به گزارش سلامت نیوز به نقل از آرمان ؛ اما کمتر کسی است که در این گیر و دار سخنی انتقادی بر زبان میآورد. اگر قرار بود که این همه نهال که هر سال در سطح شهرها کاشته میشود، پا بگیرد و شاخ و برگی برای خویش دست و پا کند، تا امروز باید شهرهایمان به یک جنگل سرسبز تبدیل میشد. اما انگار کسی نمیخواهد قبول کند یک جای کار ایراد دارد. کسی نمیخواهد بپذیرد که ایجاد فضای سبز تنها کاشتن درخت نیست، حفظ و نگهداری آن نیز مهم است. علاوه بر آن این نیز اهمیت دارد که چه درختی را کجا بکاریم. اما برای حفظ آمار، تنها میکارند و میکارند و میکارند و فکر نمیکنند که هزینه این کاشتنها بر دوش شهر است. فکر نمیکنند که این نهالها نیز موجوداتی زندهاند که نیاز به مراقبت دارند و مراقبتشان هم خرج دارد. به این نمیاندیشند که اگر 20 سال دیگر ریشه این درختان در پی ساختمان مجاورشان نفوذ و آن را تخریب کند ممکن است جان شهروندان به خطر بیفتد و این که اگر ریشهها پی ساختمانها را خالی کنند و زلزلهای بیاید اثر تخریبی اش چند برابر خواهد شد.
از سوی دیگر گاه این نکته را از نظر دور میپنداریم که همین موجودات زیبا و دوست داشتنی که هوا را لطیف میکنند و تنفس ما به وجودشان وابسته است، میتوانند روزی تبدیل به یک مصیبت شوند، اما این یک حقیقت است. با کاربرد چند عدد و رقم میتوان فهمید که چگونه بار بیتوجهی در این بخش بر دوش شهروندان است. فرض کنید امسال شهرداری در معابر شهر بزرگی چون تهران 500 هزار نهال بکارد یا بین مردم توزیع کند. اگر قیمت هر نهال با هزینه کاشت آن 4000 تومان باشد و برای نگهداری هر نهال در هر ماه 400تومان خرج شود، آنوقت هزینهای بالغ بر 4/4میلیارد تومان برای نگهداری این 500 هزار نهال تنها در یک سال لازم است. باور کنیم یا باور نکنیم، این هزینه روی دوش شهر میافتد و اگر تمام این نهالها خشک شوند نیز هزینه 2 میلیاردی تهیه و کاشت نهال مجددا از کیسه شهر میرود! البته کسی منکر ثمربخشی درختان برای شهر و شهروندان نیست اما اگر تنها یک درصد از این نهالها در جای نامناسب کاشته شوند و بعد از 20 سال مشکلاتی را ایجاد کنند، هزینه آن مشکلات (مثل ترکیدن لوله آب و نم کشیدن پی یک ساختمان چند طبقه یا ترک برداشتن دیوارها یا خراب شدن کفپوش معابر توسط ریشه درختان) هم باید به هزینه نگهداری 20 ساله اضافه گردد.
آنوقت ارقام احتمالا نجومی خواهند شد و تمام این ارقام نجومی را باید مدیریت شهری و شهروندان تقبل کنند. شاید از خود بپرسید، خب چاره کار چیست؟ درخت نکاریم؟ قطعا پاسخ منفی است. هیچ کس با کاشتن درخت مخالف نیست. اصلا کاشت درخت یک نیاز اساسی برای شهرهای امروزی است اما اینکه هر گونه درختی که در دسترس مان باشد را هر جایی دلمان خواست بکاریم، کار اشتباهی است. آن وقت شهرمان این شکل و شمایلی را میگیرد که اکنون مشاهده میکنیم. در سطح شهر دیده میشود در یک خیابان چند نوع درخت با ظاهری کج و معوج و با قد و قوارههای متفاوت در کنار یکدیگر رشد کردهاند و علاوه بر مشکلاتی که از نظر عمرانی ایجاد میکنند، منظر شهری را نیز در هم ریخته جلوه میدهند. نه میشود قطعشان کرد، نه میشود نظمی به آنها داد و نه میشود به حال خود رهایشان کرد. شهرداری نیز موظف است هزینه بسیاری را در بخش نگهداشت هزینه کند. تنها یک راهکار مشخص برای سر و سامان دادن به این وضع وجود دارد و آن اینکه حداقل از این به بعد بیبرنامه درخت نکاریم و بدانیم کاشت درخت نیز نیاز به متخصص دارد.
متخصصانی که به درخت تنها بهعنوان یک دستگاه تولید اکسیژن و تصفیه هوا نگاه نکنند و تمام جنبههای اکولوژیکی و زیباشناسی را برای انتخاب و کاشت درختان در نظر بگیرند. خوشبختانه نظام آموزشی کشور چندین سال است که چنین متخصصانی را پرورش میدهد اما متاسفانه به دلایل مختلف که مجال گفتنش در اینجا نیست نتوانستهاند در جایگاه مناسبشان قرار گیرند تا بتوانند برنامهریزیهای مناسبی را برای فضای سبز و منظر شهری ارائه دهند. امری که در بسیاری از کشورها جا افتاده و به یک موضوع بدیهی بدل شده است. مدیران شهری باید باور کنند که فضای سبز همانطور که یک فرصت است میتواند یک تهدید نیز باشد و رفع این تهدید نیاز به برنامهریزی بلند مدت دارد. شهروندان نیز باید بدانند که گرچه کاشت درخت امری خداپسندانه و نیک است اما هر درختی را نمیتوان هر جایی کاشت.
نظر شما