مردی به نام محمد هشت خرداد سال 85 توسط همسرش به بیمارستان رسانده شد. او كه به شدت سوخته بود به مامورانی كه بالای سرش حاضر شده بودند گفت نمیداند چه كسی روی او اسید پاشیده است. او گفت: شب بود زنگ خانه به صدا درآمد، در را كه باز كردم فردی روی صورتم اسید پاشید و رفت، من فقط دیدم سوار بر یك موتور شد. محمد مدعی شد با شوهر خواهرزادهاش به نام سعید اختلافاتی دارد و احتمالا او دست به این كار زدهاست. محمد گفت: سعید فكر میكند من باعث اختلاف او با همسرش هستم و میخواهم طلاق دختر خواهرم را بگیرم در حالیكه سعید خودش با زنش بدرفتاری میكند و باعث شد او قهر كند.
ماموران با توجه به این گفتهها سعید را بازداشت كردند. او گفت: من هیچ نقشی در این اسیدپاشی ندارم و اصلا نمیدانم چرا این اتفاق افتادهاست. نبود مدرك كافی علیه سعید باعث شد تا این مرد آزاد شود. چند هفته بعد محمد كه دیگر قدرت بینایی نداشت از بیمارستان به خانه برگشت. یك روز بعد از مرخص شدن او یكی از دوستانش با وی تماس گرفت و گفت دستان جوانی بهنام مهدی كه در یكی از روستاهای اطراف ورامین زندگی میكند با اسید سوخته است و او یك موتور دارد. پلیس این بار مهدی را بازداشت كرد و این مرد در بازجوییها گفت: من اسیدپاشی كردم. سعید برای این كار به من وعده 500 هزارتومان داد، مبلغی از آن را گرفتم و موتور خریدم. قرار بود مابقیاش را هم بعد از انجام كار بگیرم كه نگرفتم. من نمیدانم محمد و سعید چه دشمنی با هم داشتند چون معتاد بودم پیشنهاد سعید را قبول كردم و بعد از گرفتن مبلغی پول و خرید موتور روی صورت محمد اسید پاشیدم و از كاری كه كردم به شدت پشیمان هستم. پرونده در ادامه به شعبه 101 دادگاه عمومی پیشوای ورامین رفت و بعد از محاكمه، قاضی با توجه به اینكه پزشكی قانونی اعلام كرده بود امكان كور كردن مجرم با اسید نیست، وی را به پرداخت دیه دو چشم و زندان محكوم كرد.
این در حالی بود كه سعید هم به دو سال حبس و سه سال تبعید محكوم شد. رای صادره مورد اعتراض محمد قرار گرفت و دیوان عالی كشور حكم را نقض كرد و پرونده این بار در شعبه 77 دادگاه كیفری استان تهران تشكیل جلسه داد. هیات قضات بعد از شنیدن دفاعیات متهم و اصرار قربانی بر قصاص از پزشكی قانونی درخصوص امكان اجرای حكم قصاص استعلام كردند. با توجه به اینكه پزشكی قانونی اعلام كرد كور كردن با اسید ممكن است خطرات جانی داشته باشد بنابراین هیات قضات متهم را به كوری چشم با روشی كه برای او خطر جانی نداشته باشد، محكوم كردند. رای صادره یكبار دیگر در دیوان عالی كشور مورد بررسی قرار گرفت و این بار تایید و پرونده به واحد اجرای احكام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد.
سپس قاضی جمشیدی رییس اجرای احكام برای سازش بین طرفین پرونده جلسه صلحوسازش برگزار كرد و متهم و شاكی در اتاق وی حاضر شدند اما درخواست بخشش مهدی از محمد به جایی نرسید و محمد با قاطعیت گفت میخواهد حكم قصاص دو چشم اجرا شود. با بینتیجه ماندن این جلسه پرونده برای استیذان نزد آیتالله صادق لاریجانی رییس قوهقضاییه فرستاده شد، تا اذن اجرای حكم صادر شود. در صورت تایید رییس قوهقضاییه این حكم از سوی شعبه اجرای احكام در وقت تعیین شده اجرا خواهد شد.
نظر شما