سلامت نیوز:یک روانشاس اجتماعی معتقد است: « از نظر روانشناختی فضای اجتماعیای كه مملو از اخبار ناخوشایند باشد به نوعی منجر به احساس نا ایمن بودن در میان افراد می شود. انتشار گسترده ناایمن بودن یا عدم امنیت روانی، جامعه را دچار فروپاشی روانی میكند و دفاع های روانی افراد در برابر رخدادها را متزلزل و شکننده میکند؛ بدین معنی كه افراد به جای مقاومت و امیدواری در شرایط وقوع یك حادثه به سمت پذیرش حادثه گرایش پیدا می كنند. این همان لحظهای است كه میتوان از آن به عنوان لحظه آمادگی برای پذیرش اتفاقات ناخوشایند یاد كرد.»
به گزارش سلامت نیوز به نقل از انتخاب، این روزها اگر نگاهی به روند کلان حاکم بر فضای مجازی انداخته شود شاهد هستیم که غالب کاربران به بازنشر و بازنمایی رخدادهای ناخوشایند و حوادث تلخی میپردازند که به صورت مقطعی اتفاق میافتد. برای نمونه «ایران تسلیت» یا «ایرانم تسلیت» به یکی از واژههای پرکاربرد نزد کاربران تبدیل شده و حتی اخیر کامنتی تحت عنوان «در انتظار فاجعه بعدی میباشیم» به نوعی رویه معمول از سوی کاربران تبدیل شده است.
«انتخاب» این روند حاکم شده بر فضای مجازی را در گفتگو با هادی نقدی، روانشناس اجتماعی مورد بررسی قرار داده است.
این روانشناس اجتماعی در ارتباط با استقبال مردم ایران ار اخبار تاسف برانگیز بر این باور است كه باید بپذیریم در فضای مجازی بازنشر اتفاقات ناخوشایند اتفاق می افتد. دلیل این امر را می توان در گونهای رفتار نمادین مورد خوانش قرار داد كه از درون آن این احساس تداعی می شود كه از طریق بازنشر دادن این گونه اخبار، افراد موضع رسمی خود را به مسائل اجتماعی بیان میكنند. در این میان به دلیل اینكه رخدادهای ناخوشایند در چند دهه اخیر به گونهای بازنمایی شده كه انگشت اتهام بیشتر متوجه مسئولان سیاسی است مردم با بازنشر حوادث تلخ قصد دارند فاجعه را به عنوان برایند کارکرد نامناسب ساختار بازنمایی كنند. در حقیقت نوع كنش افراد در فضای مجازی در قالبی نمادین مورد بازخوانی است؛ یعنی جبهه گیریای نمادین در برابر كنش نمادین دیگر؛ بدین معنی كه شهروندان خبرنگار در فضای مجازی با گرایش به بازنشر حوادث گسترده تلخ قصد دارند به نوعی مسؤلیت را متوجه مسئولان كنند و در سوی مقابل افراد متعلق به جریان مقابل با بازنشر گسترده اخبار درقالب نمادهایی دیگر قصد دارند، خود را از پذیرش مسئولیت مبری سازند. اساسا باز نشر اخبار در هر دو سو كنشی هویتخواهانه است كه در قالب آن افراد قصد دارند به نوعی برای خود هویت سازی كنند. در واقع، فرد با نوع بازنشر و واکنش به حادثه ناخوشایند، گونه هویتی منتقد یا مدافع ساختار را از خود بروز میدهد.
وی در ادامه تاكید كرد: «نشر اخبار و حوادث ناخوشایند اساسا ارضای روانی و ذهنی افراد را به همراه نخواهد داشت، بلكه تعیین موضع كردن نسبت به حوادث است كه منجر به ارضای روانی افراد می شود. به نوعی افراد قصد دارند احساس بودن و وجود خود را بازنشر دهند، گهگاه نیز شاهد هستیم تمایل به ابراز بودن و وجود بیشتر در حالتی تقابلی با گفتمان رسمی بازنمود پیدا میکند.»
این روانشناس اجتماعی در بخشی دیگر از گفته های خود تصریح كرد: «از نظر روانشناختی فضای اجتماعیای كه مملو از اخبار ناخوشایند باشد به نوعی منجر به احساس نا ایمن بودن در میان افراد می شود. انتشار گسترده ناایمن بودن یا عدم امنیت روانی، جامعه را دچار فروپاشی روانی میكند و دفاع های روانی افراد در برابر رخدادها را متزلزل و شکننده میکند؛ بدین معنی كه افراد به جای مقاومت و امیدواری در شرایط وقوع یك حادثه به سمت پذیرش حادثه گرایش پیدا می كنند. این همان لحظهای است كه میتوان از آن به عنوان لحظه آمادگی برای پذیرش اتفاقات ناخوشایند یاد كرد.»
نقدی افزود: «در چنین وضعیتی، مكانیسم های دفاع سازگارانه كه باید در شرایط بحران در درون افراد فعال شود و شخص را با شرایط نابهسامان تطبیق دهد، كنار خواهد رفت و گرایش به سمت رویكرد دفاعهای ناسازگارانه كه مهمترین نمود آن مقصرسازی دیگری یا به اصطلاح «فرافكنی» است، اتفاق میافتد. در سطحی دیگر این رویه، منجر به تسلیم شدن فرد در برابر اتفاقات ناگواری خواهد شد كه در آینده نیز امكان رخ دادن دارند، مجموع این شرایط خسارات چشمگیری را بر جامعه تحمیل خواهد كرد.»
وی در ادامه تاکید کرد: «محروم بودن افراد جامعه از مكانیزم دفاع سازگارانه، به شدت آنها را در برابر رخدادهای ناخوشایند و حوادث و مشكلات پیشبینی نشده به شدت بی دفاع و آسیب پذیر خواهد كرد برای نمونه حتی وقوع یك زلزله نیز می تواند چنین نتیجه ای را به همراه داشته باشد. این پدیده را اصطلاحا می توان به عنوان «ناظر بی تفاوت» عنوان کرد. در چنین شرایطی وقوع حوادث پی در پی به عنوان امری عادی متجلی می شود، به عنوان مثال میزان همدردی مردم ایران با زلزله كرمانشاه به تدریج در حوادث بعدی همانند سیل استانهای لرستان و خوزستان تا حدود زیادی كمتر مشاهده شد و حتی در حادثه سیل اخیر در سیستان آن احساس همدردی و دلسوزی جمعی به مراتب كمتر مشاهده می شود. این روند بدین معنی است كه بخشی بزرگ از جامعه تقدیر وقوع حوادث ناخوشایند را پذیرفته است.
این روانشناس اجتماعی در بخش پایانی گفته های خود تاكید كرد: «تا زمانی كه رسانههای رسمی كه گویای زبان دولت هستند، مسؤلانه رفتار نكنند و انتقادات اجتماعی را نپذیرند، مردم به سمت یافتن اخبار ناخوشایند در جامعه به منظور ابراز جبههگیری و نشان دادن ناكارآمدی گرایش پیدا میكنند. این رویكرد بیانگر موضع انتقادی در سطح كلان جامعه است بنابرین تقلیل مساله به سطح روان فردی همچون بیان اینكه افراد از نظر روانی ارضا میشوند، خوانشی نا صواب و اشتباه است.»
نظر شما