پنجشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۲ - ۱۰:۱۹
کد خبر: 73836
سلامت نیوز : جامعه در حال‌گذار ایران با پارادوکس عجیبی روبه‌رو شده است. در حالی که از یک سو شاهد افزایش سن ازدواج در میان دختران و پسران هستیم (به دلایل مختلفی چون افزایش سطح تحصیلات دختران، پرهزینه‌شدن ازدواج، بیکاری جوانان و...)، از سوی دیگر هنوز شاهد ازدواج زودهنگام کودکان هستیم. طبق تعاریف ازدواج زودهنگام به ازدواجی اطلاق می‌شود که زوجین یا یکی از آنان به سن 18سالگی نرسیده باشند. مجامع بین‌المللی و علمی (یونیسف، جامعه‌شناسی کودکی و نوجوانی...) نیز، سن کودکی را تا 18سالگی می‌دانند. مشاهده آمار ازدواج‌های زودرس نزد این گروه سنی، توجه خاصی را از سوی اندیشمندان، تصمیم‌سازان و برنامه‌ریزان حوزه‌های علوم‌انسانی، بهداشتی و سیاسی می‌طلبد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از شرق ؛ طی شش، هفت ماه اخیر، جراید اخباری از قول انجمن حمایت از حقوق کودکان کار نقل کرده‌اند که قابل‌تامل است: طبق آمار ثبت احوال کشور، 42‌هزار ازدواج کودکان 10 تا 14 ساله در سال 1389، 342هزار ازدواج کودکان زیر 18 سال در سال 1389 و افزایش حدودا 45درصدی ازدواج و طلاق کودکان از سال 1384 تا سال 1389 گزارش شده است. و اما آنچه تکان‌دهنده‌تر است ازدواج کودکان زیر 10 سال است که 716 مورد بوده است و نسبت به سه‌سال قبل دو برابر شده است. خبر دیگری از سازمان ثبت احوال که توجه همگان را به خود جلب کرد، ازدواج 75 دختر یا پسر زیر 10 سال در تهران بوده است (در سال 1390) همچنین ترکیب سنی ازدواج پسران کمتر از 15 سال با دختران کمتر از 15 سال 39831 واقعه و پسران 19-15 ساله با دختران همین سنین، 281747 واقعه بوده است (توزیع سنی زوجین در زمان ازدواج در سال 1390 سازمان ثبت احوال). ازدواج زودهنگام، پدیده‌ای است که نقاط مختلف جهان نیز با آن مواجه شده‌اند.

طبق گزارش‌های یونیسف، در ناحیه آفریقای جنوبی صحرا و در آسیای جنوبی ازدواج‌های زودهنگام دختران بیشتر مشاهده می‌شود. اما در خاورمیانه، ‌در آفریقای شمالی و در برخی مناطق آسیا، ازدواج به‌هنگام سن بلوغ و کمی بعد از سن بلوغ نزد برخی جماعات بسیار شایع است. البته در برخی مناطق قبل از سن بلوغ نیز ازدواج کودکان رایج است. یونیسف اذعان دارد که نمی‌توان به داده‌های قابل اطمینانی از شیوع این ازدواج‌ها در جهان دست یافت، اما بر طبق آماری که در دست دارد گزارش می‌دهد که در کشورهای در حال توسعه، بیش از 60‌میلیون زن بین سنین 20 تا 24 سال، قبل از هجده سالگی زندگی زناشویی را شروع کرده بودند؛ و در کشورهایی چون بنگلادش، جمهوری آفریقای مرکزی، چاد، گینه، مالی نیجر بیش از 60درصد زنان قبل از 18سالگی وارد زندگی زناشویی شده‌اند. در حالی که آمار ذکرشده، تنها به ازدواج زودهنگام دختران پرداخته‌اند، نباید از پسرانی که به این نوع ازدواج‌ها ـ خواسته یا ناخواسته ـ تن می‌دهند، غافل شد. بیش از یک قرن است که علوم به ویژگی‌های خاص دوران کودکی پی برده‌اند و توجه خاصی به دیدگاه‌های روان‌شناختی، جامعه‌شناختی و زیست‌شناختی برای درک کودکی، نشان داده‌اند. پس نمی‌توان از آثار روانی، عاطفی، اجتماعی و زیستی که این نوع ازدواج‌ها بر هر دو جنس تحمیل می‌کند، غافل ماند.

ضروری است که پیامدهای این ازدواج‌ها مورد بررسی جدی قرار گیرد. در این نوشته، تنها به سه مورد اشاره می‌کنم.
1- محرومیت از آموزش
مهم‌ترین پیامد این ازدواج‌ها باز ماندن از دوره‌های آموزشی و دست یافتن به سطح تحصیلات معقول و مطلوب جامعه است، طبق گفته رییس نهضت سوادآموزی کشور، در سال 1390، 9‌میلیون و 716‌هزار نفر بی‌سواد (براساس خوداظهاری) و کم‌سواد ـ تا سطح تحصیلی پنجم ابتدایی ـ در کشور وجود دارد. در حالی که تمامی اندیشمندان و سیاست‌گذاران به تاثیر آموزش در توسعه اجتماعی اقتصادی کشورها تاکید می‌کنند، وجود این آمار پیامدهای ناگواری در سطح کشور را به دنبال خواهد داشت.

در این میان مساله آموزش دختران آنقدر مهم است که برخی اقتصاددانان آموزش‌وپرورش معتقدند که سرمایه‌گذاری در آموزش دختران پر بازده‌ترین سرمایه‌گذاری در جهان در حال توسعه است و حتی کوتاهی از سرمایه‌گذاری در آموزش زنان می‌تواند به کاهش فواید بالقوه آموزش مردان منجر شود. همچنین این کاستی باعث تحمیل هزینه‌های سنگین به دلیل از دست دادن توان افزایش بهره‌وری درآمد و بهبود کیفیت زندگی می‌شود.  در حالی که برخی قرن بیستم را به دلیل رشد فزاینده دختران در سطوح آموزشی، قرن دختران خوانده‌اند، تاسف‌آور است که شاهد ترک تحصیل دختران در اثر ازدواج‌های زودرس باشیم. ترک تحصیل دختران در سطوح دوره راهنمایی معضلی کماکان پابرجاست. در حالی که در همه دوره‌ها دختران میزان قبولی و میانگین نمرات بهتری نسبت به پسران را دارا هستند و می‌توانند به آینده‌ای همراه با تحرک اجتماعی امیدوار باشند، اما به عنوان مثال در گزارشی که از یکی از محروم‌ترین استان‌ها ـ سیستان و بلوچستان ـ در اواخر سال 1379 در دست داریم، 1/24‌درصد زنان علت ترک تحصیل خود را ازدواج ذکر کرده‌اند ـ ازدواج زودهنگام باعث ترک‌تحصیل پسران نیز می‌شود که در پی آن ورود زودهنگام و بدون تخصص و مهارت علمی به دنیای اشتغال است.

می‌دانیم که نظام آموزش‌وپرورش دو کارکرد اساسی برای زندگی جمعی دارد: انتقال مهارت‌ها و تخصص‌های موردنیاز و شکل‌دادن به شخصیت مطلوب هر جامعه. حال بازماندن یا در نیمه راه ماندن در آموزش، به دو کارکرد مورد نیاز جامعه در حال توسعه لطمه می‌زند. امروزه با تغییرات روزافزون در ساختار شغلی که نتیجه توسعه دانش است، بسیاری از مشاغلی که به مهارت و تخصص کم احتیاج داشتند، از بین می‌روند و نیاز به تحصیلکرده‌هایی که منطبق با خواسته‌های بازار کار باشند، احساس می‌شود. با توجه به نقش نان‌آوری پسران در جامعه ایرانی، دور از انتظار نیست که پسران ترک‌تحصیل کرده، سراز بازار کار غیرتخصصی با دستمزد و مزایا و منزلت کمتر در بیاورند و به هنگام تشکیل خانواده نتوانند از عهده تامین مخارج زندگی برآیند و در نتیجه آمار خانواده‌های فقیر را افزایش دهند.  کودکان به‌دنیا آمده در این نوع خانواده‌ها به نوبه خود مخصوصا اگر دختر باشند، با خطر ازدواج زودرس مواجه می‌شوند و دور تسلسلی رقت‌انگیز را به وجود می‌آورند. طبق برآورد یونیسف دخترانی که در قشر 20درصد از فقیرترین افراد جوامع زندگی می‌کنند، نسبت به دخترانی که در قشر 20درصد از ثروتمند‌ترین افراد جامعه زندگی می‌کنند، در سنین پایین‌تری ازدواج خواهند کرد.

مثلا در پرو، 45درصد از زنانی که زیر 18سالگی ازدواج کرده‌اند، از میان قشر 20درصد از فقیرترین اقشار جامعه‌ بوده‌اند در حالی که تنها پنج‌درصد از دختران اقشار ثروتمند زیر 18 سالگی ازدواج کرده‌اند، (ارزیابی یونیسف، DHS200).  همچنین دخترانی که حداقل آموزش ابتدایی را گذرانده‌اند،‌کمتر دختران بی‌سواد، در معرض ازدواج زودهنگام قرار می‌گیرند. مثلا در زیمبابوه 48درصد از دخترانی که مدرسه ابتدایی را گذرانده‌اند زیر 18سالگی ازدواج کرده‌اند، در حالی که 87درصد دخترانی که زیر 18سالگی ازدواج کرده‌اند هرگز به مدرسه نرفته بودند (ارزیابی یونیسف DHS1999). از طرف دیگر آموزش باعث رشد آگاهی‌ها و نگرش‌ها و شکل‌گیری شخصیتی می‌شود که با اتکا به آگاهی‌هایش قدرت درک تصمیم‌گیری و رفتارهای اجتماعی مطلوب جامعه توسعه‌یافته را پیدا می‌کند. بازماندن از تحصیل هر دو جنس را در سنینی که هنوز قابلیت‌های روانی اجتماعی و حتی زیستی‌شان به اندازه کافی رشده نکرده‌است، درگیرمسایل معاش و خانوادگی‌ای می‌کند که ابزار‌های لازم برای رویارویی با آنها را دارا نیستند مسلما آموزش‌وپرورش این ابزار را تا حد زیادی در اختیار کودکان و نوجوانان قرار می‌دهد. شخصیت مطلوب جامعه توسعه‌یافته، شهروندی است مسوول، خلاق، دارای قدرت استدلال و ... معمولا نهاد آموزش‌وپرورش در کشورهای پیشرفته، یکی از مهم‌ترین فعالیت‌هایش، انتقال و پرورش چنین عناصری است. ترک‌تحصیل کودکان و نوجوانان، مخصوصا اگر در پی ازدواج زودهنگام باشند، آنان را از ویژگی‌های شخصیتی‌‌ای که به رشدشان و در نتیجه به‌رشد جامعه کمک می‌کند، محروم می‌کند.

در نگاهی دیگر، دختر و پسری که ازدواج زودهنگام کرده‌اند مادر و پدری خواهند شد که برای این نقش آماده نشده‌اند و این عدم‌آمادگی هم از نظر فردی و هم از نظر اجتماعی برای جامعه پرهزینه خواهد بود.

2- محرومیت از سلامت
مفهوم سلامت

مفهوم سلامت را می‌توان هم از بعد روانی بررسی کرد، هم از بعد جسمانی. مهم‌ترین محرومیتی که ازدواج زودهنگام از بعد روانی ایجاد می‌کند، از دست دادن لذایذ و تجربیات دوران کودکی و نوجوانی است. روابط جنسی اجباری، نداشتن آزادی رشد و استقلال شخصی، آثار روانی – اجتماعی و هیجانی بسیاری را می‌تواند به همراه داشته باشد. برای دختران اغلب محدودیت به کار خانگی و برای پسران مواجهه با نقش نان‌آوری و همسری، چندان همخوانی‌ای با الگوهایی که جامعه در بعد وسیع از این سنین ارایه می‌دهد، ندارد. مثلا تا به حال در رسانه‌ها، مخصوصا در صدا و سیما که تاثیر فراگیری در ارایه الگوهای مطلوب جامعه دارد، چنین نقش‌هایی ارایه نمی‌شوند. مسلما کودک ـ همسری که با الگوهای متفاوتی از وضعیت خود مواجه می‌شود، ممکن است دچار سرخوردگی شود. البته در این زمینه هنوز تحقیقات زیادی صورت نگرفته است و جا دارد که روانشناسان وضعیت روانی – عاطفی این کودک – همسران را مورد مطالعه قرار دهند.  در بعد جسمانی سلامت، اولین مساله‌ای که مطرح می‌شود، آغاز رابطه جنسی و در پی آن بارداری زودهنگام برای دختران است در حالی که در جامعه ما صحبت از آموزش‌های جنسی، حتی در مدارس تابو به حساب می‌آیند، می‌توان تصور کرد که در عرف خانوادگی نیز آموزش‌های لازم برای روابط جنسی داده نمی‌شود. درنتیجه این رابطه می‌تواند برای هر دو جنس، خواه از منظر روانی، خواه از منظر جسمانی تهدیدکننده باشد.

مساله مهم بعدی، بارداری زودرس است. از آنجا که این نوع ازدواج‌ها در اقشار خاصی صورت می‌گیرد، معمولا انتظار بارداری و فرزندآوری سریع از کودک – همسر می‌رود. از طرفی دیگر، همان‌طور که در بالا ذکر آن رفت عدم آموزش کافی، باعث عدم‌آگاهی این کودکان از وسایل جلوگیری از بارداری و اصولا از دنیای زنانگی – بارداری می‌شود. بارداری در سنین پایین به سلامت مادر و نوزاد لطمه می‌زند، مخصوصا اگر با بارداری‌های پیاپی و بدون وقفه همراه باشد.  عموما در سراسر جهان، بارداری اصلی‌ترین دلیل مرگ‌ومیر زنان بین سنین 15 تا 19سال است. خطر مرگ‌ومیر در اثر بارداری، در این گروه سنی 20 تا 200درصد بالاتر از خطر بارداری زنان گروه سنی 20 تا 24ساله است.(Digest Innocenti)  البته آمار چه در ایران و چه در کشورهایی که با پدیده ازدواج زودهنگام مواجه هستند، حاکی از افزایش مرگ‌ومیر مادر و نوزاد هستند. زایمان‌هایی در محیط‌های سنتی و خارج از چارچوب نظام بهداشتی بیمارستان‌ها، معمولا در استان‌های محروم بیشتر مشاهده می‌شود.

این زایمان‌ها در منزل و توسط قابله‌های سنتی صورت می‌گیرد و می‌توانند منجر به لطمات جسمانی جدی‌ای به مادر شوند. از طرف دیگر نوزادان مادران نوجوان در برخی موارد دو برابر مادران مسن‌تر از دنیا می‌روند و به احتمال زیادتر کم‌وزن خواهند بود. خطر مرگ‌ومیر نوزادان کم‌وزن پنج تا 30 برابر بیشتر از نوزادان دارای وزن طبیعی است، احتمال مرگ کودک یک مادر زیر 18سال در اولین سال زندگی‌اش، 60 برابر بیشتر از کودکی است که از یک مادر با سن بالای 19سالگی به دنیا آمده است. مشاهده می‌شود که نارسی و عدم آموزش کافی کودک – مادرها قابلیت آنها را برای پرورش کودک می‌کاهد.  گزارش‌های یونیسف همچنین ذکر می‌کنند که دختران نوجوان به دلایل هورمونی و فیزیولوژیکی، بیشتر مستعد ابتلا به بیماری‌های عفونی مقاربتی و ابتلا به ویروس HIV هستند. به عنوان مثال تحقیقی که در رواندا صورت گرفته حاکی از آن است که 25درصد دخترانی که در 17سالگی یا قبل از این سن باردار بوده‌اند، مبتلا به ویروس HIV بوده‌اند.  طبق یافته‌های این تحقیق، هرچه روابط جنسی دختران زودتر آغاز شود، زودتر باردار می‌شوند و خطر آلوده‌شدنشان به ویروس HIV افزایش می‌یابد

3- آسیب‌های اجتماعی
البته چنین ازدواج‌هایی آسیب‌های اجتماعی فراوانی در پی دارند؛ اما آنچه بیشتر گزارش شده است، مربوط به خشونت‌های خانگی است. معمولا، از آنجا که ویژگی‌های کودکی هنوز در رابطه زناشویی پابرجا هستند، از طرف دیگر عدم آموزش و آگاهی‌های اجتماعی، عواملی خشونت‌زا را به بار می‌آورند.  معمولا در این خانواده‌ها (و به‌طور عام در اکثر خانواده‌ها) زنان قربانیان خشونت هستند. برخی گزارش‌های بین‌المللی حاکی از این هستند که به‌عنوان مثال در مصر 29درصد زنان نوجوان توسط همسران خود مورد ضرب‌وشتم قرار می‌گیرند (همان). علاوه بر این، دخترانی که در برابر خواسته پدر و مادر خود تن به ازدواج نمی‌دهند، نیز توسط خانواده‌های خود مورد خشونت واقع می‌شوند. طبق گزارش‌های یونیسف معمولا ازدواج‌های زودهنگام منجر به ترک زن توسط شوهرش می‌شود و به این ترتیب دختران جوان با فقر مواجه می‌شوند که گاهی وارد چرخه باندهای خلافکار شده و مجبور به فحشا یا جابه‌جایی موادمخدر می‌شوند.گاهی اوقات نیز این خشونت‌ها را زنان با خودکشی یا خودسوزی نسبت به خود روا می‌دارند. 

آنچه ذکر شد، تنها مختصری از سه مورد از پیامدهای نامطلوب ازدواج‌های زودرس است. این سه مورد بیشتر از بقیه موارد در گزارش‌های بین‌المللی مطرح شده‌اند، لازم است که در جامعه ما و در خرده‌فرهنگ‌های قومی، طبقاتی، مذهبی و شغلی تحقیقاتی جدی از منظر جامعه‌شناسی و روانشناسی صورت گیرد. بنا بر مفاد برنامه پنجم توسعه، وجود پدیده کودک – همسری، تناقض آشکاری در نیل به اهداف آن محسوب می‌شود. از طرف دیگر افزایش دختران تحصیلکرده دانشگاهی و وجود دختران بازمانده از تحصیلات که تن به ازدواج زودرس داده‌اند، حاکی از شکاف عمیقی در جامعه است که این شکاف می‌تواند آسیب‌زا باشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha