سه‌شنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۱ - ۱۶:۲۹
سلامت نیوز : یکی از مطرح ترین مباحث در حوزه روان شناسی معاصر، بحث مدیریت هیجانات است. این بحث بسیار پردامنه، آغازگر موضوعات مختلف در بسیاری از حوزه ها از جمله هوش هیجانی، شناسایی هیجانات، صداقت روان شناختی و... است. اما در این مطلب به اجمال درباره چگونگی کنترل و مدیریت هیجانات منفی پرداخته ایم.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از خراسان ؛ انسان بیش از آن که جسمانی باشد، موجودی روحانی است و سلامت روان او حتی بیش از سلامت جسمش اهمیت دارد. اهمیت بعد روانی و سلامت روانی انسان در گذر سالیان و با گسترش و پیشرفت حیرت انگیز علم روان شناسی در قرن اخیر، هر چه بیشتر آشکار شده است. انسان با مجموعه احساسات و هیجانات مختلف در طول زندگی خود روبه رو می شود و چنان چه این هیجانات و احساسات را به خوبی کنترل کند، می تواند زندگی و روابط فردی و اجتماعی سالم تری داشته باشد. اصولاً بیشتر افراد در کنترل هیجانات منفی دچار مشکل می شوند و در ابراز این دسته از هیجانات است که مشکلات اصلی بروز پیدا می کند.

اهمیت هیجانات

هیجانات جزو واقعیت های زندگی است که نباید به روی آن چشم بست. اما به کار گرفتن هیجانات منفی در رفتار، حرف دیگری است. دکتر شهربانو قهاری روان پزشک و عضو انستیتو روان پزشکی تهران با بیان این مطلب به خراسان می گوید: انسان از بدو تولد با هیجانات خود روبه رو می شود و در واقع از همان زمان توانایی بروز این هیجانات را دارد. اما هر چه بزرگ تر می شود درمی یابد که ابراز برخی هیجانات او را به دردسر می اندازد. به عنوان مثال اگر بی دلیل گریه کند، ممکن است واکنش دلخواه خود را که دریافت نوازش است، نبیند. اما اولین افرادی که با کودک در ارتباط هستند یعنی پدر و مادر نقش بسیار مهمی در معرفی هیجانات و احساسات به کودک دارند. کودک نه فقط به لحاظ گفتاری و کرداری بلکه در زمینه هیجانی نیز به میزان بسیار زیادی از والدین تأثیر می پذیرد. واکنش والدین به هیجانات کودک، به طور ناخودآگاه در ضمیر او ثبت می شود و پس از مدتی کودک درباره یک هیجان و واکنش نسبت به آن تصمیم می گیرد و همان الگو را در زندگی آینده اش تکرار می کند. به عنوان مثال اگر والدین در واکنش به ترس کودک، آن را نادیده بگیرند، کودک طی زمان یاد می گیرد که ترس خود را انکار کند.

البته هیجانات از بین نمی رود بلکه فقط تغییر شکل می دهد و به شکل هیجانات منفی دیگر مانند خشم بیرون می ریزد. به این ترتیب واضح است که آموزش صحیح روبه رو شدن با هیجانات تا چه حد در مدیریت و کنترل آن نقش دارد.البته در بسیاری از فرهنگ ها، ابراز هیجانات منفی بسیار دشوارتر است و مسائل آموزشی، نگرش والدین، عوامل محیطی و اجتماعی در بازداری هیجانات نقش مهمی دارد. به عنوان مثال طرز برون ریزی خشم در بسیاری از کشورها و فرهنگ ها متفاوت از دیگری است اما آن چه مشترک است، این است که سرکوب خشم یک نتیجه بیشتر در بر ندارد و آن هم مبتلا شدن به بیماری های جسمی یا تبدیل شدن آن به رفتارهای پرخاشگرانه و یا ابتلا به افسردگی شدید است.این روان پزشک با اشاره به این که پذیرش این هیجانات در اولین گام بسیار کمک کننده است، می افزاید: نکته این جاست که بر خلاف تصور عموم تمام هیجانات منفی از قبیل خشم، ترس، غم، نفرت، حسادت و... را باید پذیرفت، نه این که آن ها را انکار کرد. پذیرش این احساسات ممکن است در ابتدا بدیهی به نظر برسد اما در موقعیت خاصی همه ما ترس، غم و حسادت خود را در وهله اول انکار می کنیم و حاضر نیستیم بپذیریم که ترسیده ایم یا غمگین شده ایم یا حسادت می کنیم. این سرکوب هیجانات در وهله اول یک شیوه دفاعی است که ناخودآگاه به آن روی می آوریم زیرا می خواهیم از خود محافظت کنیم.

مواجه شدن با احساسات واقعی شجاعتی می طلبد که به خودآگاهی بالایی نیاز دارد و پس از کنار گذاشتن شیوه های دفاعی ناخودآگاه از قبیل انکار و سرکوب امکان پذیر است.همچنین گاهی فرد برای جبران ناکامی یا بهبود زخم های دردناک هیجانی که در گذشته داشته است، هیجانات منفی خود را انکار می کند. به عنوان مثال فرد در گذشته به شیوه ای عاقلانه موفق به جلب حمایت دیگران از احساسات خود نشده و یا شکست خورده است، بنابراین تصمیم می گیرد به طور مداوم احساسات دردناک خود را پنهان کند.گاهی ممکن است فرد به جای انکار احساسات منفی، از شیوه های نادرستی برای ابراز آن استفاده کند. به عنوان مثال برای ابراز خشم به پرخاشگری، داد و فریاد، درگیری فیزیکی، بد و بیراه گفتن و... اقدام می کند. در این موقعیت درست است که خشم سرکوب نشده اما به بروز مشکلات رفتاری و اخلاقی انجامیده است. بنابراین آسیب های متعدد زیادی برای سلامت روان فرد دارد. شیوه مناسب ابراز خشم در افراد مختلف، متفاوت است و اگر چه آموزش ابراز خشم در دوران کودکی بسیار موثر است اما افراد در طول زمان می توانند راه های متفاوتی را برای برون ریزی خشم خود پیدا کنند بهترین روش ابراز خشم صحبت کردن درباره آن است. گفتن جمله «من عصبانی هستم» برای درصد زیادی از مردم در هنگام عصبانیت کار بسیار دشواری است و این مسئله نشان می دهد که کنترل خشم در موقعیت تا چه اندازه دشوار است. گاهی خشم که مدت ها سرکوب شده به حالت انفجاری بروز پیدا می کند به طوری که خشم ابراز شده با موقعیت همخوانی ندارد. در چنین شرایطی گفته می شود خشم سرکوب شده و ابراز نشده، منفذی برای برون ریزی پیدا کرده است.

صداقت احساسی

گاهی فرد از ترس پیامدهای اجتماعی ابراز هیجانات واقعی، به بازداری رو می آورد. به عنوان مثال برای سرکوب هیجانات واقعی خود به دروغ گویی رو می آورد تا حمایت دیگران را از دست ندهد. در حالی که از دست دادن حمایت دیگران در نتیجه صداقت احساسی نشانه ناسالم بودن حمایت است و فرد با صداقت چیزی را از دست می دهد که تنها تصور می کرده دارد.برای نیل به صداقت احساسی برداشتن ۴ گام ضروری است. پذیرش هیجانات خوشایند و ناخوشایند و تشخیص آن ها از یکدیگر اولین گام است. سپس فرد باید بپذیرد که طی مدت ها از سازوکارهای روان شناختی ناهوشیار خود برای سرکوب احساساتش استفاده کرده است و بپذیرد که گذشته او جزئی از زندگی اش در زمان حال است. سپس سعی کند با مقاومت در برابر الگوهای دفاعی قبلی، رفتارهای جدید و متفاوتی را بروز دهد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha