پایین دارند و وعده فردا.

در این میان می‌شود از مردم گله هم کرد. گله از رفتاری که چندان با وضعیت موجود همخوانی ندارد. در این شرایط که یک میلیون دردی از دردها دوا نمی‌کند، واقعا چه لزومی دارد، در سفره‌های عید، آجیل گذاشت؟ یا از چند مدل شکلات استفاده کرد؟ یا انواع و اقسام میوه‌ها را روی میز چید؟

می‌شود با مدیریت درست، می‌شود این شرایط را پشت سر گذاشت اما این مدیریت با هم از سوی مسؤولان باشد هم از سوی مردم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha