به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه صبح نو ، حیات تالاب هامون نقش مهمی در ارتزاق جامعه بزرگی از صیادان و دامداران محلی ایفا میکند و آبگیری فصلی این تالاب در طول سنوات گذشته موجب اشتغال جوامع محلی سیستان شده است. اما علت واقعی کمآبی این تالاب چه بوده است؟ کارشناسان ادعاهای جدید دراینباره را بررسی میکنند.
تالاب هامون در زمان آبگیری موجب اشتغال
سههزارو ۷۰۰خانواده صیاد شده که علاوهبر تامین نیاز شخصی اقدام به عرضه ماهیان صید شده به بازارهای محلی و خارج از استان میکنند و این امر سبب رونق کسبوکار در بین صیادان و مراکز عرضه بهداشتی آبزیان در سطح شهرستانهای حوزه سیستان و نیز فروشندگان محلی شده است. علاوهبراین آبزیان صیدشده از تالاب به مراکز فرآوری ارسال و محصولاتی با ارزش افزوده بیشتر تولید و روانه بازار مصرف میشوند.
ماهیان هرز صیدشده از تالاب نیز جهت تهیه پودرماهی به مراکز تولید خوراک آبزیان ارسال و زمینه اشتغال بخش دیگری از جوامع محلی را فراهم میکرد. متاسفانه خشک شدن تالاب هامون علاوهبر بیکاری جمعیت زیادی از بومیان محلی سبب توسعه و گسترش گردوغبار و کاهش کیفیت شرایط زندگی در منطقه شده است.
حیات تالاب هامون وابستگی شدیدی به ورودی آب از طریق رودخانه هیرمند دارد که با توجه به کاهش نزولات آسمانی و احداث سدهای انحرافی در مسیر رودخانه هیرمند در کشور افغانستان بهعنوانمثال بند کمالخان، ورودی رودخانه هیرمند به کشور و تالاب هامون دچار اختلال و در واقع قطع شده و این در حالی است که بر اساس معاهدات و توافقنامههای امضاشده بین کشور ایران و افغانستان حقابه تالاب هامون مشخص شده و باید سالانه از طریق رودخانه هیرمند به تالاب هامون رهاسازی شود.
تغییر ارتباطات سیاسی و کمآبی
بعد از رویکارآمدن دولت کرزای، گفتوگوهای جدی میان دو طرف برای حل قضیه، صورت نگرفت. کاهش سطح آب هیرمند، پیامدهای زیانبار زیستمحیطی و کشاورزی در دشت سیستان ایجاد کرد و درنهایت موجب مهاجرت گسترده مردم این منطقه شد. همانطور که در بالا نیز اشاره شد. احداث سد کمالخان و سد بخشآباد نیز مزیدبرعلت شد و هم روابط دو کشور را از گذشته سردتر کرد و هم زمینهساز خشکی تالاب هامون شد.
بااینحال موضوع حقابه ایران به دوره قاجار برمیگردد. در سال۱۲۴۹ طبق حکمیت گلداشمیت درباره تقسیم آب رودخانه هیرمند چنین حکم شده است که «بههیچوجه نباید عملیاتی بین دو دولت صورت گیرد که به مقدار آبی که برای مشروبکردن سواحل رودخانه هیرمند لازم است، آسیب وارد شود.»، اما بعد از این تاریخ در سالهای ۱۲۸۳، ۱۳۱۷ و ۱۳۲۶ هم قراردادهایی برای تعیین حقابه منعقد شد اما آخرین قرارداد بین المللی در این زمینه برمیگردد به سال۱۳۵۱ مفاد این معاهده شامل ١٢ماده است که در بخشی از آن آمده است: «حقابه ایران از رودخانه هیرمند، ٢٦مترمکعب بر ثانیه و حدود ٨٢٠میلیونمترمکعب در سال تعیین شد.»
برای ایجاد امنیت، مسیر آب مسدود شد
حالا اما حجت میانآبادی، عضو هیاتعلمی گروه مهندسی و مدیریت آب دانشگاه تربیتمدرس موضوع جدیدی درباره خشک شدن تالاب هامون علاوهبر دادن حقابه ازسوی افغانستان مطرح کرده است.به گفته او، در سالهای گذشته دولتمردان ایران با توجیه جلوگیری از قاچاق سوخت در امتداد مرز مشترک دو کشور اقدام به ایجاد یک خاکریز بزرگ در داخل تالاب هامون سابوری کردهاند. این خاکریزهای دستساز که با توجیه مقابله با ناامنی و مبارزه با قاچاق ایجاد شدهاند، درست روی خط مرزی و در وسط تالاب هامون سابوری احداث شدهاند. این موانع دستساز احداثشده ازسوی ایران، مانع و سد بسیار جدی برای ورود آب از افغانستان به ایران است.
میانآبادی با بیان اینکه یکی از منابع اصلی تغذیهکننده و تامینکننده آب در تالاب سابوری، رودخانه فراهرود- دومین سرشاخه پرآب حوضه آبریز هیرمند- است، اضافه میکند: «در سالهای گذشته بهویژه در مواقع سیلابی بهکرات آب وارد هامون سابوری شده و با برخورد به خاکریز ساخت ایران، به داخل خاک افغانستان برمیگشت و مانع رسیدن آب به داخل ایران و همچنین تالاب هامون هیرمند میشد.
به بیان ساده، ایران با احداث خاکریزهایی که خودش ایجاد کرده است مانع اصلی رسیدن آب فراهرود به تالابهای سابوری و هیرمند واقع در ایران میشود.» او میگوید: بهدلیل جلوگیری و کاهش تبخیر بهشدت زیاد در منطقه، ایران در قبل و پساز انقلاب اقدام به بهرهبرداری از گودالهای طبیعی به نام چاه نیمهها کرد که «حقابه قانونی شرب و کشاورزی» خود از رودخانه هیرمند را در آنجا ذخیره کند. در صورت تکمیل ظرفیت این چاه نیمهها، آب موجود میتواند نیازهای شرب و کشاورزی منطقه را طبق معاهده تامین کند.
بهگفته این استاد دانشگاه، «مقایسه حجم و میزان آب برگشتخورده در پشت خط مرزی و خاکریزها، با میزان آب ذخیرهشده در چاه نیمهها بهخوبی گواه این مطلب است که به دلیل احداث خاکریز ازسوی ایران، چه میزان از حجم آب قابلاستفاده و بهرهبرداری ورودی از افغانستان وارد کشور نشده و به افغانستان برمیگردد. اگر این آب بهطور طبیعی وارد ایران شود، پساز سیراب کردن بخش ایرانی تالاب هامون سابوری میتواند هامون هیرمند ایران را نیز تغذیه و سیراب کند.»
او اضافه میکند: «همچنین با تکمیل آبگیری هامون سابوری و هیرمند در ایران و با توجه به شرایط طبیعی منطقه، علاوهبر کاهش کانونهای گردوغبار در منطقه سیستان، بهسرعت شاهد رشد نیزارهای طبیعی در تالاب خواهیم بود که این نیزارها همزمان میتوانند برای خوراک دام اهالی سیستان مورد استفاده قرار گیرند. همچنین استفاده از این نیزارها برای مشاغل و معیشتهای موازی در منطقه بسیار مهم هستند.
از طرفی این نیزارها، خود یک عامل کاهش تبخیر آب و درنتیجه ماندگاری معیشتی و اقتصادی و همچنین کاهش گرد وغبار خواهند بود.» میانآبادی در ادامه به مسدود شدن آب ازسوی افغانستان نیز اشاره کرده و میگوید: «با تکمیل و بهرهبرداری از سد کمالخان، دولت افغانستان اقدام به انحراف و تغییر مسیر طبیعی و قانونی رودخانه هیرمند بهسمت بیابانهای گودزره ذکر کرده است که این اقدام، هم از نظر حقوقی و هم از نظر عرفی و بینالمللی نقض صریح اصول و قواعد عرفی بینالمللی است. آنچه در بالا به آن اشاره شد نافی پیگیری دیپلماسی آبی مبتنی بر پابندی افغانستان به رهاسازی حقابه قانونی ایران نیست و این مسیری است که لاجرم باید از سوی مقامات مربوطه پیگیری شود.»
اما او معتقد است؛ با توجه به شرایط پیش رو و امتناع افغانستان از رهاسازی حقابه قانونی ایران، بهتر است که ایران راهحلهای جایگزین را بهصورت جدی پیگیری کند بدونشک راهکارهای متعددی وجود دارند که بتوان همزمان با تامین امنیت منطقه، بدون احداث موانع جدی، مانع رسیدن جریان طبیعی و حقوقی آب از حوضه هیرمند به داخل ایران نشد.
به گفته این استاد دانشگاه تربیتمدرس، «در حالحاضر بزرگترین دغدغه و درعینحال خطرآفرین در منطقه سیستان، مساله گردوغبار، آب و معیشت است که سبب مهاجرت گسترده مردم محلی شده که امنیت مرزهای شرقی را برای ایران به ارمغان میآورند و اگر بهفوریت به آن رسیدگی نشود میتواند زیان غیرقابل برگشتی را برای امنیت کشور بهدنبال داشته باشد.»
نظر شما