پیشرفت علوم طبیعی نیز با شككردن، نقد كردن و سپس تغییر اصول یا تئوریهای علمی ممكن میشود حتی در همین زمینه نیز در طول تاریخ مقاومت در برابر زیر سؤال بردن اصول علمی كه سالها به كار رفته، دیده میشود اما دانشمندان با همین روش نقد و انتقاد توانستهاند تغییر و در نتیجه پیشرفت در علم ایجاد كنند.
انتقاد و انتقادپذیری به معنی حركت از وضع موجود به وضع مطلوب است. این هم درباره فرد و هم درباره جامعه و نیز در دنیای علوم طبیعی صدق میكند.
انتقاد با حفظ شرایط گفته شده، جسارت نقاد در بهكارگیری عقل در پرسشگری را نشان میدهد.
از دیدگاههای مدیریتی امروزه انتقاد یـكی از شیـوههای كارآمد مدیریتی است.
این آموزه بویژه در زمینه كشورداری و علم سیاست چه دینی و چه غیردینی همواره مورد تأكید قرار گرفته است.
«به چهره چاپلوس خاك بپاش» این توصیه پیامبر اسلام(ص) به نحوی هوشمندانه بیان شده كه میتوان آن را برای هر فرد در هر جامعهای، هر دولتی، در هر نظام حكومتی و البته برای تمام زمانها به كار برد.
فرمایشات مولا علی(ع) در نهجالبلاغه برای بشر در تمام دوران بویژه جامعه اسلامی ما بهترین و كاملترین دستورالعمل است. در زمان حكومت ایشان «عدالت» كه آرزوی همیشگی بشر است، به كاملترین شكلی كه میتوان برای یك حكومت در روی زمین تصور كرد، به جلوه درآمد.
علی ابن ابی طالب میفرماید: غریزه مؤمن نصیحت و خیرخواهی است. (خطبه 83 نهجالبلاغه)
این نماد عدل الهی روی زمین، خطاب به مالكاشتر تأكید كرده است: به پرهیزگاران و راستگویان بپیوند، سپس، از آنان بخواه كه تو را فراوان نستایند و به باطلی كه مرتكب آن نشدهای، شادمانت ندارند، زیرا ستایش آمیخته به تملق، سبب خودپسندی شود و آدمی را به سركشی وادارد. (خطبه 53 نهجالبلاغه)
كـارشناسان علـوم مدیریتی معتقدند از آسـیبهای رایجی كه میتواند هر مجموعه را تهدیـد كند، كمتوجهی و بیاعتنایی به نظریات عمومی و در یك كـلام بستن فضای انتقاد است. یكی از خصوصیات مدیران موفق گـرایش به مشـاركتطلبی اسـت.
به گفته آنان، در سیاست و جامعه، راه رشد و توسعه در آزادی، انتقاد و عرضه پیشنهادها و راهحلها و حل مسائل و ایجاد تغییر براساس آنها است كه دموكراسـی امكان آن را فـراهم میكند و سیاستهای دولت همچون فرضیاتی تلقی میشود كه باید مداوم در معرض كنترل و اصلاح قرار گیرد. سیاستگذاری ذاتاً متضمن تبعات پیشبینی نشده است و هر چه انتقاد و پیشبینی درباره آن بیـشـتر اسـت، امـكـان توفـیق آن بیشتر است. از دیدگاه این كارشناسان، جامعه باز، جـامعهای است كه در آن سیاستهای دولت برحسب انتقادات مستمر تعدیل و دگـرگـون شـود كه این امر مستلزم وجود مخالفان سازمانیافته و امكان انتقال مسالمتآمیز قـدرت دولـتی از گـروهـی به گـروهـی دیـگـر اسـت.
به هر حال توجه به نقد و نقاد، اگرچه موجـب كاهش سرعت انجام امور میشود اما پایداری نظام حكومتی و جامعه را به دنبال دارد.
شرایط انتقاد
آگاهی و تسلط كافی بر موضـوعات مـورد انتقاد و توجه به زمان و مكان مناسب برای این كار الزامی است اما شرطی كه بر آن بسیار تأكید میشود، هدف از انتقاد است. نقد زمانی قابل پذیرش و اثرگذار است كه هدف ناقد اصـلاح و رشد باشد.
نقد و نقدپذیری در كلام بنیانگذار جمهوری اسلامی و رهبرمعظم نظام اسلامی ایران
حضرت امام (ره) میفرمایند:
انتقاد سازنده معنایش مخالفت نبوده و تشكل جدید مفهومش اختلاف نیست. انتقاد بجا و سازنده، باعث رشد جامعه میشود. هیچ كس نباید خود را مبرای از انتقاد ببیند. البته انتقاد، غیر از برخورد خطی و جریانی است. اگر در این نظام، كسی یا گروهی، خدای ناكرده بیجهت در فكر حذف یا تخریب دیگران برآید و مصلحت جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد حتماً پیش از آن كه به رقیب یا رقبای خود ضربه بزند به اسلام و انقلاب لطمه وارد كرده است.
ایشان همچنین میفرمایند:
در جمهوری اسلامی همه باید با انتقادها و طرح اشكالها راه را برای سعادت جامعه باز كنند.
مقام معظم رهبری نیز در این ارتباط میفرمایند: «به هیچ وجه انتقاد كردن را مخالفت و ضدیت نمیدانیم اما انتقاد باید در چارچوب اصول باشد و – اگر این باشد - این اصلاً یك مخالفت مضری نیست. چارچوب اصول، اصول انقلاب است. اصول انقلاب هم سلیقهای نیست.»
در فراز دیگری از سخنان رهبر انقلاب اسلامی آمده است: «من با مناظره، معارضه، گفت و گو و انتقاد مخالفتی ندارم اما سعی كنید این در چارچوبهای درست شرعی و دینی انجام بگیرد. نباید منتهی بشود به دشمنی و ایجاد نقار - مردم از فضای تخریب خوششان نمیآید.»
وضع موجود
برخی سیاسیون و ارباب رسانهها این روزها بیش از هر زمان دیگر موضوع نقد و انتقاد سازنده را دستمایه عیب جویی، مخالفت و بزرگنمایی اشتباههای رقیب ساختهاند و ظاهراً معنای اصلی نقد و انتقاد روشن نیست.
كلمه انتقاد از ریشه نقد كردن و در فارسی معادل آشكار و پدیدار كردن است و معنای آن در میان عامه مردم ایراد و اشكال گرفتن به گفتار و رفتار دیگران است اما در معنای علمی انتقاد، یعنی آشكار و بازگو كردن زوایا و نكات مهم در یك سخن یا نوشتار یا رفتار.
به طور كلی نقد و انتقاد به سه صورت تعبیر شده است:
- بیان نقاط قوت یك موضوع و نپرداختن به اشكالات و معایب آن
- بیان نقاط ضعف یك موضوع بدون پرداختن به محاسن و جنبههای مثبت آن
- بیان نقاط قوت و ضعف یك موضوع به قصد اصلاح اشكالات و معایب آن
در یك نگاه اجمالی به جامعه ایرانی و گفت و گو با اقشار مختلف مردم و نیز بررسی رسانهها، متوجه خواهیم شد كه جامعه ما بشدت از ضعف فرهنگ نقد و نقدپذیری رنج میبرد.
از یك طرف بسیاری از افراد نحوه صحیح انتقاد كردن را نمیدانند و از طرف دیگر بسیاری از افراد از پذیرش نقد و اصلاح گفتار و رفتار خود سر باز میزنند و منتقدان را مورد افترا و تهمت قرار میدهند.
این موضوع تنها در دنیای سیاست و رسانه حاكم نیست بلكه در جامعه و ارتباطات روزمره نیز ضعف فرهنگ نقدپذیری كاملاً مشهود است. بسیاری از افراد اگرچه در حرف، انتقاد كردن و نقدپذیری را قبول داشته و در مزیت آن فراوان سخن میگویند اما در عمل افراد كمی پیدا میشوند كه نقدپذیر بوده و از نقد دیگران در جهت اصلاح امور بهره بگیرند.
بنابراین انتقاد شنیدن ذاتاً تلخ و گزنده است و نقدپذیری مستلزم این است كه افراد به جایزالخطا بودن انسان باور داشته و خود را حق مطلق نپنداشته و احتمال خطا و اشتباه در گفتار و كردار خود را دور از ذهن ندانند.
علت ضعف فرهنگ نقدپذیری در ایران چیست؟
كارشناسان معتقدند این موضوع ریشه تاریخی دارد.
دكتر امان قرایی مقدم، استاد دانشگاه تربیت معلم تهران معتقد است، در طول تاریخ ایران اجازه نقد، نقدپذیری و نقد كردن وجود نداشته و حكومتهای پادشاهی و خودكامه هرگز به مردم اجازه نقد ندادند.
قرایی مقدم در گفتوگو با خبرنگار ایرنا گفت: هركسی در آن دوره تاریخی نقد كرد، سرش را باخت و مردم حكومتهای پادشاهی و خودكامه را از آن خود نمیدانستند و از آن دفاع نمیكردند به همین دلیل اغلب حكومتها در ایران با تهاجم خارجی از پای درآمدند.
وی خاطرنشان كرد: نقد و نقدپذیری در طول تاریخ در ایران رایج نبوده و حكومتها همواره از نقد هراس داشتند و اجازه نقد نمیدادند.
این جامعهشناس تصریح كرد: به همین دلیل دروغگویی و چاپلوسی در جامعه آن روز رشد كرده و جای نقد سازنده را گرفت.
قرایی مقدم، نقد را به دو نوع سازنده و تخریب گر تقسیم كرد و اظهار داشت: نقد سازنده از سوی دوستان صورت میگیرد و نقد غیرسازنده از سوی دشمنان.
وی ادامه داد: نقد سازنده با مطالعه صورت میگیرد و منتقد تمام جوانب موضوع را سنجیده و به دور از دشمنی، تهمت و با رعایت بی طرفی و انصاف به نقد میپردازد.
استاد دانشگاه علامه گفت: نقد اگر تخریبگر باشد نیز باید بررسی شود و نباید به بهانه اینكه نقدهای تخریبی مطرح میشود جلوی نقد شدن را گرفت.
قرایی مقدم افزود: در حالی كه در جوامع پیشرفته نقد آزاد است، در جوامع در حال توسعه سریعاً به افراد منتقد برچسب میزنند و افراد را متهم میكنند.
استاد دانشگاه تربیت معلم تهران افزود: اگر آزادی باشد، نقد سازنده امكانپذیر است و نقد در جوامع استبدادی امكانپذیر نیست. قرایی مقدم افزود: نظامهای دیكتاتوری برخلاف نظامهای مردمسالار نقدپذیر نیستند.
وی با اشاره به دیدگاه اسلام در این مورد گفت: اسلام نیز میگوید اول مطالعه و بعد انتخاب كنید و براین اساس اسلام مطالعه، بررسی و نقد را تشویق كرده است.
این جامعهشناس با بیان اینكه نقد از بعد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و روحی و روانی آثاری به همراه دارد، گفت: از بعد سیاسی اگر نقد مورد توجه مسئولان سیاسی قرار گیرد، رضایت مردم حاصل میشود و شورش و آشوبهای سیاسی رخ نمی دهد. قرایی مقدم اظهار داشت: در بعد فرهنگی نیز نقدپذیری موجب تثبیت و نهادینه شدن انتقاد در جامعه میشود.
وی با اشاره به بعد اقتصادی و اجتماعی نقدپذیری گفت: نقد سازنده جامعه را پویا و متحول ساخته و موجب سازندگی، توسعه یافتگی و پیشرفت جوامع میشود.
بنابراین جامعه نقاد، جامعهای پویا و خلاق است كه در آن آزادی اندیشه و بیان به عنوان یكی از ارزشهای مهم جامعه پاس داشته میشود و جامعهای كه نقد و نقادی در آن واژهای غریب و بیگانه تصور شود، جامعهای مرده و راكد محسوب میشود.
نكته دیگر آنكه رسانهها به عنوان ركن چهارم دموكراسی و به عنوان چشم ملت نقش مهمی در تقویت فرهنگ نقدپذیری دارند كه میتوانند به دور از جنجال، هیاهو و افترا و اتهام به نقادی در امور مختلف پرداخته و با نظارت بر مسئولان و نقد عملكرد اصحاب قدرت مانع سوءاستفاده از قدرت شوند.
منبع:روزنامه ایران
نظر شما