آیه شریفه فوق بیان میدارد: «فساد و تباهی در خشکی و دریا با دست انسانها پدیدار شده» که وضعیت امروز دنیا از نظر آلودگی و تخریب محیطزیست انسانی اعم از طبیعت و محیطاجتماعی و اقتصادی و فضای اخلاقی، سیاسی و فرهنگی جوامع مصداق عینی مضمون این آیه شریفه قرآنی است.
در قرن بیستم که عصر شکوفایی علم و تکنولوژی و تسخیر طبیعت بود، میانگین بروز سالانه سوانح و بلایای طبیعی بزرگ از قبیل سیل، زلزله و آتشفشان از کمتر از 10 حادثه در سال 1900 به بیش از 350 مورد در سال 1999 افزایش یافت. تخریب گسترده جنگل و مرتع، آلودگی زمین و دریا، جمعشدن گازهای گلخانهای در اتمسفر زمین و پیامد آن بروز تغییرات آبوهوایی از عوامل اصلی افزایش سوانح طبیعی در سده گذشته بوده است. واقعیت این است که کشور ما هم بعد از آمریکا و چین به نسبت جمعیت و تولید ناخالص ملی خود بالاترین رتبههای جهانی آلایندگی را در زمین و محیط زندگی انسانها احراز کرده است!
از دیگر دستاوردهای جهانی جامعه بشری در ارتباط با محیط اجتماعی خود، روند تاریخی افزایش نابرابری در سطح جهانی است. طبق گزارش برنامه توسعه ملل متحد، نسبت درآمد 20 درصد ثروتمندترین به 20 درصد فقیرترین اقشار جمعیت دنیا از 3 به 1 در سال 1820 به 103 به 1 در سال 2005 رسیده که با توجه به جهانی شدن بازار و اقتصاد و تجارت همچنان بهطور تصاعدی رو به افزایش است. در ایران نیز طبق گزارشهای انتشار یافته، ضریب جینی که نشاندهنده نابرابری اقتصادی و درآمدی است، بهویژه از سالهای 83 به بعد افزایش یافته و به حد بحرانی 45/0 رسیده است.
50 درصد جمعیت جهان زیر خط فقر 2 دلار در روز و بیش از یک میلیارد نفر زیر خط فقر مطلق با درآمد 1دلار و کمتر در روز قرار گرفتهاند و این به مفهوم افزایش مرگومیر کودکان و زنان به عنوان قربانیان اصلی فقر، اتلاف استعدادها، از هم گسیختگی خانوادهها و جوامع، گسترش جرم و جنایت و خشونت و کاهش امید به زندگی در جهان سوم و گروههای محروم و اقلیتهای نژادی و فرهنگی در کشورهای توسعه یافته است. بهطور مثال امید به زندگی افراد در کشوری مانند بروندی با درآمد سرانه 200 دلار در سال حدود 50 سال و سوئد با درآمد سرانه بیش از 25 هزار دلار در سال حدود 81 سال است. دستاورد دیگری از عملکرد انسانها و نظامات اجتماعی، ایجاد نابرابری، تبعیض و بیعدالتی است که با گسترش آسیبهای اجتماعی و بیماریهای جسمی، روانی و اجتماعی رابطه مستقیم دارد. در کشورهای غربی بدترین وضعیت را در این زمینه آمریکا و بهترین شرایط را کشورهای اسکاندیناوی و ژاپن دارند. همچنین عدالت اجتماعی و کاهش نابرابریها با اعتماد عمومی و افزایش سرمایه اجتماعی نسبت مستقیم دارد.
انسان به عنوان یک ارگانیسم بسیار پیچیده و تکاملیافته در حال تعامل دائمی با محیط زندگی است. در این تعامل اگر استرسهای محیطی بر ظرفیتهای دفاعی انسان غلبه کند، واکنش سیستم ایمنی بدن کاهش مییابد و در برابر عوامل خطر محیطی بدون دفاع میشود.
در شرایط پیچیده و تغییرپذیر جامعه جدید، نقش اعتماد و سرمایهاجتماعی و دیگر عوامل فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در حفظ سلامت یا پیدایش بیماری بیش از گذشته است. طبق گزارش سازمان جهانی بهداشت، سهم عوامل اجتماعی (از قبیل عدم تبعیض، منزلت و کرامت، دسترسی به آب و تغذیه سالم، داشتن سرپناه، دسترسی به اطلاعات و خدمات سلامت و بهداشت محیط) در حفظ و ارتقای سلامت انسان بیش از 55 درصد است. بنابراین در دنیای امروز تامین حقوق آحاد شهروندان در همه جنبههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی آن ارتباط تنگاتنگی با سلامت یا بیماری و تحقق جامعه سالم یا سرشار از آسیبهای اجتماعی دارد.
جامعه ایرانی به دلیل تنوع گسترده فرهنگی و قومیتی و محرومیتهای مرتبط با آنها و نیز به دلیل جوانی جمعیت و آسیبپذیری بیشتر و متاثر از شرایط استبدادزدگی تاریخی، جنگهای پیدرپی، سوءبرداشت و سوءاستفاده از دین، سوءمدیریت و تغییر حکومتها، گلچینی از آسیبپذیریهای گوناگون اجتماعی را در این زمان نشان میدهد. برخی از شاخصهای آسیبپذیری اجتماعی در جامعه ایران عبارت است از:
نرخ بالای بیکاری و عدم اشتغال،
درصد بالای فقر (مطلق و نسبی)،
به حاشیه رانده شدن زنان، کودکان و کهنسالان،
نرخ بالای جرم و جنایت و اعتیاد و اختلالهای روانی،
نسبت بالای وابستگی اقتصادی کشور،
افزایش بیرویه جمعیت و فرهنگ مصرفی،
خالی شدن روستاها از جمعیت،
افزایش مهاجرت به شهرها و حاشیهنشینی،
بالا بودن هزینههای بهداشتی – درمانی و آموزشی،
ناکارآمدی و / یا پوشش ناکافی بیمهها،
فقر غذایی باوجود واردات سنگین مواد غذایی،
بالا بودن هزینههای حمل و نقل و اسکان و تورم،
بالا بودن نرخ بیسوادی و افت تحصیلی،
مهاجرت مغزها (نخبگان علمی، مدیریتی و اقتصادی)،
کمرنگ شدن فرهنگ و ارزشهای بومی و جایگزینی فرهنگ و ارزشهای بیگانه،
توسعهنیافتگی بخشهای مختلف اجتماعی (عمومی و خصوصی)،
کمبود ظرفیتهای نهادی به دلیل محدودیت منابع انسانی،
ضعف و ناکارآمدی ظرفیتهای برنامهریزی توسعه،
ناهماهنگی میان جنبههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیستمحیطی توسعه،
عدم مشارکت عمومی در فرآیند برنامهریزی و تصمیمسازی،
آسیبپذیری در برابر سوانح طبیعی ناشی از تخریب محیطزیست،
آسیبپذیری در برابر سوانح و تصادفات جادهای،
فقدان سیستمهای موثر پشتیبانی از قوانین و تصمیمات اتخاذ شده.
برای جامعهای مثل ایران که دستخوش تغییرات پرشتاب اجتماعی و مواجهه با بحرانها و آسیبپذیریهای گوناگون اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و ارتباطی است، مهمترین تهدید نشناختن و بد فهمیدن مسایل و آسیبهایی است که عمدتا چندوجهی، متنوع، ریشهدار و تاریخی و بعضا نیز نوپدید و متاثر از تحولات جدید در عرصههای ملی و جهانی هستند. گاهی فهم غلط، سطحی و جهتدار از مسایل عمیق و پردامنه جامعه به اتخاذ رویکردها و روشهای نادرست در برخورد با آنها و تحمیل هزینههای فراوان مادی و معنوی بر کشور منجر شده است و میشود و در این میان حداقل احساس مسوولیت و چارهاندیشی ایجاب میکند که مسایل و آسیبهای کشور در اندازههای واقعیتر و در زمینهها و فرآیندهای پیدایش آنها مطرح شوند.
مروری بر اقدامات گذشته در ارتباط با آسیبهای اجتماعی
اولین همایش ملی طرح مسایل جامعهشناسی ایران که در سال 1375برگزار شد، به مسایل جدید جامعه ایرانی در 7 زمینه «جمعیت، مسایل، شهری و روستایی، نابرابریهای اجتماعی، آموزش رسمی، وفاق فرهنگی، اخلاق کار و نظم اجتماعی و مشارکت اجتماعی» پرداخت.
اولین «همایش ملی آسیبهای اجتماعی ایران» نیز 7 دسته از آسیبهای اجتماعی را در زمینه «روند دگرگونی آسیبها در جامعه، اعتیاد و قاچاق موادمخدر، پرخاشگری و جنایت، خودکشی، کودکان آسیبدیده و دختران فراری، روسپیگری و تکدی، جرایم مالی، اقتصادی و سرقت»، مطرح کرد. از آن پس هم نهادهای معتبر علمی نظیر انجمن جامعهشناسی ایران و مراکز و دانشگاهها و موسسات عمومی و دولتی و غیردولتی تا به امروز اهتمام به مسایل و آسیبهای اجتماعی را در دستور کار خود داشتهاند که همه اینها حاکی از گستره و عمق مشکلات، تنگناها و بحرانهای گوناگونی است که جامعه ما با آنها روبه?روست. ایران، جامعهای است که از لحاظ تاریخی و توسعهای در حال گذار و از لحاظ اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی دستخوش تغییرات پرشتاب و پردامنه و همه اینها یعنی وقوع مداوم دگرگونی در نگرشها، ساختارها و رفتارهای فردی و جمعی و پیدایش گفتمانهای جدید معرفتی و فرهنگی. جامعهای که دائما در حال رویارویی با پدیدهها و روندهای نو است نمیتواند در قالب انگارهها و پیشفرضهای کهنه به حل و فصل مسایل پیش روی خود بنشیند و این نتیجه مهم دیگری است که باید از لابلای یافتههای «گزارش وضعیت اجتماعی ایران» به آن رسید و با درک چیستی و چگونگی مسایل و آسیبهای اجتماعی ایران، نشانهها و علایم هشداردهنده را از آن میان دریافت. به نظر میرسد مساله مهمی که باید به آن بیشتر توجه کرد، پیچیدگی، درهم تنیدگی و فشردگی مسایل و آسیبهای اجتماعی در ایران و شتاب روند دگرگونیهای آنها طی سالهای اخیر است که این میتواند نشانهای از پایین آمدن ضریب ایمنی و مقاومت جامعه در زمینههای «اخلاقی و فرهنگی»، «نهادی و ساختاری» و نیز «فردی و روانی» باشد. این یک واقعیت است که پایین آمدن نظام ایمنی و دفاعی جامعه را در بعد اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی، نهادی و فردی، تهدیدی بزرگ در سلامت فرد و جامعه است و بیحسی، بیتفاوتی و انفعال نخبگان در عرصه فرهنگ عمومی و نسبت به مسایل و آسیبهای اجتماعی، باید مقوله جدیدی برای مطالعه و پژوهش همه کسان و موسساتی که نگران زوال منابع توسعه ملی و توانمندی جامعه ایرانی هستند، قلمداد شود.
منبع: هفته نامه سپید
نظر شما