نمیتوانیم از کودکانی که در محیط خانوادگی آسیبزا، از همگسیخته و دارای آسیبهایی چون اعتیاد، طلاق، پرخاشگری و خشونت رشد میکنند و به علت کمبود درآمد دارای امیال سرکوفتشده هستند، انتظار رفتار بهنجار و سازگار با محیط اجتماعی داشت.
90درصد ایرانیان قربانی جرم شدهاند
چند روز بعد از آنکه سردار ساجدینیا رییس پلیس پایتخت از برخورد و بازداشت 141 اراذل و اوباش نوپا خبر داد و به خاطر اینکه 95 درصد این بازداشت شدگان کمتر از 25 سال سن داشتند، هشدار داده و خواستار چارهاندیشی برای این مسئله شد، سرهنگ بیگی؛ معاون اجتماعی پلیس پیشگیری کشور نیز بیکاری را مهمترین دلیل ارتکاب جرایم توسط جوانان زیر 25 سال عنوان کرد.
این مقام مسئول انتظامی شرایط خانوادگی، معیشت و منطقه آلوده را در وقوع جرم موثر میداند و معتقد است شرایط خانوادگی و سابقه وقوع جرم توسط افراد خانواده، جوان را به ارتکاب جرم سوق میدهد.
از سوی دیگر کارشناسان و صاحبنظران علت کاهش سن بزهکاری و نوع جرائم ارتکابی از سوی آنان را معلول مشکلات اقتصادی و اجتماعی در جامعه میدانند و معتقدند زمانی که فرد در خانوادهای رشد کرده که با آسیبهایی چون طلاق، اعتیاد و خشونت مواجه بوده و یا به خاطر مشکلات مالی نتوانسته در دوران کودکی خواستههای خود را بر طرف کند، انتظار رفتار بهنجار و پایبندی به اصول و ارزشهای اجتماعی را از آنها،انتظار بیهودهای است.
دکتر علی نجفی توانا، جرمشناس و استاد دانشگاه در گفتوگو با قانون به بررسی رابطه وضعیت اقتصادی و بزهکاری پرداخته و عدم توجه به نیازهای اطفال در دوران کودکی و سرکوفت امیال آنها را عاملی برای ارتکاب جرم از سوی بزهکاران یقه آبی میداند. او از برچسب زنی به جوانان به عنوان اراذل و اوباش انتقاد کرده و معتقد است اگر این افراد در زندگی از امکان مادی برخوردار بوده و یا درمحیط مناسبی رشد میکردند، به جای معرفی آنها به عنوان اراذل و اوباش، میتوانستیم از آنها به عنوان افراد فرهیخته، اندیشمند، فعال و پویا یاد کنیم.
*تحلیل جرمشناختی شما از هشدارهای اخیر مقامات انتظامی در مورد کاهش سن بزهکاری و نوع جرائم آنها چیست؟
آنچه که مسلم است و از لحاظ علمی نیز ثابت شده، این است که رفتار جنایی از هر نوع طیفی که باشد، ناشی از شرایط زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی انسانها است. در واقع افراد در محیط اجتماعی با توجه به امکانات فرهنگی و اقتصادی که دارند از لحاظ شخصیتی رشد کرده و با الگوهای رفتاری خاصی پرورش پیدا میکنند.
نقد پذیری، مسئولیتپذیری، قانونگرایی و بهنجار بودن مستلزم توان و امکاناتی اعم از جسمی، روحی، روانی و خانوادگی و شرایطی از جمله اقتصادی و فرهنگی است. در واقع فرد رفتاری را انجام میدهد که آن را یاد گرفته باشد و از سوی دیگر توان لازم برای انجام رفتارهای بهنجار را داشته باشد. ما نمیتوانیم از کودکانی که در محیط خانوادگی آسیبزا، از همگسیخته و دارای آسیبهایی چون اعتیاد، طلاق، پرخاشگری و خشونت رشد میکنند و یا به علت فقدان یا کمبود درآمد دارای امیال سرکوفت شده هستند، انتظار رفتار بهنجار و سازگار با محیط اجتماعی داشت.
*چه عواملی باعث میشود که افراد زیر 25 سال به سمت ارتکاب جرم بروند؟
از جمله عوامل که اصولا کودکان، نوجوانان، جوانان و بزرگسالان را به سمت ارتکاب جرم سوق میدهد، فقر و مشکلات اقتصادی است. از جوان بیکاری که نیاز شخصی دارد و والدین او توان رسیدگی مالی به او را ندارند، چگونه میتوان انتظار داشت که به خوبی درس بخواند، نیازهای تفریحی خود را به طور سالم برطرف کند و ضمن احترام به دیگران، به قوانین اجتماعی نیز پایبند باشد. قطعا چنین انتظاری، انتظار بیهوده است.
بررسیهای علمی بویژه در چارچوب اصول جرمشناسی و جامعهشناسی در تمام دنیا رابطه بین فقر با انحراف، نابهنجاریها و بزهکاری را به اثبات رسانده است. در واقع بخش عمدهای از بزهکاران بویژه بزهکاران یقه آبی مربوط به جوانان بیکار، خانوادههای کمدرآمد، افراد زیر خط فقر و یا آنانی هستند که هر چند در شرایط فعلی از شرایط اقتصادی مناسبتری برخوردارند اما در دوران کودکی دارای امیال سر کوفته در تامین نیازهای مادی خود بودهاند، هم اکنون تحت تاثیر آن امیال ارضانشده و عقدهها سرکوفتشده، دست به جرائمی چون سوءاستفاده از قدرت، فساد اداری و رانتخواری میزنند.
*با این اوصاف، هشدارهای مقامات ناجا دور از انتظار نبود
هشدارهای این دو مقام انتظامی مبنی بر کاهش سن بزهکاری و نوع جرائم ارتکابی از سوی مجرمان زیر 25 سال، در واقع بیان موقعیتی است که در جامعه ما به صورت عینی وجود داشته و از لحاظ علمی نیز به اثبات رسیده بود اما مسئولان کمتر به آن توجه میکردند. ما اگر میخواهیم جامعهای داشته باشیم که در آن افراد کمتر دست به ارتکاب جرم بزنند باید اصول 19 تا 42 قانون اساسی در خصوص حقوق ملت در بحث مسکن، کار، ازدواج، بهداشت و درمان، آموزش مجانی توجه و امنیت فکری را برای آنها فراهم کنیم وگرنه باتوجه به گسست نسلهای دوم و سوم بعد از انقلاب با نسلهای قبلی، عملا نظمگریزی و مسئولیتناپذیری بسترهای مناسبی در جامعه پیدا کرده و اگر به این عوامل فقر، بیکاری و مشکلات اقتصادی را نیز اضافه کنیم، قطعا آستانه مقاومت افراد ضعیفتر شده و در نتیجه تمام افراد در شرایط التهاب روحی و روانی، آمادگی برخوردهای فیزیکی و تعرض به جان، مال و ناموس مردم را خواهند داشت.
*آیا آماری وجود دارد که بتوان گفت چند درصد نوجوانانی که به کانون اصلاح و تربیت میروند، بعد از خارج شدن از آن مکان اصلاح شده و دیگر به بزهکاری روی نمیآورند؟
با وجود اینکه آمار درستی از میزان وقوع جرم در کشور در دست نیست،اما مطالعات نشان میدهد بیش از 30 درصد زندانیان دارای سابقه تکرار جرم هستند و اگر مطالعات میدانی را در مورد این مرتکبان جرم پیاده کنیم، ثابت خواهد شد که جماعت قابلتوجهی از بزهکاران چندینبار سابقه ارتکاب جرم داشتهاند.
نه تنها در ایران بلکه در اکثر کشورها آمار دقیق و صحیحی از میزان جرائم وجود ندارد به همین دلیل برای به دست آوردن رقم سیاه بزهکاری در کشور باید از دوستان، اعضای خانواده، مسئولان یک مدرسه، کارمندان یک اداره و یا دانشجویان یک دانشگاه پرسید که
من این افراد بازداشتشده را اراذل و اوباش نمیدانم بلکه آنها را قربانی عوامل اجتماعی تلقی میکنم.
چند نفر از آنها قربانی جرم شدهاند. من در بررسیهای میدانی که در میان دانشجویان دورههای مختلف در طول 27 سال گذشته در دانشگاههای کشور داشتهام به این نتیجه رسیدهام که بیش از 90 درصد افراد قربانی جرم شدهاند، اما تعداد کمی از آنها به دستگاه قضایی یا نیروی انتظامی مراجعه میکنند. زمانی که از آنها نوع جرم را میپرسیم عمدتا جرائم مالی بوده و در مرتبههای بعدی؛ جرائم جسمی و علیه حیثیت (فحاشی، نشر اکاذیب، افترا و...) قرار دارد. به عبارت دیگر اکثر جرائم ارتکابی علیه افراد؛ سرقت، توهین، تخریب و کلاهبرداری بوده است.
*به گفته مقامات انتظامی بیشتر جرائم ارتکابی از سوی جوانان زیر 25 سال مربوط به جرائم مالی و نزاع بوده است. آیا جرائمی مانند ضرب و جرح،سرقت و یا تخریب از جمله جرائمی محسوب میشوند که در سنین مشخصی بیشتر ارتکاب مییابد یا اینکه از قاعده خاصی تبعیت نمیکند؟
بزهکاری نوجوانان و جوانان از قاعده خاصی پیروی میکند. این دسته از بزهکاران برای خودآزمایی، ابراز قدرت و حتی برای رفع کمبود محبت و نیازهای مالی، مشکلات عاطفی و شخصی دست به ارتکاب جرائم میزنند. اکثر جرائم اطفال زیر 18 سالگی به جرائم بسیار ساده ختم میشود اما با افزایش سن اگر بسترهای جرمزا که قبلا وجود داشته، همچنان باقی بماند، قطعا نوع جرائم تغییر میکند.
اما اگر این اطفال به حال خود رها شده و مشکلات اقتصادی، فرهنگی، عاطفی و شخصی همچنان برای آنها استمرار داشته باشد و به آنها احاطه کند، قطعا بدانید که این جوانان نوعی اعتراض به ارزشهای اجتماعی را ارائه خواهند کرد و ارتکاب جرم از سوی آنها اعتراض به بزرگسالان است.
این افراد به دلیل اینکه عمدتا فاقد کار منظم بوده و به کارهای سیاه و مقطعی میپردازند و از نظم منطقی و مستمر در خصوص فعالیت روزمره تبعیت نمیکنند و خانوادههای آنان نیز معمولا توان و امکان نظارت بر فعالیت آنها را ندارند، به تدریج به حال خود رها شده و از یک خردهفرهنگ رفتاری بویژه در زمینه بزهکاری برخوردار میشوند و عمدتا به صورت گروهی عمل میکنند. آنها براساس معیارهای گروهی در قالب یک نظم مدیریتی فعالیت کرده و به صورت هرمی فرد قدرتمند بر آنها نظارت و مدیریت خواهد کرد. این افراد ابتدا در نزاعهای دستهجمعی و بعد در جرائم علیه اشخاص و اموال دست به اقدام میزنند.
من این افراد بازداشتشده را اراذل و اوباش نمیدانم بلکه آنها را قربانی عوامل اجتماعی تلقی میکنم. اگر این افراد نیز از امکان مادی برخوردار بوده و یا در محیط مناسب رشد میکردند، امروز بهجای آنکه آنها را اراذل و اوباش معرفی کنیم، میتوانستیم آنها را افراد فرهیخته، اندیشمند، فعال، پویا و مولد قلمداد کنیم. تقصیر آنها نیست که به این روز درآمدهاند بلکه تقصیر متوجه مدیریت جامعه و خانوادههاست. بنابراین باید برنامهریزی کنیم تا دیگر فرزندان ما به خیل عظیم اراذل اوباش اصطلاحی نپیوندند و از ناسازگارها نباشند.
نظر شما