سلامت نیوز : حنیف رضا گلزار کارشناس ارشد خاک وآب و کنشگر محیط زیست ومنابع طبیعی در یادداشتی درباره مواضع اخیر "شبکه سازمان های مردم نهاد محیط زیست ومنابع طبیعی کشور" در یک یادداشت اختصاصی برای "سلامت نیوز" نوشت: ساختاری که به نام "مردم" بنیان نهاده شد ولی هرچه گذشت، بیشتر "دیوانی" شد؛ ساختاری که از هیچ ساز و کار پذیرفته شده ای برای گزینش دبیران خود در هیچ کدام از لایه های ملی و منطقه ای برخوردار نیست، بیایید واپسین کنشگری این شبکه ملی را در جایگاه "مشتِ نمونه خروار" بازنگری کنیم.

از"نمایندگی ابتر"کنشگران تا "دلبری اظهر" برای کارگزاران

به گزارش سلامت نیوز حنیف رضا گلزار کارشناس ارشد خاک وآب و کنشگر محیط زیست ومنابع طبیعی در یادداشتی درباره مواضع اخیر "شبکه سازمان های مردم نهاد محیط زیست ومنابع طبیعی کشور" در یک یادداشت اختصاصی برای "سلامت نیوز" نوشت: پس از دو دهه و اندی کنشگری مدنی در بخش محیط زیست و منابع طبیعی، به نیکی آموخته ام که از کنش و واکنش شتاب زده و بی بهره از پشتوانه خرد و دادمندی در برابر رخدادها، دیده ها و شنیده ها پرهیز جویم. بی گمان این ویژگی را بسیاری از کسان که نگارنده این یادداشت را می شناسند، گواهی می کنند. همیشه چنین می اندیشم که شتابزدگی در داوری و بی پروا بر این و آن تاختن، مگر گزند های سترگ و آسیب های بزرگ، دستاورد و پیایندی دیگر نخواهد داشت؛ اگرچه از سوی دیگر چنین می اندیشم که این روش و منش نیکو، نباید بازدارنده وجدان و اندیشه بیدار از فریاد زدن درستی و راستی و کوبیدن بر فرق ناراستی ها و کژی ها شود. از این روی با گذشت بیش از یک ماه از رسانه ای شدن برنامه همکاری "شبکه ملی تشکل های محیط زیست و منابع طبیعی کشور" با سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور درباره "نظارت بر کاشت یک میلیارد نهال"، همچنان امیدوار بودم این پیوند و همکاری نادرست بوده باشد ولی افسوس که چنین نبود.

از"نمایندگی ابتر"کنشگران تا "دلبری اظهر" برای کارگزاران

ساختاری که به نام "مردم" بنیان نهاده شد ولی هرچه گذشت، بیشتر "دیوانی" شد؛ ساختاری که از هیچ ساز و کار پذیرفته شده ای برای گزینش دبیران خود در هیچ کدام از لایه های ملی و منطقه ای برخوردار نیست و ساختاری که گویا از بازشناختن، پی بردن و تمیزدادن راستی و درستی از میان دوگانه گروه های مردمی و ساختار دیوانسالاری ناتوان است یا دست کم خود را چنین می نماید. از این روست که چنین می اندیشم و بر اندیشه و نگرش خود پا می فشرم که این شبکه، با چنین رویکردی نماینده کنشگران راستین این سرزمین نیست و بیشتر همراه و همراستا با کارگزاران و دیوانسالاران است.

بیایید واپسین کنشگری این شبکه ملی را در جایگاه "مشتِ نمونه خروار" بازنگری کنیم. چندی پیش نشستی در سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور برگزار شد. همه همسنگرانی که استخوانی در میدان کنشگری محیط زیست و منابع طبیعی ایران خرد کرده و دو سه پیراهن بیشتر پاره کرده اند به نیکی به یاد دارند که روزگاری نه چندان دور، همین کنشگران با همه دلخوری هایی که از مدیران دو دستگاه کارگزار محیط زیست و منابع طبیعی کشور داشتند، همچنان برای بیان و پیگیری نگرانی های خود، شورمندانه خواهان برگزاری نشست هایی با مدیران این دو دستگاه بودند و با آنکه بسیاری از این نشست ها ناگهانی و بدون برنامه ریزی برگزار می شد، با شتاب خود را از دورترین شهرستان های کشور به تهران می رساندند. این گرایش به گفت وگو با مدیران، آنچنان پررنگ بود که گاهی نام شماری از دوستان به ناچار از لیست دیدارهای دوره ای خط می خورد که دلخوری های آشکار و نهانی هم در پی داشت. کنشگران پیشکسوت و کارشناسان شناخته شده و خوش نام و همان هایی که با پشتوانه سال ها کنشگری راستین، از آزمون های باورمندی مردمی سربلند بیرون آمده بودند، گل سرسبد و مجلس آرای چنین نشست هایی بودند. گفته هاشان آنچنان برخوردار از پشتوانه مردمی و کارشناسی بود که سخت جان ترین مدیران هم در بسیاری از پرونده ها، چاره ای مگر گردن نهادن به درخواست ها و پذیرش کژی ها و کاستی ها نداشتند. افسوس که پس از سال ها تلاش، به جای به پیش رفتن و بهتر و برتر شدن، از چنان نشست ها و هم اندیشی هایی اثرگذار، بدینجا رسیدیم که برای نشست با رییس سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور، نه یک بار که چندین بار فراخوان همگانی داده شد ولی دریغ از همراهی پیشکسوتان و بزرگان و شناخته شده های این میدان!

واکنش مردم نهاد راستین و استخوان خرد کرده های این میدان به این فراخوان های پی در پی به جا و درخور بود. پیشکسوت های این میدان با این نادیده انگاشتنِ این فراخوان ها، این پیام آشکار را با خاموشی خود فریاد زدند که از چگونگی مدیریت منابع طبیعی کشور و فراموشی اولویت ها و پرداختن به کارهای نمایشی دلخور و ناامیدند! مگر نه اینکه می گفتند « به کوری چشم عده ای دور ایران را دیوار می کشم »! و چنین و چنان می کنم. مگر با گفته های خام و بی بنیان، گزاره کم آبی در ایران را به سخره نگرفته بودند؟ مگر مدیران خام و کارناشناس این سازمان به پاک ترین فرزندان این سرزمین ناجوانمردانه انگ وابستگی به این سو و آن سو نمی زدند؟ بماند که گذر زمان همان ها را در برابر دوربین فراریان میهن فروش و آن پر گویِ کم اندیشِ لندن نشین نشاند تا درباره منابع طبیعی این سرزمین زخم خورده درددل کند و ... آیا برگزاری این نشست و همراهی با آن از سوی این شبکه، چیزی مگر نادیده و ناشنیده انگاشتن آن همه ناسزا و درشت گویی و بدتر از آن پذیرش و پشتیبانی از این توهین ها نبود؟ آیا خوشبین ترین کنشگران این سرزمین می توانند برداشت دیگری از این نشست و شیوه برگزاری آن داشته باشند؟

باری، گروهی که همه می دانند با چه ساز و کاری در جایگاه دبیران استانی و شهرستانی نشسته اند به همراه گروه بیشماری از مدیران و کارکنان ستاد سازمان، تالار هم اندیشی!! را پر کردند و دردآور اینکه در این نشست فرمایشی – سیاسی - تبلیغی، شبکه ملی تشکل های محیط زیست در جایگاه "ناظر مردمی طرح کاشت یک میلیارد نهال" برگزیده شد!

بی پرده و بی پروا می گویم که این، بزرگترین دهن کجی این شبکه، به جامعه مدنی کنشگر و کارشناسان هزینه داده ای که ماه ها کوشیدند تا ریشه های نادرست این کار را واکاوی و موشکافی کنند بود. اینجاست که از "دلبری اَظهر" دوستان خود در این شبکه می نالم! ایکاش برای مردم و جامعه مدنی کنشگر ایران روشن می ساختید که با کدام رویکرد و پس از آن همه کاستی های زیربنایی کاشت یک میلیارد نهال بر انجام آن گردن نهادید و «نظارت» بر آن را پذیرفتید؟ برای همراه شدن با این کار با کدام کارشناسان هم اندیشی کردید؟ آیا داده ها و دستاوردهای نهال کاری های گذشته را بررسی کرده اید؟ درباره همین «نظارت» و سازوکارهای آن بگویید. بر چه چیزی و با کدام نرم افزار و سخت افزار در پهنه ای به بزرگی سرزمین ایران می خواهید و می توانید «نظارت» کنید؟ آیا توانمندی شناسایی گونه های مناسب با هر منطقه را دارید؟ آیا توانمندی جلوگیری از ادامه کاشت گونه های نامناسب را دارید؟ آیا توان فراهم ساختن آب مصرفی این نهال ها را دارید؟ آیا یک برگ از گزارش های کارشناسی و طرح نگاشته شده برای این کار و سازوکارهای مالی و اجرایی و چشم انداز های آینده آن را دیده اید و خوانده اید؟ مگر نمی دانید هیچ طرح علمی و نگاشته شده ای برای کاشت یک میلیارد نهال در کار نیست؟ برای مردم و کنشگران بگویید چنانچه نادرستی شیوه انجام کاشت این نهال ها را دریافتید، آیا توان جلوگیری از ادامه آن را دارید؟ و اگر نه – که ندارید- چرا وارد چنین وادی ای شده اید؟

بی گمان با چنین کاری خنجر را نه از پشت بر قلب کنشگران، که آشکارا بر شکم خویش فرو کردید و واپسین میخ را با دستان خویش بر تابوت این شبکه فروکوفتید. چنان غفلت پیشه کردید و چنان خود را به خواب زدید که فراموش کردید این مدیران به زودی خواهند رفت؛ ولی کنشگران و کنشگری همچنان پابرجا و استوار خواهد ماند.

در پایان سخنی با همسنگران و همراهان و آن اینکه جامعه مدنی کنشگر در بخش محیط زیست و منابع طبیعی ایران، امروز باید جایگاه خویش را بازیابی و این کشتی شکسته و بر گل نشسته را در گام نخست بازستانده و سپس بازسازی کند. چه چنین بشود یا نشود، این شبکه نماینده این جامعه نیست، تنها همراه کارگزاران این بخش است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha