دوشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۰ - ۱۰:۳۲
کد خبر: 38437
سلامت نیوز :چندی‌پیش در روزنامه شرق، مورخ 29 تیر 1390، صفحه 12 به مقاله‌ای برخوردم كه از نكات ارزشمند و قابل تامل لبریز بود. این مقاله مصاحبه‌ای با مدیر «انجمن تغذیه‌ طبیعی خام گیاهخواری تهران»، خانم مریم حسینی بود كه در آن ایشان به معرفی فواید این‌گونه تغذیه پرداخته و تعداد زیادی عبارات «علمی» مربوط به ارزش غذاهای مختلف برای بدن انسان، چاشنی بحث پرشور ایشان در راستای اثبات حقانیت «خام گیاهخواری» بود.

بنده حقیر، البته دارای صلاحیت كافی و مستند برای جدل علمی با كسی نیستم كه مطمئنا پیش از گرویدن به این مكتب، مطالعه بسیار و تفكر نقادانه‌ای داشته‌اند. اما از آنجا كه برخی مطالب به گوش بنده كمی غیرمنطقی می‌آمدند، وظیفه‌ خود دیدم به‌عنوان كسی كه سعی در دانستن حقیقت علم دارد، مدعای ایشان را در مستندات علمی (و كجا بهتر از مقالات بسیار در شبكه‌ اینترنت) محك بزنم.

اذعان دارم كه آن مقاله ابدا خالی از فایده نبوده و خواندن آن را اكیدا به خوانندگان این متن، حداقل در راستای روشن شدن هر دو متن توصیه می‌كنم. بنابراین، لازم دیدم انتقادات و نظرات خود را به صورت لیست‌وار جهت نظم ارایه دهم.

1- طبق نام‌گذاری ارایه شده، مقاله‌ مورد بحث به خام‌گیاهخواری، مترادف «زنده‌خواری» اطلاق می‌كند. در خط آخر ستون 14م نیز، عبارت «غذای مرده به درد سلول‌های زنده بدن نمی‌خورد» برمی‌خوریم. در ستون اول خط 15 و 16، ذكر شده «(پخته خواری) در واقع لاشه‌ موادغذایی و مرده است...» و در خطوط آخر ستون اول، «طعم خورشت فسنجان، (گیاهی و خام) با خورشت فسنجانی كه پخته می‌شود هیچ تفاوتی ندارد.

بلكه تفاوت اصلی در زنده بودن تركیب‌های آن است». در اینجا، جا دارد به تعریف «زنده بودن» گیاهان بپردازیم و بعد آن را با تعریف «زنده بودن» جانوران مقایسه كرده و تفاوت‌های این دو نوع زنده بودن و تاثیر آن در تغذیه را ببینیم. «زنده بودن» برای تمام جانداران، اعم از گیاه، جانور، باكتری‌ها و انواع دیگر حیات، طبق ملاك‌هایی از قبیل رشد، متابولیسم و مهم‌تر از همه تولید مثل تعریف می‌شود. برای گیاهان، اتصال به منبع تغذیه‌ای خاص خود، حال چه خاك، چه آب و چه تنه‌ درختان دیگر باشد، از شروط اصلی «زنده بودن» است. همان‌گونه كه برای حیوانات بزرگ‌جثه، تنفس و تپش قلب شرط «زنده بودن» محسوب می‌شود.

 اگر كاهویی كه از سبزی‌فروشی تهیه می‌كنید «زنده» محسوب می‌شود، مرغی كه به‌صورت پركنده و سربریده تهیه می‌كنید نیز زنده است. هنگام تغذیه، پس از ورود موادغذایی به بدن و تكه‌تكه شدن آنها در دهان توسط دندان‌ها و عضلات فك، بلع صورت گرفته و مواد از طریق مری به معده می‌روند. معده با ترشح اسید و آنزیم‌هایی، غذا را به صورت نیمه‌محلول درآورده و به اجزای ریز تبدیل می‌كند، این اجزا در روده‌ كوچك محلول‌تر شده و به صورت ذرات مولكولی قابل جذب در لایه‌ «پرزمسواكی» روده‌‌كوچك در می‌آیند و بنابراین هرگونه‌ ماده‌ خورده شده، در آخر به صورت مولكولی به «درون» بدن آورده می‌شود.

منظور از درون بدن، خارج از حفرات بدنی و به میان فضای میان سلول‌ها و حتی درون رگ‌هاست. مشخص است كه تعریف زنده بودن برای این مولكول‌های كوچك كمی خنده‌دار است و برای بدن هم فرقی ندارد غذا چگونه بوده، به هر حال باید به مولكول تبدیل شود تا جذب شود. كتمان نمی‌كنم كه انواع غذا همگی به یك شیوه و زمان آماده‌ جذب نمی‌شوند اما پروسه‌ بالا، برای همه انجام می‌شود.
2- در خطوط 18 تا 20 آورده شده «طی فرآیند فریز (منجمد كردن) بخش بزرگی از ویتامین‌های موادغذایی را از بین می‌بریم... تركیب‌های زنده‌ موادغذایی كاملا نیست و نابود می‌شوند.» برای اطمینان از صحت این امر، مقاله‌ای را در اینترنت یافتم كه آدرس آن را در انتهای این متن آورده‌ام (1) تا خود بروید و ببینید.

خلاصه‌ای از آن را برای كسانی كه حوصله جست‌وجو ندارند آورده‌ام: ویتامین‌ها به حرارت حساسند و حساس‌ترین ویتامین‌ها به ترتیب B1، C، A، D، E و B5 هستند. B1 كه حساس‌ترین است و در گندم و طبعا نان وجود دارد، حین پخت نان حداكثر 22‌درصد محتوای آن از بین می‌رود. ویتامین C كه در فهرست دوم است، بیش از حرارت، به مواد اكسید‌كننده حساس است و در برخورد با فلزات به سرعت ناپایدار شده و از بین می‌رود اما در حرارت‌های معمولی بسیار پایدار است. به هر حال، هیچ كدام از ویتامین‌ها طی فریز شدن ناپایدار نمی‌شوند بلكه هنگام انجماد، اتفاقا بهتر حفظ شده و كمتر تجزیه می‌شوند!


3- در خط 22 ستون اول راجع به خون صحبت شده: «خون انسان قلیایی است»، ولی موادغذایی كه بعد از فرآیند پخت می‌خوریم اسیدی است و همین ناهمخوانی، علت اصلی بسیاری از بیماری‌هاست. این جمله، از جمله‌هایی است كه برای اثبات صحت یا عدم صحت آن می‌توانید سال‌ها وقت صرف كرده و آخر هم به نتیجه‌ای نرسید.

زیرا ادعای بسیار بزرگی در آن یعنی «علت اصلی بسیاری از بیماری‌ها» به غذایی نسبت داده شده كه اسیدی بودن آن مشكل ایجاد می‌كند، جدولی برای دانستن اسیدیته برخی موادغذایی خام و پخته در اینترنت یافته‌ام، آدرس آن را نیز در پایان این مقاله ذكر كرده‌ام، توجه كنید مقیاس PH، لگاریتمی یا تصاعدی است یعنی، هر واحد جابه‌جایی در آن، 10 برابر تغییر قدرت اسیدیته را نشان می‌دهد (تا حدودی مثل واحد قدرت زلزله، ریشتر). مثلا گوجه، یك‌صدم لیموترش اسیدی و 300 برابر گوشت اسیدی است.


گوشت و خون انسان تنها دو تا سه برابر اختلاف اسیدیته دارند. واضح است اگر چیزی برای خون بد باشد باید گوجه و لیمو باشد و نه گوشت پخته! اما خون مكانیسم‌های زیادی برای حفظ اسیدیته خاص خود را دارد، از انواع بافرها تا تغییر میزان تنفس. ضمنا تمامی غذاها حین پخت اسیدی‌تر نمی‌شوند بلكه برخی قلیایی‌تر می‌شوند. اینكه غذا به اسیدیته خون و در نتیجه به سلامت لطمه بزند آن هم لطمه‌ای در حد «علت اصلی بسیاری از بیماری‌ها» بودن، ادعایی است كه حداقل بنده با حدود هشت سال سابقه‌ مطالعه‌ جدی و حرفه‌ای زیست‌شناسی، قادر به پذیرش آن نیستم.

4- متاسفانه در آن مقاله، چهار نوع جمله نامناسب برای شأن یك متن علمی، به میان آمده است.
الف) عبارات گنگ و غیرمنطقی: «لاشه»، «تركیبات زنده»، «كاملا نیست و نابود»، «علت اصلی بسیاری از بیماری‌ها»، «غذای مرده به درد سلول‌های زنده بدن نمی‌خورد»، «دانه گندم پخته رشد نمی‌كند»، «ویتامین زنده» و...

ب) عبارات عجیب: « چه سندی بالاتر از خود من»، «اگر مقداری غذای پخته را بررسی كنید خواهید دید فاقد هرگونه ویتامین زنده است» و «لازم نیست ادعا داشته باشیم، واضح است! [ كه نتایج ارایه شده بدون آزمایش كاملا صحیح ارزیابی شده‌اند]».

ج) عبارات بدون اثبات: «صحت و سلامت كامل»، «درمان سرطان» و «عدم وجود عوارض پس از 48 ساعت بعد از قطع كامل نسخه‌های پزشكان كه شامل 18 قرص در شبانه‌روز بوده است». بدون اثبات بودن این گزاره‌ها از آنجا ناشی می‌شود كه شیوه‌های درمانی موازی اخذ شده، نادیده گرفته شده‌اند و تمام نتایج در صورت صحت به خام‌گیاهخواری صرف منسوب شده‌اند.

د) عبارات بدون ربط: «باور دارم» «مراجعه به آیاتی در قرآن كه نه تنها ذكر نشده‌اند، بلكه صرف عمل استفاده از متون ارزشمند دینی به صورت كلی، بدون ذكر دقیق آیات، عمل پسندیده و در شأن این كتاب آسمانی نبوده و جایگاه آن در متن علمی، خارج از عرف است» در آخر لازم می‌دانم چند عبارت مفید كه در مقاله آورده شده را نمایان كنم.

1. خانم حسینی به‌درستی به این نكته اشاره دارند كه پزشكان ارزش رژیم غذایی در سلامتی را كمتر از میزان لازم دانسته و در پرسش از بیمار از تغذیه حرفی به میان نمی‌آورند.
2. ذكر شده كه پزشكان معتقد بودند ایشان چاره‌ دیگری جز عمل كیسه صفرا نداشته‌اند در صورتی كه ایشان در هر صورت سلامت خود را بازیافته‌اند. این گویای این مطلب است كه به هر حال پزشكان نیز جایزالخطا هستند و نظر آنها، رأی منزل نبوده و صرفا با توجه به اكثریت آماری، شیوه‌های درمانی خود را توصیه می‌كنند.

3. نقل از بقراط «غذای تو، دوای توست، دوای تو، غذای تو» به نقش انكار‌ناپذیر تغذیه‌ سالم در بهبود جسمی و روانی اشاره دارد.

در آخر با تشكر از دقت خوانندگان محترم، از شما خواهش می‌كنم همیشه متن‌هایی كه ادعاهای علمی دارند را با اولین بار شنیدن و خواندن باور نداشته باشید و همواره با جست‌وجو و پرسش، سعی در یافتن حقیقت پشت جملاتی كنید كه شاید صددرصد صحت نداشته باشند. این متن تنها برای شفاف‌سازی نوشته شده و نفع شخص یا ضرر‌رسانی به هرگونه موسسه یا شخص از اهداف این نوشته نیست.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha