حبیبالله مسعودی فرید مدیرکل دفتر آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی کشور است و در گفتوگو با قانون، تقصیر افزایش آسیبهای اجتماعی را هم متوجه مردم و هم دولت عنوان میکند. وی میگوید برای حل آسیبهای اجتماعی همه باید دست به دست هم بدهند. گفتوگوی قانون را با مسعودی فرید درباره آسیبهای اجتماعی از جمله دلایل افزایش روابط فرازناشویی، روسپیگری زنان و مردان و ... بخوانید.
شما
ریشه آسیبهای اجتماعی را مشکلات خانوادههای ایرانی میدانید. به نظر شما
مهمترین چالشی که خانواده ایرانی با آن درگیر است، چیست؟
در واقع یکی از مشکلات خانوادههای ایرانی عدم شناخت اعضای خانوادهها از
همدیگر است. بسیاری از خانوادهها دانش و مهارت لازم را برای ارتباط با
همدیگر ندارند. ضمن اینکه اعضای خانواده زمان کافی و مفید را برای همدیگر
نمیگذارند. یکی از دلایل این موضوع مشغولیتهای ذهنی و چندشغله بودن اعضای
خانواده یعنی همسران است. علت دیگر خشونت خانگی است. خشونت خانگی صرفا به
معنای درگیری فیزیکی نیست، بلکه بیتوجهی به همدیگر و پرخاشگری هم مواردی
از آن است. در بحث آسیبهای اجتماعی مجموعه عواملی اثرگذار هستند که عوامل
اقتصادی و اجتماعی در این میان نقش چشمگیری دارند، اما هر عاملی سهم خود
را داشته و خود فرد نیز نقش مهمی در پیشگیری از آسیبهای اجتماعی دارد.
درست است که در حال حاضر نرخ تورم افزایش یافته و وضعیت مسکن و اقتصاد مردم
نابسامان است و همه در فشارند، اما باید سیاستهای کلان جامعه وضع اقتصادی
مردم را بهتر و تورم را کنترل کند و دستمزدها را افزایش دهد تا کیفیت کار
نیروی انسانی بهتر شود. واقعیت این است که خود مردم هم نقش خود را به درستی
ایفا نمیکنند و اگر هشت فاکتور هم دست دولت باشد، قطعا دو فاکتور به خود
شخص و مردم مربوط است و فرد باید تلاش کند که این دو فاکتور را به درستی در
زندگی خود و اطرافیانش اجرا کند. درست است که فشار اقتصادی به مردم فشار
آورده و افراد پرخاشگر شدهاند و یقه هم را میگیرند، اما آمار آسیبهای
اجتماعی در بین افراد ثروتمند هم افزایش یافته و این یعنی همه مشکلات
اقتصادی نیست و تنها دولت مقصر نیست.
یکی
از مشکلاتی که در سالهای اخیر دامن خانوادهها را گرفته و موجب تنش و
جدایی شده، روابط فرازناشویی است؟ به نظر شما ریشه شکلگیری این روابط
کجاست؟
در حال حاضر سازمان بهزیستی آمار دقیقی از
روابط خارج از زناشویی ندارد، اما به نظر میآید دلایل زیادی داشته باشد که
یکی از آنها عدم توجه و وقت گذاشتن همسران برای یکدیگر است. این جدایی
عاطفی منشاء بسیاری از مشکلات است. زمانیکه روابط جنسی افراد دچار مشکل
میشود، تبعات منفی به جا میگذارد که یکی از آنها روابط فرازناشویی است.
ضمن اینکه شبکههای ماهوارهای و سایتهای غیرمجاز هم اثرگذار هستند. روابط
عاطفی و جنسی زن و شوهر، کل زندگی آنها را تحت تاثیر قرار میدهد. در واقع
روابط جنسی زن و شوهر نوعی دماسنج است که نشان میدهد زن و شوهر چقدر به
هم نزدیک هستند. عدم شناخت کافی از همدیگر و مهارتهای ارتباطی باعث گسست
بین آنها میشود و این طلاق عاطفی منجر به مشکلات دیگری میشود. یکی دیگر
از دلایل این روابط؛ عدم آموزش جنسی در جامعه ماست. خانوادههای ایرانی به
کودکان خود آگاهی لازم را در اینباره نمیدهند و بر اساس یافتههای غلط از
اطرافیان وارد زندگی مشترک میشوند. براساس تحقیقی که چند سال قبل انجام
دادیم بیشتر جوانان باورهای غلطی نسبت به روابط جنسی دارند. در جامعه ما
آموزش زندگی زناشویی وجود ندارد و افراد شناخت کافی از همدیگر ندارند و این
منجر به تضادها و تناقصهای زیادی در زندگی آنها میشود.
مدتی قبل در رسانهها موضوع مردان روسپی در جامعه مطرح شد. آیا بهزیستی این موضوع را به عنوان یک آسیب اجتماعی مد نظر دارد؟
تاکنون این سازمان شواهدی از مشکل مردان روسپی به دست نیاورده و آماری از
آن در ایران ارائه نشده است. به همین دلیل برخورد جدی با مردان روسپی
نداشتهایم و این موضوع چون شایع نیست و به عنوان یک آسیب اجتماعی در نظر
گرفته نمیشود. در واقع آسیب اجتماعی باید از شدت و شیوع بالایی برخوردار
باشد تا به آن پرداخته شود.
در مورد زنان روسپی وضعیت چگونه است؟
سازمان بهزیستی وضعیت زنان روسپی را به عنوان قشری آسیبپذیرتر بیشتر مد
نظر دارد. در حال حاضر این موضوع سالهاست که از سوی این سازمان مورد
پیگیری قرار میگیرد. این زنان مشکلات زیادی دارند که به این مسیر کشیده
شدهاند. عوامل زیادی از جمله فقر اقتصادی، فرهنگی و مشکلات خانوادگی دخیل
است. سال گذشته در 24 مرکز نگهداری زنان در کشور یک هزار زن روسپی مورد
حمایت و ساماندهی بهزیستی قرار گرفتند و خدمات بهداشتی، روانی و آموزش
مهارتهای زندگی به آنها داده شده است.
در حال حاضر سازمان بهزیستی کدام آسیب اجتماعی را بیشتر پیگیری میکنید و در دستور کار قرار دارد؟
هم اکنون بهزیستی موضوع کودکآزاری را بیشتر از سیار آسیبها مورد بررسی
قرار میدهد. از نظر ما این موضوع یکی از اولویتهای مهم در بحث آسیبهای
اجتماعی است. در واقع برای کنترل و پیشگیری کودکآزاری فقط بر روی کودک
تمرکز نمیکنیم، بلکه روی خانوادهها هم کار میشود و آموزش لازم داده
میشود. این سازمان موارد کودکآزاری را شناسایی و خدمات لازم را ارائه
میدهد و اگر لازم باشد برخورد قضایی با کودکآزار میکنیم. بیشتر
کودکآزاریها ناشی از عدم توجه به کودک و سلامت جسمی، روانی و آموزش کودک
است.
شما قبلا گفتهاید که
25 درصد پتانسیل حل آسیبهای اجتماعی در دست بهزیستی و 75 درصد بقیه دست
دیگر نهادهای دولتی و غیردولتی است تا با هم همکاری کنند وآسیبهای اجتماعی
کاهش یابد، این در حالی است که چند هفته قبل از برگزاری یک همایش آسیبهای
اجتماعی در دانشگاه جلوگیری شد. خب به نظر شما با این رویه میشود انتظار
داشت آن 75 درصد بقیه محقق شود؟
به نظر من باید از
تمام ظرفیتهای موجود در جامعه برای شناسایی مشکلات اجتماعی استفاده کنیم.
زمانیکه آسیبهای اجتماعی را به عنوان یک مشکل اجتماعی میبینیم، باید
فضایی ایجاد شود تا بدون جنجال و با رویکردهای علمی از ظرفیت دانشگاهها،
انجمنهای علمی، روزنامهها، نهادهای مردمی و سازمانهای دولتی استفاده شود
و درباره انواع این آسیبها بحث شود تا به راهکار و نتیجه برسد. هر چه قدر
این همایشها بیشتر برگزار شود، سودمند است و نباید صورت مسئله را پاک
کنیم. این همایشها در همه دنیا برگزار میشود. با این برخورد ما از منابع
مفید مانند اساتید استفاده نمیکنیم و وقتی بحث تولید وکار ایرانی میشود
باید از این منابع استفاده کنیم. این همایشها فرصتی است تا آنچه در
کتابهاست را با تجهیزات و نیروی داخلی محک بزنیم و هر آنچه که مناسب است
را تشخیص داده و اجرایی کنیم تا با تولید ایده داخلی بتوانیم آسیبهای
اجتماعی را کاهش دهیم.
نظر شما