سلامت نیوز:همه زندگیاش تلاش کرده وضعیت زنان شهر و روستایش را تغییر دهد؛ یک روز با آموزش بافندگی، روز دیگر با آموزش شیرینی پزی سنتی و البته توجه دائمیاش به حوزه محیط زیست؛ چراکه معتقد است زنان و محیط زیست دو حوزه جدایی ناپذیرند.
به گزارش سلامت نیوزبه نقل از روزنامه ایران ،سهیلا داوودی، فعال اجتماعی و زیست محیطی اهل تالش است. در خانهاش در «پرهسر» با او گفتوگو میکنم درحالی که دور تا دورمان را شالیزارهای سرسبز احاطه کرده است؛ برنج ارگانیکی که حاصل تلاشهای خود او است و در به عمل آوردن آن از سم و کود شیمیایی استفاده نکرده است.
باران تندی میبارد، بارانی که موجب شده تابستان گرم و شرجی گیلان را لحظاتی فراموش کنم. سهیلا با شیرینیهای دستپخت خودش پذیرایی میکند، شیرینیهای سنتی و محلی تالش که احیای شان کرده و موجب شده تا فراموش نشوند.
فعالیتهای زیادی در عمر 55 سالهاش کرده اما میگوید همیشه از همه آنها یک هدف مشخص داشته؛ اینکه زنان بتوانند مسیر زندگیشان را خودشان مشخص کنند؛ لحظات زندگیشان را به بطالت نگذرانند و زود تسلیم سختیها نشوند و از لحظه لحظه زندگیشان لذت ببرند.
سهیلا داوودی، مسئول آموزش جمعیت زنان و جوانان حافظ محیط زیست هم هست؛ انجمنی غیردولتی که در آشتی دادن زنان با طبیعت میکوشد: «زنان حافظان محیط زیستند.
اگر زنان آموزش ببینند، خیلی از مشکلات زیست محیطی حل میشود، چون زنان خانه را میچرخانند و اگر زنی تفکر محیط زیستی داشته باشد، به عنوان مثال دیگر زبالههای تر و خشکش را با هم قاطی نمیکند یا وقتی میخواهد خرید کند به جای خرید حبوبات بستهبندی و استفاده از کیسههای پلاستیکی، فلهای خرید میکند. تجربه به من ثابت کرده که وقتی خانمها آموزش میبینند تأثیرشان بر خانواده و دور و بریها باورنکردنی است.»
اما بگذارید داستان زندگی سهیلا و فعالیتهایش را از گذشتهای نه چندان دور تا امروز برایتان بگویم؛ زنی که به قول فعالان اجتماعی تالش حالا سرمشق خیلی از زنان این استان است. هروقت صحبت از خستگی و ناامیدی میشود، میگویند سهیلا را نگاه کنید که چطور خستگی ناپذیر کار میکند، چطور از کار کردن لذت میبرد و کار را جزئی از زندگیاش میداند! بخشی از لذتهای جدایی ناپذیر زندگیاش.
در نمایشگاههای محلی، لباس سنتی تالشی میپوشد و تنهایی کلی شیرینی میپزد و به علاقه مندان هم آموزش میدهد. اقامتگاه بومگردیاش را در روستای «ارده» اداره میکند و برای توانمندسازی زنان روستایی سنگ تمام میگذارد: «هیچ وقت تنها به سود شخصی در این کارها فکر نکردهام. من فکر کردم که چطور میتوانم دغدغههایم را پیش ببرم و زنان بیشتری برای خودشان کسب و کار داشته باشند.
اولین بار در هلال احمر مربی امدادگری زنان خانهدار شدم. بعد از آن در حوزه کارهای دستی و بافندگی لباس فعالیت کردم؛ هم خودم کار میکردم هم به 80 نفر آموزش میدادم. امکانات کم بود؛ در خانه مادرشوهرم زندگی میکردم، در یک خانه قدیمی. آن روزها راه نمیرفتم، میدویدم و ماهانه یک گونی کاموا میبافتم، اما عاشق کارم بودم. وقتی در مزرعه کار میکردم برایم حکم تفریح داشت.»
اما سهیلا این همه انگیزه برای زندگی را از کجا میآورد: «میدانی این روزها هم همین طورم؛ این انگیزه از دوست داشتن زندگی میآید. همیشه عاشق زندگی بودهام. دوست دارم زنان زندگیشان را به بطالت نگذرانند. 12 سال بافندگی کردم تا زمانی که بچههایم کنکوری شدند، صدای ماشین بافندگی آزارشان میداد و مجبور شدم کار را کنار بگذارم. از آن موقع به بعد به شیرینیپزی پرداختم.»
شیرینیهای سنتی تالش حرف اول را در منطقه گیلان میزند، هرچند تعداد کسانی که بلدند این شیرینیها را درست کنند، روز به روز کمتر میشود: «شیرینیهای سنتی گیلان دارند فراموش میشوند. برای همین شیرینی میپزم و در نمایشگاههای مختلف ارائه میدهم. همه شیرینیها در خانه پخته میشود. میدانید شیرینیپزی همیشه برای من یک بعد فرهنگی هم داشته؛ اینکه دوباره شیرینیهای تالش را زنده کنم.»
یکی از شیرینیهای اصیل تالش را که با آرد برنج درست شده تعارف میکند: «آمج، اسپیه شیرینی، عسله شیرینی، پشمکی شیرینی و... چند نمونه از شیرینیهای تالش هستند.
هشت نوع شیرینی سنتی تالشی شناسایی شده و من هم به علاقهمندان آموزش میدهم و الان هم کتابی درباره غذاها و شیرینیهای تالش مینویسم.
در این کتاب علاوه بر این شیرینیها پنج، شش نوع غذای سنتی تالش را هم آموزش دادهام. من عاشق آشپزیام. این هنر همیشه برایم الهام بخش بوده، مادربزرگم که شیرینی میپخت نگاهش میکردم و یاد میگرفتم و با خودم میگفتم، میشود روزی مثل او آشپزی کنم؟ این روزها انگار رؤیاهایم به واقعیت پیوسته.»
او سالهاست با انجمن حافظان محیط زیست کار میکند: «همیشه وقتی به طبیعت میرفتم اذیت میشدم. این همه نامهربانی با طبیعت را نمیفهمیدم. اوایل نمیدانستم چگونه فعالیت کنم تا اینکه با انجمن آشنا شدم.
الان انجمن ما در سطح استان 30 عضو فعال دارد و ما جلسههایی برای تفکیک زباله و همچنین تأثیرات مخرب سد «شفارود» و نیروگاه پره سر برگزار کردهایم.» همین علاقهمندی به محیط زیست موجب شد آنها کشت ارگانیک را هم در برنامهشان بگذارند و در کشت برنج قهوهای از کود شیمیایی و سم استفاده نکنند و با اینکه کشت این برنج سختیهای بیشتری دارد اما نتیجهای که گرفتهاند قابل ملاحظه است.
«پنج سالی هست با خانمها یوگا تمرین میکنم. برای اینکه دوباره خانمها راغب شوند ورزش کنند و یاد بگیرند به سلامتی خودشان اهمیت بدهند. میدانید هرکسی باید ساعتی را به خودش اختصاص دهد.»
اما اینها همه فعالیتهای این زن اهل تالش نیست. او به کمک خانوادهاش یک اقامتگاه بومگردی در روستای ارده راهاندازی کرده و در کنار اداره این اقامتگاه به توانمندسازی زنان روستایی میپردازد: «خانهای قدیمی در ارده داشتیم که قرار بود تخریب و بین وراث تقسیم شود.
اما من دوست داشتم این خانه را تبدیل به اقامتگاه کنم و با روی خوش از مسافران استقبال کنم. پسرم سورنا معمار است و روی سازههای بومی و سنتی گیلان کار میکند. او کمک کرد این خانه را طراحی کنم. دراین سالها وسایل قدیمی هم جمع میکردم که بخشی از این اشیا را به آنجا بردم و خانه را تکمیل کردیم.»همه غذاهای این اقامتگاه هم توسط خودش تهیه میشود.
او در همین پروسه فهمید که طبق اصول بومگردی باید به کارآفرینی هم فکر کند و باز هم زنان اولین گزینهاش بودند: «زنان را به کارهای دستی تشویق میکنم. گیوه بافی، جوراب بافی و البته «شال». دراین مدت 20 خانم مشغول کار شدهاند و بخشی از محصولاتشان هم به توریستها فروخته میشود.
بگذارید کمی برایتان از پارچه شال بگویم؛ این پارچه اسمش شال است و ویژه این منطقه است که از آن کت و شلوار و انواع لباس ها تهیه میشود. این پارچه خیلی خاص است؛ ضد آب، ضد سرما، گرما و اینکه قابلیت تنفس دارد و ضد صاعقه است مثلاً چوپانها در ارتفاعات از آنها استفاده میکنند. میخواهیم بافت این پارچه را دوباره در ارده احیا کنیم؛ چون اگر تولید صنایع دستی متوقف شود پس از مدت کوتاهی منقرض میشود.
او تأکید میکند: «اساس تأسیس اقامتگاه بومگردی حفظ فرهنگ منطقه است. ارده 300 خانوار جمعیت دارد و از بزرگترین روستاهای تالش به حساب میآید. اهالی این روستا خوشبختانه علاقهمند به فروش زمینهایشان نیستند و برخلاف سایر روستاهای استان گیلان زمینهای ارده قطعه قطعه نشده. اساس بومگردی هم همین است؛ اینکه آدمها درخانه خودشان بمانند و کسب درآمد کنند نه اینکه زمینهایشان را بفروشند و بروند.»
او بیوقفه کار میکند و فکر میکند در طول 30 سال فعالیتش در حوزه زنان تغییراتی را هم ایجاد کرده است. این روزها زنان تالش و پره سر راحت محصولاتشان را در بازار میفروشند در حالی که او روزهایی را به یاد میآورد که حتی کار کردن زنان هم به آسانی پذیرفته نمیشد و اگر زنی از خانه اش خارج می شد، می گفتند چه کاری است بنشین در خانهات.
همه زندگیاش تلاش کرد وضعیت زنان شهر و روستایش را تغییر دهد و زنان و محیط زیست را باهم آشتی دهد و حالا فکر میکند، میتواند قدمهای بیشتری بردارد، قدمهایی کوچک اما تأثیرگذار و ماندگار برای زنان و محیط زیست شهر و استانش.
نظر شما