به گزارش سلامت نیوز به نقل از مردم سالاری ؛ یکی از مسائل مهمیکه بانوان معلول با آن روبه رو هستند، روابط عاطفی و ازدواج این افراد است. در مقایسه با مردان معلول و زنان سالم، آنها به احتمال زیاد یا ازدواج نمیکنند یا دیر اقدام میکنند و در مقایسه با مردان معلول، نرخ طلاق در این بانوان بیشتر است. همچنین در مواردی که معلولیت پس از ازدواج رخ میدهد، احتمال اینکه مرد سالم همسر معلول خود را ترک کند به مراتب بیشتر از شرایط معکوس است. بانوان معلول اگر بتوانند با ایجاد استقلال فردی نقش همسری را خوب ایفا کنند نیز حق انتخاب شدن به دلیل نگاههای قالبی و ناتوان گونه برایشان بسیار محدود است.
زنان سالم معمولا از روابط سودجویانه رنج میبرند، حال آنکه این شرایط برای زنان دارای معلولیت بیشتر صدق میکند چرا که آنها به دلیل محدودیتهای فیزیکی و اجتماعیشان مجبورند با این روابط سودجویانه کنار بیایند. در برخی موارد حتی آنان مجبور به داشتن رابطه ناسالم میشوند و اینها واقعیتهایی هستند که گاها دیده میشوند. در شرایطی که محدودیتها ناعادلانه بر سر راه افراد معلول وجود دارند همین موانع و محدودیتها برای زنان معلول نمود بیشتری دارند و مشکلات بسیار شدیدتری برایشان ایجاد میکنند که عموما دیده نمیشوند و هنگامی که قوانینی برای حمایت از زنان مطرح میشود نگاه این قوانین، عموما به گونهای نیست که بتواند زنان معلول را نیز در زیر چتر حمایتی خود قرار دهد که این مسئله باید بیش از پیش مورد توجه قانونگذاران و مجریان قوانین قرار گیرد.
زنان معلول، در طول تاریخ، همواره در مطالعات تاریخی و پژوهشهای فمنیستی نادیده گرفته شده اند. مسئله اهمیت به زنان معلول، برای بیشتر آنان، توسط جنبش حقوق معلولان و زنان نادیده گرفته شده و کمتر دیده شده اند و قوانین حمایتی کمتری برای حمایت و کاهش مشکلات آنها در مقایسه با زنان سالم از نظر جسمی وجود دارد.
روح زن، با همه قدرتی که دارد، گاه شکننده ترین مخلوق خداوند میشود. او نیاز به ترحم ندارد، بلکه تنها عشقی پاک و ناب میتواند این روح شکننده را به قوی ترین ارادهها تبدیل کند. بیاییم با تغییر دیدگاه اول خودمان و سپس جامعه مان قبل از هرچیز به فردیتها بنگریم نه محدودیتها.
نظر شما