سلامت نیوز:20 سال از الحاق ایران به كنوانسیون ممنوعیت بدترین اشكال كار كودك میگذرد. الحاق به این كنوانسیون كه آبان 1380 به تایید شورای نگهبان رسید، دولت ایران را با قید «فوریت» موظف میكند كه ضمن نظارت و پیگیری تخلف بهكارگیری كودك در مشاغل سخت، اعمال مجازاتهای بازدارنده مصوب را هم پیگیری كند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد ،تاكید مهمتر این كنوانسیون، دولت را متعهد میكند كه پیش از هر اقدام قضایی، زمینههای مشوق بهكار گماردن كودكان در مشاغل سخت و زیانآور را برطرف كند و از آنجا كه اصلیترین دلیل كار كودكان در تمام كشورهای توسعه نیافته، فقر اقتصادی خانواده است، در واقع دولت ایران با الحاق به این كنوانسیون، از سال 1380 متعهد شد كه فقر موجد كار كودك را در خانوادههای آسیبدیده كشور ریشهكن كرده و این خانوادهها را تحت حمایتهای معیشتی موثر قرار دهد.
از سوی دیگر، چون بنا به تعاریف این كنوانسیون، «كودك»، فرد كمتر از 18 سال است، بنابراین، حتی ماده 79 قانون كار ایران درباره مجاز بودن كار كودكان بالای 15 سال هم منتفی و نیازمند بازنگری و همسانسازی با تاكیدات این كنوانسیون بوده كه البته تا امروز، چنین اصلاحی در این ماده قانون اتفاق نیفتاده است.
در این كنوانسیون، علاوه بر آنكه فروش و قاچاق كودكان، كار اجباری كودك در ازای پرداخت بدهی، سوءاستفاده از كودكان در پورنوگرافی یا تولید و قاچاق موادمخدر، تمام مشاغل آسیبرسان به جسم و روان كودكان، ممنوع است و دولت، موظف به برخورد با متخلفان شده، اما طی 20 سال گذشته نه تنها هیچ گزارشی از برخوردهای بازدارنده با متخلفان ارایه نشده، در موارد متعدد، دولتهای وقت به صورت غیررسمی، حتی مشوق متخلفان بهكارگیری كودكان بودهاند.
به استناد گزارشی كه مركز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت تعاون از وضعیت اشتغال كودكان در فاصله سالهای 1394 تا 1396 منتشر كرد، از جمعیت 330 الی 410 هزار نفری كودكان 10 تا 17 سالهای كه در این سه سال، شاغل و نانآور خانواده بودهاند، 0.03درصد در استخراج معدن، حدود ۱۳درصد در بخش ساختمانسازی، بیش از 29درصد در بخش كشاورزی، جنگلداری و ماهیگیری و بیش از 20درصد هم در بخش تولید صنعتی و خدمات شهری كار میكردند كه ناگفته پیداست این كودكان، غیر از كارگری و پادویی، مهارت دیگری یاد نگرفتهاند علاوه بر اینكه تداوم اشتغال این كودكان در بخشهایی همچون صنعت و معدن كه اتفاقا، چندان هم از دخالت دولت بیبهره نبوده، نشان میدهد كه مسوولان دولتهای وقت، الزامات این كنوانسیون را حتی در زیرمجموعههای خود هم محترم نشمردهاند.
بنابراین، نه تنها تاكیدات این كنوانسیون، در طول 20 سال گذشته، در ایران به اجرا در نیامده، شرایط كار كودكان هم در این دو دهه (صرفنظر از آنكه كار كودك به تنهایی یك تخلف قانونی مستوجب مجازات است) حتی سال به سال هم بدتر شده و نكته نگرانكننده این است كه نمایندگان ایران در اجلاس سالانه سازمان جهانی كار ILO هم، گزارشی از این تخلفات در دست ندارند و بنابراین، تصویر پیش چشم نهادهای بینالمللی متولی حقوق كارگران و كودكان، نشأت گرفته از این باور خوشبینانه است كه دولتهای ایران، متعهد به تعهدات خود، هر ساله، همچون سایر دولتها، در رفع عوامل موجد كار كودكان تلاش كردهاند.
آماری كه باید بود و نیست
اولین عهدشكنی نانوشته دولتهای ایران در طول 20 سال گذشته، بیتفاوتی نسبت به افزایش اشكال و تنوع كار كودك است. نظام كارفرمایی در ایران، اینگونه است كه هر صاحب سرمایه كه خود را از قید قانون رها شده ببیند، از كودك هم به عنوان یك نیروی كار ارزان و خارج از تعهدات قانونی استفاده میكند.
چنانكه به دنبال واگذاری برخی خدمات دولتی به پیمانكاریها، بعضی از پیمانكاران، از نیروی كار گروه سنی 15 تا 18 سال هم استفاده میكنند در حالی كه هیچ قیدی برای پرداخت مزایای كامل به این گروه سنی ندارند چون قانون هم تعریفی از تعهدات مشمول ندارد و از آنجا كه كودك 15 تا 18 ساله، امكان یا آگاهی از ممكن بودن شكایت از كارفرمای متخلف را ندارد، به سادگی در زیرمجموعههای دستگاههای دولتی هم مورد استثمار قرار میگیرد. البته فراوانی كودكان كار در بخش غیردولتی بسیار بیشتر است چون نه تنها ضعف نظارت بازرسان كار در بخش غیردولتی، بسیار بیشتر از دوایر دولتی است، تنوع مشاغل هم در این بخش، زمینه ترغیب كارفرمایان برای تامین نیروی كار از گروه سنی زیر 18 سال را بیشتر مهیا میكند.
براساس گزارش 2012 سازمان بینالمللی كار ILO از اشكال كار 250 میلیون كودك كارگر جهان، كمتر از یكدرصد كودكان كار در بخش معادن و حفاری مشغول به كار بودهاند اما بیش از 70درصد كودكان، در بخش كشاورزی، بیش از 8درصد در بخش تولید و كارخانهها و حدود 20درصد هم در بخش خدمات (كار ساختمانی، حمل و نقل، خدمات شهری، شاگردی و پادویی) كار میكردند.
این گزارش البته به وضعیت اشتغال كودكان در ایران قابل تعمیم نیست چون در ایران، با مشكل بزرگتری مواجهیم؛ اصلا آمار درستی از اشتغال كودكان وجود ندارد و بنابراین، نقشه دقیقی هم از اشتغال كودكان قابل ترسیم نیست. برای بررسی وضعیت كار كودكان در ایران، صرفا گزارشهای پراكنده سازمان بهزیستی كشور یا برخی انجمنهای غیردولتی، قابل استناد است اما مساله مهم در مورد گزارشهای سازمان بهزیستی كشور این است كه این نهاد حمایتی، معمولا آمار فعالیتهای خود را (و نه آماری از واقعیت موجود را) منتشر میكند.
به عنوان نمونه، سال 1385، مركز آمار به استناد نتایج سرشماری 5 ساله اعلام كرد كه حدود یك میلیون و 700 هزار كودك در ایران شاغل هستند اما در همین سال، سازمان بهزیستی كشور در گزارش رسمی خود از اقدامات توانمندسازی، تعداد كودكان كار در كشور را حدود 20 هزار نفر اعلام كرد. نتایج بررسی انجمنهای غیردولتی هم چندان قابل اعتنا نیست چون این انجمنها، با محدودیتهای متعدد در انتشار جزییات تحقیقات میدانی خود مواجهند علاوه بر آنكه به دلیل كمبود اعتبارات و ضعف پشتوانه مردمی، قادر به بررسیهای گسترده و گران هم نیستند.
تا امروز، قابل استنادترین تحقیق درباره كار كودكان در ایران، نتایج مطالعه سال 1391 – 1392 جمعیت امداد دانشجویی امام علی(ع) است كه با ترسیم جزییات بیشتر از علت كار كودك، نقشه دقیقتری از تنوع كار كودكان در مراكز 8 استان كشور ارایه میدهد. به استناد نتایج این مطالعه از استانهای هرمزگان، تهران، البرز، كرمانشاه، سمنان، فارس، سیستانوبلوچستان و كرمان، كودكان كار در این استانها، برحسب شرایط فرهنگی و اقتصادی استان، به شغلهایی همچون كارگری و پادویی (در كورههای آجرپزی، كارگاههای ساختمانی، تعمیرگاه اتومبیل، مزارع و باغات كشاورزی، كارگاههای كیفدوزی و كفاشی و خیاطی) واكسزنی، پاك كردن شیشه اتومبیل، وزنكشی با ترازو، دستفروشی (فروش گل، آدامس، روزنامه، فال و دعا، جوراب، بادكنك) شستن قبور در قبرستانها، فروش و بلع مواد مخدر، سرقت، جمعآوری زباله و ضایعات و نان خشك و كاغذ باطله، باربری و تكدیگری مشغول هستند كه در اغلب موارد، یا كارفرمای مشخصی وجود ندارد و معمولا سرپرست خانوار، كودك را به چنین شغلهایی وا میدارد، یا اینكه كودك، با دستمزدی ناچیز و به ازای یادگیری مهارتی، كارگری برای كارفرما را متقبل میشود. به استناد نتایج این مطالعه، بدترین نوع كار كودك، آن موارد پرشماری بود كه كودك، توسط باندها و گروههای خلافكار، همراه با همسالانی با وضعیت مشابه، برای شغلهای خیابانی همچون تكدیگری و دستفروشی یا خرید و فروش مواد مخدر اجیر شده است.
مسلم اینكه اشتغال كودكان در ایران، مانند سایر كشورهای توسعه نیافته، یك دلیل مشخص دارد؛ فقر اقتصادی خانواده كه سرپرست خانوار را وا میدارد از كودك خود، به عنوان منبعی برای درآمدزایی بهره ببرد و آسیبهای ناشی از این تخلف را هم نادیده بگیرد. در نتایج تحقیق سال 1391 سازمان بهزیستی كشور، 6درصد كودكان كار مورد مطالعه، سابقه مصرف مواد مخدر داشتند، در نتایج مطالعه سال 1390 مركز تحقیقات ایدز بر كودكان كار شهر تهران، 15درصد كودكان مورد مطالعه، مصرفكننده موادمخدر و 2 الی 5درصد از كودكان، آلوده به ویروس اچآیوی (ایدز) بودند.
براساس نتایج تحقیقات سال 1391 دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی بر كودكان كار شهر تهران، 25.6درصد كودكان مورد مطالعه، سابقه مصرف سیگار، الكل یا موادمخدر داشتند. معضل دیگر علاوه بر همه این مشكلات، فقدان ساختارهای حمایتی برای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی است. نتایج مطالعه سال 92 سازمان بهزیستی نشان داد كه 34درصد از كودكان كار مورد مطالعه، در گروه سنی 6 تا 11 سال، 34.8درصد در گروه سنی 12 تا 14 سال و 22درصد در گروه سنی 15 تا 18 سال بودهاند.
بهرهكشی از نیروی كار یك كودك، آنهم در دورانی كه باید صرف كودكی و فراگیری شود، آینده او را 180 درجه متفاوت از آنچه حق اوست، رقم میزند. بیسوادی، رسوب فقر فرهنگی، خطر تجاوز و اعتیاد، بروز انواع اختلالات روانی، ابتلا به انواع بیماریهای عفونی و مزمن، پایدار شدن خشم و كینه و نفرت و حس انتقام از جامعهای كه او را به مثابه یك بزرگسال كوچك، خطاب تحقیر و سرزنش و توهین قرار میدهد، عادت به جرایم خشن به واسطه عضویت و استثمار در گروههای خلافكار، بخش كوچكی از آسیبهایی است كه جسم و روان این كودك را درگیر خواهد كرد.
هیچ تضمینی هم وجود ندارد كه یك كودك كار كه در سالهای كودكی و یادگیری، به جای آموزش آداب چگونه زیستن، از سوی جامعه عمومی آسیب میبیند و با رفتارهای ضداجتماعی آشنا میشود، در آینده، به یك انسان اجتماعی و موفق تبدیل شود. مرور مصاحبههایی با برخی مجرمان كیفری همچون غلامرضا خوشرو (خفاش شب) و محمد بیجه (قاتل 17 كودك در منطقه پاكدشت ورامین) نشان میدهد كه این مجرمان، علاوه بر اینكه از كودكی، به اجبار، نانآور خانه بودهاند، مورد تجاوز و تعرض از سوی همجنسان بزرگتر قرار گرفتهاند.
صعود اعداد چه پیامی دارد؟
گزارشی كه دو سال قبل، مركز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت تعاون از تعداد كودكان 10 تا 17 ساله شاغل و جویای كار منتشر كرد، یك پیام نگرانكننده دارد؛ به دنبال افزایش تورم و افزایش گرانی و افزایش تعداد خانوادههای فقیر، تعداد كودكان كار هم رو به افزایش است؛ كودكانی كه اگر شغل فعلی خود را، همان شغل بیمزیت و بینیاز از مهارت را از دست بدهند، باز هم باید جویای كار باشند و البته با صراحت هم، تلاش خود را آشكار میكنند تا حدی كه ردپای این تلاش بیوقفه، در گزارش وزارت تعاون هم ثبت میشود.
به استناد گزارش مركز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت تعاون، در سال 1394، 338070 كودك 10 تا 17 ساله، شاغل و 77310 كودك، در جستوجوی كار بودهاند، سال 95، 368281 كودك، شاغل و 102775 كودك، جویای كار بودهاند، سال 96، 410611 كودك، شاغل و 88553 كودك، جویای كار بودهاند. اما در طول همین مدت؛ طی سالهای 1394 تا 1396، دولت تا چه حد در ادای یكی از تكالیف خود؛ برای توانمندسازی خانوادههای كودكان كار تلاش كرده است؟ سازمان بهزیستی كشور، در سال 94، 5428 كودك، در سال 95، 9287 كودك و در سال 96، فقط 5152 كودك كار را توانمند كرده است. محمد شریعتمداری، وزیر تعاون هم فروردین امسال نوشت كه «پرونده درخشان سازمان بهزیستی در حوزه كودكان كار در سال ۹۹؛ ساماندهی ۲۲۴۱ كودك كار و توانمندسازی ۱۴۱۱ خانواده كودكان كار.»
با استناد به همین آمار رسمی، دولت، سالانه حتی معادل 5درصد هم در توانمندسازی كودكان شاغل موفق نبوده در حالی كه تعداد كودكان شاغل در همان سه سال مورد اشاره در گزارش وزارت تعاون، هر سال حدود 10درصد افزایش داشته است. البته، این اعداد، چه رسمی و چه غیررسمی، اعداد مجاز به انتشار است.
غیر از این، كودكان كار در ایران هم مانند سایر كشورهای توسعهنیافته، قربانی بسیاری جرایم سازمانیافته از جمله خرید و فروش اعضای بدن، قاچاق به كشورهای همسایه برای بیگاری و بردگی یا كار در شبكه فحشا و باندهای مخوف میشوند كه گزارش این موارد، فقط در بولتنهای محرمانه و در جلسات ادواری دستگاههای مقابله با جرم یا رصد آسیبهای اجتماعی ارایه میشود. اما مجموع همین اطلاعات رسمی یا غیررسمی مجاز به انتتشار هم خبر از یك فاجعه میدهد؛ فاجعه نابودی «كودكی» در جمعیت نادیدنی و ناشمردنی «كودكان كار.»
نظر شما