سلامت نیوز:چهل و پنج روز از خانهنشینیاش میگذرد و هر لحظه این چهل و پنج روز با پدرش درگیر شده. «مجتبی»، نوجوانی بلوچ است و روی زمینهای کشاورزی شهرری کار میکند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شهروند ،خانهشان یک چهاردیواری خشت و گلی است میان تلی از خاک و نخالههای ساختمانی. سهسال پاکستان درس خوانده و وقتی پایش به ایران رسیده جز خانه ایرانی جمعیت امام علی(ع) پشت نیمکت مدرسهای ننشسته و حالا میگوید با طولانیشدن دوره خانهنشینی برگشت به کلاسهای درس برایش سخت است و این اوضاع خیلی از هممحلیهایش است.
او میگوید شرایط جدید برای بچههای محله خاکی شهرک علائین که بلوچاند سخت است و همین فاصله، آنها را بیشتر به سمت پول درآوردن کشانده تا درس خواندن: «قبلا خیلی با پدرم سر کار نکردن درگیر میشدیم، در این مدت که سبزیکاری میکنم پدرم راضیتر است.» مجتبی قبلا عکاسی و معرقکاری میکرد و در بخش اشتغال جمعیت امام علی(ع) کمی پول درمیآورد:
«اینجا در محله همه دارند از جیب میخورند. کمی پول از قبل پسانداز کرده بودند که از همان برای زندگی استفاده میکنند.» بچههای محله بیقرارند. آنها پیش از این هر روزشان را در خیابانها و سر چهارراهها و متروها شب میکردند و حالا باید میان چهاردیواریهای ملالآور، کارهای خانه را انجام دهند یا به زمینهای کشاورزی سرکشی کنند: «تعدادی از خانوادهها با بچههایشان درگیرند که بیرون نروید. آنهایی هم که اعتیاد دارند خودشان دنبال زبالهگردیاند و موادشان را از همانجا پیدا میکنند.»
تهدید به آزار جسمی و زندانی کردن کودکان
کودکان کار و خانوادههایشان کلافهاند از بیپولی و شرایطی که روی زندگیشان سایه انداخته. خانوادهها مدتی است بچهها را روانه خیابانها کردهاند. خانه کودکان کار، تنگتر از قبل است. خیلی از آنها که در جایی کنار معتادان و فروشندههای مواد مخدر زندگی میکنند، تاب این شرایط را ندارند. برای مددکاران جمعیت امداد دانشجویی امام علی(ع) که در محلههای آسیبدیده «خانه ایرانی» دارند، گزارشهای زیادی رسیده که بچهها در دوره قرنطینه در جای امنی زندگی نمیکنند.
آنها گزارشهایی از تهدید به تنبیه دختران با تیغ زدن مو و ابروها، طلاق دادنشان، کودکآزاری و مجبور کردن آنها به مصرف یا خرید مواد مخدر داشتهاند و نگران سرنوشت کودکان کارند.چند روز پیش هم رئیس سازمان بهزیستی کشور از بالا رفتن آمار تماسهای برقرار شده با اورژانس اجتماعی که یکی از مواردش گزارش کودکآزاری است، خبر داده بود.
به گفته وحید قبادی دانا، میزان تماسهای برقرار شده با اورژانس اجتماعی در ارتباط با رفتار نامناسب با کودکان در اسفند ٩٧ و فروردین ٩٨،١٧ هزارمدرصد بود که امسال به ٢٦ هزارمدرصد رسیده است. سوسن مازیارفر، مسئول خانه ایرانی شوش است و با بچههای لب خط ارتباط نزدیکی دارد. او به میگوید که در یکی، دو ماه گذشته که خانههای ایرانی برای جلوگیری از انتشار ویروس کرونا تعطیل شدهاند، خبرهای خوبی به گوششان نمیرسد. با اینکه گاهی تیمی از مددکاران راهی لب خط میشوند تا سری به بچههای با شرایط خاص بزنند، اما این اتفاق هم جلوی خشونتی را که این روزها در محلههای آسیبدیده به دلیل فقر و معضلات دیگر دیده میشود، نگرفته است:
«ما هر روز منتظر یک خبر بد هستیم. کتککاریهای شدید یا طلاق کودکان زیر ١٥سال خبرهای رسیده از محله است.بعضی از دخترها را در خانه زندانی کردهاند. خیلیها در این محله درگیر اعتیادند. تنشها بهشدت بالا رفته. در خانه ایرانی شوش ما تا جایی که میتوانستیم خانه را برای بچههایی که در خانه مشکل دارند باز نگه میداشتیم، اما الان همهشان در خانهاند و متأسفانه از طرف خانوادههایشان بیشترین آزار را میبینند.»
به گفته مازیارفر، در این مدت گروهی از خانوادههای افغانستانی به کشورشان مهاجرت کردهاند؛ از کرونا میترسند، کار ندارند و میدانند که خدمات بهداشتی ارزان گیرشان نمیآید به همین دلیل به کشورشان برگشتهاند: «موردی داشتیم که مادر چون پول نداشته برای بچهاش شیر خشک بخرد شکلات آب کرده و به او داده. به ما تلفن کرد و با التماس میخواست برای بچهاش شیر خشک بخریم. پدر دستفروش بوده و حالا بیکار مانده است.» او میگوید اگر این شرایط ادامه داشتهباشد تمام تلاشهایی که برای کمک به این خانوادهها و بچههایشان شده هدر میرود و شرایط آنها دوباره به قبل برمیگردد.
ابتلای دو کودک کار به کرونا در شوش
فشار مضاعف زمانی به این خانوادهها وارد میشود که در این گیر و دار، درگیر ویروس جدید هم میشوند. به گفته مسئول خانه ایرانی شوش، دو کودک از آنها که میشناسند در این محله مبتلا به کرونا شدهاند؛ کودکان زیر ١٥ سالی که در کارگاههای زیرزمینی مشغول به کارند و در این مدت هم جز چند روز تعطیلات عید، خانهنشینی نداشتهاند.قبلا سازمان بهزیستی اعلام کرده بود که در مراکز نگهداری از کودکان بیسرپرست و بدسرپرست با هفت مورد مثبت ابتلا به کرونا مواجه شدهاند:
«در تعطیلات که مترو بسته بود، این کودکان هم بهانهای برای بیرون رفتن نداشتند. الان که مترو باز شده و مردم رفتوآمد میکنند آنها هم شروع به کار کردهاند.» با تعطیلی موقت خانههای ایرانی، بسیاری از مادران هم بیکار شدهاند. آنها که در کارگاههای اشتغال مشغول به کار بودند و خیاطی و آشپزی میکردند الان خانهنشین شدهاند.
کمک به شرط در خانه ماندن کودکان
آخر ماه که بیاید پدر «عاطفه» نمیداند از کجا باید ١٠٠هزار تومان کرایه خانه را جور کند و بگذارد دست صاحبخانه. عاطفه چهاردهساله کودک افغانستانی است که تا قبل از این با دو خواهر و مادرش در مترو دستفروشی میکرد و کمک خرج پدر سرایدارش بود. یک روز ٢٠هزار تومان و روز دیگر ٥٠هزار تومان.
حالا یک ماه بیشتر است که دیگر خبری از خریدوفروشهای مترو نیست. آنها در خانه کوچکشان در شهر ری، روزگار را به سختی میگذرانند. او تمام روز مشغول کارهای خانه است و شب، اگر فرصتی باشد درسهای نخوانده را مرور میکند:«دستکش نداریم، مادرم برایمان ماسک دوخته اگر برویم بیرون همان را میزنیم.»سازمانهای مردمی در این مدت برایشان بستههای آذوقه آوردهاند و آنها از همان بسته، تغذیه میکنند.
مسئول خانه ایرانی شوش میگوید که در این مدت دو بسته بهداشتی و دو بسته آذوقه در میان محلههای آسیبدیده توزیع کردهاند. شرط بستههای آذوقه بیرون نفرستادن بچهها برای کار است: «با چند روش یعنی تماس تلفنی و سر زدن به بچهها از خانه ماندنشان مطمئن میشویم.» مازیارفر میگوید خرید از این کودکان آنها را برای بیرون رفتن از خانه تشویق میکند. بهتر است به نهادهای حمایتی کمک شود تا مستقیما به خود کودکان.
برای مسافران مترو ساز میزنیم
«رسول»کودک کار دیگری است که بیشتر از یک ماه از خانهنشینیاش میگذرد و خبری از کار نیست: «کسی که کارگر روزمزد است و زیر دست بنا کار میکرده الان نشسته خانه. قبلا روزی ٥٠هزار تومان درآمد داشت الان صفر. چطور زندگی کند؟» همین هم شده تا رسول و هممحلیهایش در این روزها که مترو و اتوبوس دوباره فعال شده ساز زهوار دررفتهای جور کنند و برای مسافران ساز بزنند تا خرج خودشان و پدر معتادشان در بیاید: «کاش برگردیم به دوره قبل. هر چند آن موقع هم اوضاع خوب نبود. اما الان همان هم نیست.»
امدادگران جمعیت امام علی(ع)، در این مدت برای سرگرم کردن بچهها تلاشهای زیادی کردهاند. پیک نوروزی به دستشان رساندهاند و آموزشها را در نرمافزارهای ارتباطی دنبال میکنند.آنها را برای شرکت در مسابقههای مجازی مثل تهیه فیلم تشویق کردهاند و تماسهای تلفنیشان را ادامه میدهند:«در هر خانهای موبایل پیدا میشود. یا خود بچهها دارند یا پدر و مادرشان. از همان طریق با آنها در ارتباطیم. البته گروه هدف ما بچههای ١٠سال به بالا هستند. چون امکان ارتباط مجازی با بچههای کوچکتر سختتر است. آنها را از طریق مادرانشان آموزش میدهیم.» اینها را مازیارفر میگوید.
فشار مضاعف به کودکان کار
کودکانی که از قبل در خانهها مورد آزار جسمی و روانی قرار میگرفتند بیش از همه در شرایط سختی قرار دارند. رویا منوچهری، مسئول خانه ایرانی شهرری میگوید که ارتباط با این کودکان مثل گذشته نیست و قطعا آنها حالا در خانه بیشتر از گذشته مورد آزار قرار میگیرند.
او میگوید ١٠ تا ٢٠درصد کودکان تحت پوشش این خانه ایرانیاند، حدود ٢٠درصد افغانستانی و مابقی بلوچ و پاکستانی: «تعدادی از خانهها در این محله پاتوق مواد مخدرند. در خانهای که پاتوق است و برخی از آنان در معرض خطرند.»آنها با بچههای این محله ارتباط دارند. تمام آنها به گوشی و اینترنت دسترسی ندارند تا در فعالیتهای آموزشی شرکت کنند.
اما برای تعدادی از آنها این امکانات فراهم شده و با آنها در ارتباطاند: «خانوادههای بلوچ از ابتلا به کرونا ترسیدهاند و خیلیهایشان بچهها را برای کار نفرستادهاند. اما از نظر اقتصادی به شدت آسیب دیدهاند و در این شرایط به بچهها فشار میآورند. در این منطقه آب لولهکشی نیست و آنها قبل از این بهداشت را رعایت نمیکردند چه رسد به حالا که بخواهند به این موضوع توجه جدی داشته باشند.»
گروهی از قومیتها به شهرشان برگشتهاند
در دروازهغار هم همین شرایط درحال سپری شدن است. مددکاران میگویند موارد کودک آزاری در این محلهها بالاست و حضور در خانههای ایرانی فرصتی برای جدا شدن کودک از خانواده بود، اما حالا که این خانهها تعطیل است و شرایط قرنطینه حاکم، این خشونتها بالا رفته است. محیا واحدی، مسئول خانه ایرانی غار به «شهروند» از اوضاع محله میگوید.
به گفته او در میان این خانوادهها شایع شده که مصرف مواد مخدر جلوی ابتلا به کرونا را میگیرد و همین هم شده تا بیشتر به سمت این مواد کشیده شوند. آنها نگران کودکانیاند که در این مدت ممکن است ازدواج کرده باشند؛ هر چند که هنوز خبر موثقی به گوششان نرسیده. تیمهای آموزشی جمعیت امامعلی(ع) فعال است و به کودکان و خانوادههایشان آموزش میدهد، اما با توجه به اینکه خیلی از این کودکان دسترسی به اینترنت ندارند از بسیاری از آموزشها حتی از درسهایشان عقب ماندهاند.
در این محله گزارشی از ابتلای کودکان به کرونا در دست نیست تنها خبری که شنیده میشود درگیر شدن اقوام کودکان به این بیماری است: «چند نفر از پدر و مادر این بچهها مشکوک به کرونا بودهاند. صاحب کار یکی از بچهها هم مبتلا شده بود.»بررسیهای آنها به اینجا رسیده که گروهی از قومیتها به شهرهای خودشان برگشتهاند: «برخی به شهرهایشان برگشتهاند، اما معضلات سر جای خودش است. حالا هم میبینیم که کمپهای ترک اعتیاد معتادان را بیرون کردهاند و شاهد حضور این افراد در منطقه شوش و مولوی هستیم.»
معتادان، کارتنخوابها و کودکان کار در خیابانها
زندگی در محله مولوی مانند گذشته جریان دارد. زبالهگردها، معتادان و کارتنخوابها به کارهای روزانه میرسند و ترسی از کرونا و درگیریهایش ندارند. خانوادهها حتی بچهها را برای کار به خیابانها فرستادهاند. عسل نعمت اللهزاده، مسئول خانه ایرانی مولوی توضیح بیشتری درباره شرایط محله به «شهروند» میدهد: «ممکن است خانوادهها از ابتلا بترسند اما وقتی پول ندارند چارهای جز کار کردن و دستفروشی ندارند. وقتی میگوییم قرنطینه، باید از قرنطینه شدگان هم حمایت کنیم.
پدر معتادی که برای موادش پول میخواهد نمیفهمد قرنطینه چیست و فرزندش را مجبور به کار میکند.»نعمت اللهزاده، با اینکه میگوید خبری از ابتلای کودکان یا خانوادههای آنها به کرونا ندارد، اما از محلههای دیگر شنیده که در خاک سفید مادر یکی از کودکان به دلیل ابتلا به این بیماری جانش را از دست داده است.
در مولوی هم گزارشهایی از حال بد کودکان اعلام شده. نعمتالله زاده میگوید که پسران به شدت دچار تنش شدهاند. مددکاران ما مدام با آنها در تماساند تا اقدام خطرناکی نکنند. آموزش آنها هم دچار مشکل شده؛ آنهایی که مدرسه میرفتند باید از طریق شبکه آموزش درسها را دنبال کنند، اما خیلیها حتی تلویزیون و گوشی ندارند. از خیران خواسته شده تا تعدادی گوشی برای این کودکان تهیه کنند. تا حداقل در خانه بمانند و درس بخوانند.
نظر شما