به گزارش سلامت نیوز به نقل از پانا ؛ نخست آنكه با وجود تشدید دشواریهای اقتصادی، وضعیت تردد در اغلب راهها، به مراتب از چند سال گذشته متراكمتر و پرازدحامتر بود؛ ماجرایی كه باید قابل توجه كارشناسان اقتصادی قرار گیرد. دوم اینكه حضور پلیس راه، به جز در استان كهگیلویه و بویراحمد، به نسبت سالهای گذشته كمرنگتر بود؛ واقعیتی كه باید مورد توجه نیروی انتظامی باشد. سوم اینكه كیفیت روكش آسفالت اغلب جادهها بسیار نامطلوبتر از دستكم سه سال گذشته بود؛ رخدادی كه به ویژه وزارت مسكن و راهسازی باید نسبت به آن پاسخگو باشد و چهارم آنكه مسیر دهدشت به گچساران، در جنوب استان كهگیلویه و بویراحمد – به ویژه در حاشیه رودخانه خیرآباد و گذر از دامنههای مرتفع رویشگاه بلوط زاگرس، یكی از زیباترین محورهایی بود كه توصیه میكنم، هموطنان عزیزم حتما آن را بیازمایند؛ نكتهیی كه حتما مد نظر نخبگان و برنامهریزان در حوزه بومگردی باید قرار داشته باشد.
با این وجود، به نظر میرسد همچنان یكی از زشتترین مناظری كه مشاهده كردیم، تصویر پرتاب زباله از درون خودروهای عبوری به محیط اطراف بود؛ آن هم در شرایطی كه به دشواری میشد مكان یا منظری در اطراف جادهها را یافت كه از وجود و وفور زباله، آسیب ندیده و آلوده نشده باشد. باید نمایش این حركت به عنوان یك ضد ارزش، باید در دستور كار فیلمسازان ما در سینما و سازندگان سریالهای تلویزیونی قرار گیرد. تلویزیون در سال جاری با نمایش چند سریال كه از درونمایهیی محیط زیستی در بخشهایی از آن بهرهمند بود، به ویژه كار ارزنده مرضیه برومند و همكارانشان در «آب پریا» نشان داد كه میخواهد و میتواند رویكردش را به محیط زیست تغییر داده و نقشی جدیتر در ارتقای ظرفیتهای فرهنگی جامعه در این حوزه برعهده بگیرد.
همچنین در بخشی از سریال پایتخت 2، سیروس مقدم، به شیوهیی موثر و تحسینبرانگیز به مذمت فرهنگ شكار و شكارچیگری پرداخته و سكانسی ماندگار در حوزه محیط زیست آفرید كه میدانم تا مدتها از حافظه دیداری اغلب بینندگان این سریال محو نخواهد شد. چنین است كه این انتظار میرود تا برخی دیگر از رفتارهای زشت و طبیعتستیزانه شهروندان، مانند پرتاب زباله به محیط، شكستن و سوزاندن چوبهایتر، ایجاد آلودگی شدید شنیداری در زیستگاه حیات وحش و... نیز در دستور كار فیلمنامهنویسان و فیلمسازان قرار گرفته و بتوان به مانند تجربه موفق «سیا ساكتی» كه در ارتقای فرهنگ رانندگی موثر واقع شد، در این حوزه هم فرهنگسازی شایستهتری را شاهد باشیم. نكته دیگر كه در طول این سفر دلپذیر، نگرانكننده مینمود، مشاهده شمار ناچیز پرندگان در سه تالاب مورد بازدید، یعنی شیمبار و شادگان (در شمال و جنوب استان خوزستان) و گندمان در استان چهارمحال و بختیاری بود. این موضوع به ویژه از آنجا حایز اهمیت است كه هیچ یك از تالابهای مورد اشاره خشك نشده و وضعیت منابع آبی و پوشش گیاهی آنها از متوسط كشوری به مراتب بهتر هم بود، با این وجود، از پرندگان و نوای سحرانگیزشان خبری نبود كه نبود! واقعیتی كه آشكارا بر میزان شكار بیرویه در مناطق مورد اشاره و عدم نظارت كافی از سوی سازمان حفاظت محیط زیست تاكید دارد.
واپسین خاطره این سفر اما بسیار دلپذیر و امیدبخش بود؛ جایی كه در كنار تالاب گندمان با یك هموطن دیار بختیاری همكلام شدم كه سالها بود شكار میكرد، اما به نگارنده قول داد تا از این پس، برای همیشه، اسلحه خود را به كناری نهاده و اجازه دهد تا از فرصت تماشای پرواز زیبای پرندگان بر فراز آسمان آبی و پاك تالاب گندمان، فرزندانش هم بهرهمند شوند؛ هموطنی به نام یعقوب خسروی كه امیدوارم مانند او در وطن بیش از پیش افزایش یابند.
نظر شما